« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سید‌احمد خاتمی

1404/08/11

بسم الله الرحمن الرحیم

خیار مجلس برای وکیل واحد از طرفین/خيار المجلس /کتاب الخيارات

 

موضوع: کتاب الخيارات/خيار المجلس /خیار مجلس برای وکیل واحد از طرفین

 

روایت: امام صادق(ع): لا تغتب فتغتب، ولا تحفر لاخيك حفرة فتقع فيها، فإنك كما تدين تدان [1]

غیبت کسی را نکن که از تو غیبت خواهد شد،(وقتی یک رویه ای عادت شد، امروز از کسی پیش شما بدگویی کردند فردا هم از شما بدگویی می کنند) چاه برای دیگری نکن که خود در آن چاه سقوط خواهی کرد، هر طور که با مردم رفتار کنی با تو رفتار خواهند کرد.

خلاصه:

کسی وکالت از دو طرف دارد، یا ولایت بر دو طرف دارد؛ آیا اینجا خیار مجلس برای او ثابت است یا نه؟

در اینجا سه نظر هست:

نظر اول: در چنین مواردی خیار مجلس هست؛ نظر شیخ انصاری و کسانی که همراه ایشان هستند: محقق ، علامه در تذکره و مختلف، و از بزرگانی که نزدیک به زمان ما هستند سید یزدی هم مُصرّ است که در اینجا خیار مجلس هست.

حال اگر کسی گفت اینجا خیار مجلس هست مسقط این خیار چیست؟

سایر المسقطات مسقط این خیار هست، از جمله شرط اسقاط است، یعنی معامله می کنیم به شرط اینکه خیار مجلس نداشته باشیم؛ فعلی هذا اگر گفتیم در اینجا خیار مجلس هست مسقطش افتراق نیست بلکه مسقطش سایر المسقطات هست.

نظر دوم: اینکه در چنین جایی خیار مجلس ساقط است (صاحب این نظریه: علامه در تحریر، محقق اردبیلی در مجمع الفائده ج8 ص389، کفایه سبزواری 463، حدائق ج19 ص 13، موسوعه خویی 38، 70)

نظریه سوم: توقف؛ که خود شیخ هم در پایان قائل به توقف می شود، جامع المقاصد ، ایضاح ، صاحب التنقیح الرائع هم این نظریه را دارند؛ نظریه توقف را کسانی دارند که ادله دو طرف را کافی و وافی نمی دانند.

مطلب اول: قول مثبتین

اما مستدلین به ثبوت خیار می گویند:

ما دو عنوان داریم، المتبایعان و البیعان بالخیار، درست هست که او یک نفر هست اما دو عنوان در یک معنون جمع شده، این چه اشکالی دارد که برای هر دو این خیار باشد، عاقد واحد هم بایع است و هم مشتری، فیصدق علی العاقد الواحد البیّع، هم از جهت اینکه بایع است و هم از جهت اینکه مشتری هست، فیصدق علی العاقد البایع ، البیّع، یک نفر هست ولی دو حیث در او جمع است، بنابراین تمام احکام بیع که خیار نیست سایر احکام بیع در اینجا هست، در اینجا هم خیار مجلس ثابت است.

استاد: وزن این قول سنگین است چون حداقل دو نفر از قدما در اینجا این نظر را دارند از جمله شیخ طوسی و قاضی ابن براج؛ علامه و شهیدین هم این نظر را دارند.

نقد بر این سخن: نقد این سخن این است که ظهور بیّعان و متبایعان در چیست؟ ظهور عرفی اینها چیست؟

انصاف این است که ظهور بیّعان در دو تا بودن هست، آنها که می گویند خیار ثابت نیست ، یک دلیلشان جواب این استدلال است، که بیعان تثنیه هست، تثنیه یعنی دو و یک دو نمی شود، اگر بگویید دو حیث هست، یک انسان دو عنوان چیزی نیست ده عنوان هم پیدا می کند، مثلا رییس جمهور، رئیس شورای تصمیم گیری هست، رئیس شورای اقتصادی، امنیتی … اینها عناوین می شود ولکن اما اگر ظهور کلمه ای این بود که باید جدا باشد نمی شود کسی با یک معنون دو عنوان را جمع کند، اینجا ظهور عرفی در چنین چیزی هست؛ ما در فقه با ظهور عرفی هستیم ، بله از جهت عقلی و حقی و حقوقی اشکال ندارد اما اگر ما بودیم و ظهور عرفی در مقابل ظهور عرفی نمی شود ایستاد.

در باب وکالت دلیل داریم و دلیل جلوی ظهور را می گیرد، نص هم همینطور اما اینجا دلیل نداریم، عرف بیّعان و متبایعان را یکی نمی داند.

