« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سید‌احمد خاتمی

1404/07/26

بسم الله الرحمن الرحیم

تعداد خیارات/أقسام الخيار /کتاب الخيارات

 

موضوع: کتاب الخيارات/أقسام الخيار /تعداد خیارات

 

روایت: عن موسى بن جعفر، عن أبيه، عن جده، عن علي بن الحسين (عليهم السلام)، قال: بينا أمير المؤمنين (عليه السلام) ذات يوم جالس مع أصحابه يعبئهم للحرب، إذ أتاه شيخ عليه شحبة السفر، فقال: أين أمير المؤمنين؟ فقيل: هو ذا. فسلم عليه، ثم قال: يا أمير المؤمنين، إني أتيتك من ناحية الشام، وأنا شيخ كبير، قد سمعت فيك من الفضل ما لا أحصي، وإني أظنك ستغتال، فعلمني مما علمك الله. قال (عليه السلام): نعم يا شيخ، من اعتدل يوماه فهو مغبون، ومن كانت الدنيا همته اشتدت حسرته عند فراقها، … [1]

امیرالمومنین داشتند اصحابشان را برای جنگ آماده می کردند، پیرمردی که خستگی سفر از چهره اش پیدا بود عرض کرد امیرالمومنین کجاست؟ گفتند این امیرالمومنین است؛ سلام کرد و عرض کرد من از شام می آیم، از فضل تو خیلی تعریف می کردند، من گمان می کنم تو را به زودی ترور می کنند! از چیزهایی که خدا به تو یاد داد به من آموزش بده (از حرفهای نابت به من بزن)؛ حضرت فرمود: باشه می گویم، کسی که دو روزش یک جور باشد بازنده است، کسی که دنیا همتش باشد وقتی به او بگویند بیا برویم غصه می خورد…

خلاصه:

به بحث اقسام الخیار رسیدیم؛ در باب اقسام الخیار، از 5 مورد، 6 مورد، 7 مورد، 8 مورد، 10 مورد، 14 مورد ، 28 و 31 مورد هم گفته اند.

مورد اول: 5 خیار: شرایع الاسلام: اما اقسامه فخمسةٌ[2] ؛ (خیار مجلس، خیار حیوان، خیار شرط، خیار غبن و خیار تأخیر)

ایشان این 5 مورد را نام می برند و خیار رؤیت و خیار شرط و عیوب که به این ترتیب طبق آمار خودش سه خیار اضافه می شود و می شود 8 خیار.

مورد دوم: 6 مورد: در تحریر الاحکام گفته است: المقصد الثّالث في الخيار‌؛ و فصوله اثنان‌؛ الأول في أقسامه‌؛ و هي ستّة.[3]

مورد سوم: 7 مورد: شیخ در مکاسب: و المجتمع منها في كلِّ كتابٍ سبعةٌ. [4]

علامه در تذکره: الفصل الأول: في الخيار. وفيه مطلبان: المطلب الأول: في أقسامه، وهي سبعة؛[5] ایشان خیار شرط را اضافه کرده.

مورد چهارم: 8 مورد: محمد باقر سبزواری (گاهی آخوند خراسانی هم به او می گویند) کفایة الاحکام؛ المقصد الرابع في الخيار؛ و فيه فصلان: الفصل الأوّل في أقسامه؛ أقسام الخيار ثمانية:[6]

(کتاب دیگر ایشان ذخیرة المعاد است)

حدائق الناضرة: الأول- في أقسامه؛ فبعضهم عدها خمسة، و آخرُ سبعة، و ثالث ثمانية، و أنهاها رابع إلى أربعة عشر قسما، و نحن نذكر الثمانية الدائرة في كلام الأكثر…[7]

(خصوصیت فقه حدائق استیعاب روایات است، یعنی اگر کسی بخواهد در بحثی همه روایات را ببینید صاحب حدائق جمع کرده است.)

مستند الشیعه نراقی: الفصل الأول؛ في أقسامه‌؛ وهي ثمانية :[8]

مورد پنجم: 9 مورد: شهید اول در دروس: كتاب الخيار‌؛ و أنواعه تسعة:[9]

مورد ششم: 10 مورد: قال فی انیس التجار ص104(کتاب ملا مهدی نراقی، استاد شیخ انصاری) فصل هشتم در اقسام خيارات: بدان كه خيار بر ده قسم است.

مورد هفتم: 14 مورد: قهرمان این تقسیم شهید اول در لمعه است، و شهید ثانی در شرح لمعه بحث کرده است (شیخ علی کاشف الغطاء پسر شیخ جعفر کاشف الغطاء خیارات لمعه را شرح کرده است)

روضه البهیة: (الفصل التاسع - في الخيار وهو أربعة عشر) قسما وجمعه بهذا القدر من خواص الكتاب [10]

شهید ثانی می گوید این اختصاصی لمعه است.

