« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سید‌احمد خاتمی

1404/08/18

بسم الله الرحمن الرحیم

مستثنیات در خیار مجلس/خيار المجلس /کتاب الخيارات

 

موضوع: کتاب الخيارات/خيار المجلس /مستثنیات در خیار مجلس

 

روایت: عن زرارة بن اعین قال سألت اباجعفر الباقر(ع): قال: سألت أبا جعفر الباقر (عليه السلام): ما حق الله على العباد؟ قال: أن يقولوا ما يعلمون، ويقفوا عند ما لا يعلمون[1]

از امام باقر پرسیدم حق خدا بر بندگان چیست؟ فرمودند که دانسته حرف بزنند (ندانسته حرف نزنند) نسبت به چیزی که نمی دانند توقف کنند، این حق خداوند است که حق خداوند بالاترین حقوق است.

خلاصه:

خیار مجلس در همه بیوع و مبیع ها جاری هست الا در چهار مبیع؛ اگر 4 چیز مبیع قرار گرفت اینجا خیار مجلس در کار نیست.

یک. اینکه مبیع مبیعی باشد که ینعتق علی مالکش؛

نکاتی را به عنوان مقدمه بیان می کنیم:

نکته اول: انسان مالک همه چیز می شود مگر مالکیت قرابت؛ یازده قرابت سبب می شود که مالکیت نسبت به او نباشد؛

و يصح أن يملك الرجل كل أحد عدا أحد عشر و هم الآباء و الأمهات و الأجداد و الجدات و إن علوا و الأولاد و أولادهم ذكورا و إناثا و إن سفلوا و الأخوات و العمات و الخالات و بنات الأخ(خود برادر و پسربرادر را مالک می شود اما دختر برادر را مالک نمی شود) و بنات الأخت و هل يملك هؤلاء من الرضاع قيل نعم و قيل لا و هو الأشهر… و يكره أن يملك من عدا هؤلاء من ذوي قرابته كالأخ و العم و الخال و أولادهم. [2] (اینها برای مرد است)

زن مالک همه اینها می شود مگر…: و تملك المرأة كل أحد عدا الآباء و إن علوا و الأولاد و إن نزلوا نسبا و في الرضاع تردد و المنع أشهر.

نکته دوم: در روایات ما هست که لا عتق الا فی ملک [3] (عتقی صورت نمی گیرد مگر در ملک)

این روایات در کتاب الارث هست:

مُحَمَّدُ بْنُ‌ يَعْقُوبَ‌ عَنْ‌ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ إِبْرَاهِيمَ‌ عَنْ‌ أَبِيهِ‌ عَنِ‌ اِبْنِ‌ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ‌ مَنْصُورِ بْنِ‌ حَازِمٍ‌(ثقه) عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ قَالَ‌: قَالَ‌ رَسُولُ‌ اللَّهِ‌ صَلَّى اللَّهُ‌ عَلَيْهِ‌ وَ آلِهِ‌: لاَ طَلاَقَ‌ قَبْلَ‌ نِكَاحٍ‌ وَ لاَ عِتْقَ‌ قَبْلَ‌ مِلْكٍ‌.[4]

نکاح باید باشد تا طلاقی صورت بگیرد و باید ملکیتی باشد تا عتق حاصل شود.

روایت دوم و 5 و 6 هم همین مضمون را دارند.

نکته سوم: اگر مردی مالک پدر شد از آنجا که ائمه علیهم السلام گفته اند انسان مالک پدر و کسان دیگر نمی شود اینجا آناًما به ملک فرزند در می آید و آزاد می شود؛ این جمع بین آن که می گوییم به ملک در می آید و انعتاق حاصل می شود این است.