این قید، قید غالب هست و قید غالب مقید نمی شود، غالبا بایع و مشتری دو تا هستند ولی معنایش این نیست که باید دو تا باشند مثل مثال و ربائبکم اللاتی فی حجورکم… اگر زن دختر کوچک داشته باشد او را هم غالبا با خود می آورد، ولی اگر نیامد معنایش این نیست که محرم نیست، این قید قید غالب هست، غالبا دختر بچه همراه مادرش می آید، و اگر فی حجورکم هم نبود باز محرم است، اینجا هم قصه این است که قید، قید غالب است وقتی قید غالب شد مقید نمی شود.

مطلب دوم: قول مانعین

ما از بیّع و متبایعان گذشتیم، با حتی یفترقا چه می کنید؟ البیعان بالخیار حتی تفترقا؛ اینجا اصلا افتراق زمینه ندارد.

سید یزدی یک جواب نقضی و یک جواب حلی می دهد، (ایشان خیار مجلس را برای عاقد واحد ثابت می داند)

جواب نقضی: اگر متبایعین دوقلوی چسبیده بودند، اینجا خیار مجلس را ثابت می دانید یا نمی دانید؟ بله قطعا ثابت است، سید می گوید کل فقها خیار مجلس را ثابت می دانند، چون اینها دو نفر هستند، همان حرفی را که در مورد چسبیده ها می گویید همان را در مورد عاقد واحد بگویید.

جواب حلی: ما یک حکم داریم که در یک فردش غایتش ممکن است و در فرد دیگرش غایتش ممکن نیست؛ حتی یفترقا… که می گویند، در جایی که دو نفر باشند غایتش ممکن است و در جایی که واحد باشد غایتش ممکن نیست؛ اگر در غیر این بحث مثلا در طهارت و نجاست ، آمدیم و گفتیم نجس با آب کر پاک می شود و با آب قلیل هم چندبار آب بکشد پاک می شود، گاهی این متنجس لباس است که با آب کر یا قلیل با سه بار شستن پاک می شود و گاهی این متنجس قند است که نجس می شود، آیا می شود با آب پاکش کرد؟ نمی شود چون از بین می رود.

سید می گوید چه اشکالی دارد یک حکم باشد، اما دو فرد داشته باشد؛ مثلا شما می گویید حتی یفترقا، اینجا البیعان بالخیار، منتهی یک فردش ممکن است و یک فردش هم ممکن نیست، در عاقدانی که واحد است غیرممکن است، اگر اینجا این را قبول نکنید باید در مسئله طهارت هم دست از آن حکم بردارید، و بگویید از آنجا که در قند نمی شود با آب پاک کرد پس با آب چیزی پاک نمی شود، بنابراین سید میگوید چه اشکالی دارد بگوییم در اینجا خیار ثابت است منتها در یک فردش خیار ثابت نباشد، خیار ثابت است ولی اگر در یک فردش خیار مقدور نشد اینجا نمی گوییم حق خیار نیست بلکه حق خیار هست.

استاد: انصافا در امور اعتباری باید با مقیاس سنج اعتباری سنجید و بیع امر اعتباری هست، در بیع که امر اعتباری هست بایستی با شاقول اعتباری میزان کرد، شاقول اعتباری می گوید که البیعان، هم این بیّع است و هم آن بیّع است؛ این است که سرانجام شیخ قائل به توقف می شود، و می گوید با توجه به اینکه دلیل مثبتین و قائلین دلیل قابل دفاعی نیست من در این مسئله توقف می کنم.

بعد بحث بیع فضولی است که مطرح می کنیم.

به مناسبت ایام فاطمیه:

فاطمیه آتش افروز دل استاحتجاجش یک کتاب کامل است

فاطمیه سینه چاک درد ها استشاهد نامردی نامرد هاست

فاطمیه سوخت درب خانه ایشمع را کشتند با پروانه ای

فاطمیه ناله زهرا می زند داد مظلومی مولا می زند

موضوع : حضرت زهرا در خطبه فدکیه می فرماید راز بدبختی شما این شد: فَلَمَّا اخْتارَ اللهُ لِنَبِیِّهِ دارَ اَنْبِیائِهِ وَ مَأْوى اَصْفِیائِهِ،

(حضرت مراحلی که در گمراهی و ظلالت و گمراهی جامعه آن دوران بوجود آمد را در این خطبه مطرح می کنند که عینا میتوان امروز هم مشاهده کرد)

ظَهَرَتْ فیکُمْ حَسِیکَةُ النِّفاقِ،(نفوذی ها قبضه کردند، نفوذی هایی که در روزهای 12 روزه دفاع مقدس به فکر قبضه رهبری آینده بودند، آن نفوذی هایی که شیخ فضل الله نوری ها را بالای دار کشیدند)

وَ سَمَلَ جِلْبابُ الدِّینِ، (دین کمرنگ شد، آنچه که در عرصه حجاب دیده می شود مصداق کامل سمل جلباب الدین است.)

وَ نَطَقَ کاظِمُ الْغاوِینَ،(رسانه به کمک منحرفان آمده)

وَ نَبَغَ خامِلُ الاْقَلِّینَ،(چهره های پشت صحنه ضد انقلاب وارد صحنه شدند)

فاعتبروا یا اولی الابصار…


logo