مُحَمَّدُ بْنُ‌ يَعْقُوبَ‌(کلینی) عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ يَحْيَى(العطار) عَنْ‌ أَحْمَدَ بْنِ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ عِيسَى(الاشعری، شیخ القمیین، و وجههم) عَنْ‌ صَفْوَانَ‌ بْنِ‌ يَحْيَى(البجلی، ثقه) عَنِ‌ اَلْعَلاَءِ‌ بْنِ‌ رَزِينٍ‌(ثقه، از اصحاب امام صادق) عَنْ‌ مُحَمَّد بْنِ‌ مُسْلِمٍ‌(ثقه، از ارکان اصحاب امام صادق) عَنْ‌ أَبِي جَعْفَرٍ الْأَوَّلِ‌(امام جواد (ع)) عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ قَالَ‌: إِذَا مَلَكَ‌ الرَّجُلُ‌ وَالِدَيْهِ‌ أَوْ أُخْتَهُ‌ أَوْ خَالَتَهُ‌ أَوْ عَمَّتَهُ‌ عَتَقُوا وَ يَمْلِكُ‌ ابْنَ‌ أَخِيهِ‌ وَ عَمَّهُ‌ وَ يَمْلِكُ‌ أَخَاهُ‌ وَ عَمَّهُ‌ وَ خَالَهُ‌ مِنَ‌ الرَّضَاعَةِ‌. [5]

محمّد بن مسلم گويد: امام باقر عليه السّلام فرمود: هرگاه پدر، مادر و يا خواهر، خاله و عمه كسى برده باشند و آنان را خريدارى كند نمى‌تواند آنان را در ملك خود نگه دارد و به خدمت بگيرد، همه آنان، ناخواسته آزاد مى‌شوند. انسان مى‌تواند پسر برادر و عموى خود را مالك شود و به خدمت بگيرد. هم چنين مى‌تواند برادر، عمو و دايى رضاعی خود را مالك شود و به خدمت خود نگهدارد.

روایت سوم:

وَ عَنْ مُحَمَّدٍ(محمد بن یحیی) عَنْ أَحْمَدَ(احمد بن محمد بن عیسی) عَنِ اِبْنِ فَضَّالٍ‌(حسن بن علی بن فضال) عَنِ اِبْنِ بُكَيْرٍ(عبدالله بن بکیر، فطحی) عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ‌(ثقه) عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ قَالَ‌: إِذَا مَلَكَ اَلرَّجُلُ وَالِدَيْهِ أَوْ أُخْتَهُ أَوْ عَمَّتَهُ أَوْ خَالَتَهُ عَتَقُوا وَ يَمْلِكُ اِبْنَ أَخِيهِ وَ عَمَّهُ وَ خَالَهُ وَ يَمْلِكُ أَخَاهُ وَ عَمَّهُ وَ خَالَهُ مِنَ اَلرَّضَاعَةِ‌. [6]

عبيد بن زراره گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: هرگاه كسى پدر، مادر و يا خواهر، عمّه و خاله خود را خريدارى كند، همه آنان آزاد مى‌شوند. امّا اگر پسر برادر، عمو، دايى و يا برادر، عمو و دايى شيرى خود را صاحب گردد مى‌تواند در خدمت خود نگه دارد.

این از سه نکته که چه کسانی را انسان مالک نمی شود؛ زمانی می تواند عتق کند که مالک باشد؛ این افرادی را که شخص مالک می شود یا نمی شود را این روایات مشخص کرده است.

از این سه مقدمه وارد اصل بحث می شویم که آیا خیار مجلس در اینجا هست یا خیار مجلس در اینجا نیست؟

شیخ می گوید : منها: من ينعتق على أحد المتبايعين، و المشهور كما قيل: عدم الخيار مطلقاً [7] (در اینجا مطلقا خیار نیست)

مقصود از مطلقا چیست؟ در مطلقا دو احتمال هست:

احتمال اول: یک احتمال این است که مطلقا بالنسبة من العین و القیمه معاً باشد که درست نیست؛ چون آنچه که اتفاقی است بالنسبه الی العین است و بالنسبه الی قیمه اختلافی است.

احتمال دوم: در اینگونه موارد مشتری خیار مجلس ندارد؛ اما بایع خیار مجلس دارد. (عبارت شهید اول) مراجعه شود .


logo