مورد هشتم: 28 مورد؛ شیخ علی هم 14 مورد دیگر بر آن اضافه کرده و قائل به 28 خیار است.

مورد نهم: 31 مورد؛ هدی الطالب ج9 ص268 تا 270 ، هم سه مورد اضافه کرده است که مجموعا 31 خیار می شود.

استاد: انصافش این است که اینها قابل ادغام است، چند مورد زیرمجموعه خیار عیب یا خیار شرط و… قرار می گیرند.

برخی بزرگان گفتند ما سه نوع خیار بیشتر نداریم:

یک. خیاری که ابتدائا شارع قرار داده مطلقا (مانند خیار مجلس و خیار حیوان)؛

دو. خیاری که به جعل المتعاملین هست، (بایع و مشتری برای خودشان قرار می دهند)

سه. خیاری که برای یکی از آنها وجود دارد (بایع شرط می کند که مشتری داشته باشد و مشتری شرط می کند که بایع داشته باشد)

که با این تقسیم بندی می توان آن 31 مورد را پوشش دهیم، و لازم نیست نوعِ خیار جعل کنیم کافیست که تفسیر درستی از این خیارات داشته باشیم.

اولین خیار؛ خیار مجلس هست؛ در خیار مجلس چند بحث داریم:

بحث اول: چرا خیار مجلس گفته اند؟ آیا مجلس خصوصیت دارد یا ندارد؟

شیخ گفته است چون در نوع معاملات می نشستند و معامله می کردند به این علت خیار مجلس گفته شده، از 2 باب: یا از باب اضافة الحال الی المحل است، مراد مطلق مجلس هست چه اینها نشسته باشند و چه قائمین باشند؛ یا از باب اضافه مسبب الی السبب هست، این خیار مسبب از مجلس، مثل خیار غبن، خیار غبن اضافة المسبب الی السبب هست، یا خیار العیب؛ خیار العیب هم اضافة المسبب الی السبب هست.

اینجا مرحوم ایروانی در خیار مجلس گفته است اصلا مجلس خصوصیت ندارد، آنچه خصوصیت دارد این است که افتراق حاصل نشده باشد: و إنّما المناط عدم مفارقه أحدهما الآخر الحاصل ذلک بالتّباعد ممّا کانا علیه… [11]

سوال: اگر معامله ای تلفنی صورت گرفت اینجا خیار مجلس هست یا نیست؟ یا پیامکی معامله کردند؟ بنابراین لازم نیست خیار جدیدی درست کنند.

لا شبهة در اینکه اگر نشسته باشند خیار هست، لا شبهة در اینکه در پیاده روی یا دویدن معامله می کنند در این صورت هم خیار مجلس هستند، لا شبهة در اینکه در قدم زدن هم خیار هست ولو ننشسته اند؛ در تلفن زدن هم خیار مجلس متصور هست چرا که هیأت اتصالیه با مکالمه تلفنی هم برقرار می شود.

انما الکلام در معامله پیامکی؛ آیا در معامله پیامکی خیار مجلس هست یا خیار مجلس نیست؟

لا بُعدَ در این که بگوییم در آن زمانی که پیامک داده و آن شخص هم پیامک را گرفت و انقلت نزده مجلس هست، مثلا ساعت 8 ساعت پیامک زده که گندم را به کیلویی 20000 تومان به تو می فروشم ، اگر این معامله را قبول نداشت بلافاصله پیامک می زند که قبول ندارم.

بحث اول مراد از مجلس بود که بیان کردیم.

بحث دوم: مستند خیار مجلس چیست؟

شیخ می گوید: و لا خلاف بين الإماميّة في ثبوت هذا الخيار، و النصوص به مستفيضة. [12]

لا خلاف بین الامامیه یعنی این اختلاف در بین اهل سنت هست.

کتاب خلاف شیخ: مسألة 6: البيع ينعقد بوجود الإيجاب من البائع، و القبول من المشتري، لكنه لا يلزم المتبايعين بنفس العقد، بل يثبت لهما، و لكل واحد منهما خيار الفسخ ما داما في المجلس، إلى أن يتفرقا أو يتراضيا بالتبايع في المجلس.[13]

از عامه شافعی و احمد معتقد به آنچه ما هستیم هستند، مالک و ابوحنیفه و اصحابه می گویند: خیار مجلس ثابت نیست.

و ذهبت طائفة إلى أن البيع يلزم بمجرد العقد، و لا يثبت فيه خيار المجلس بحالٍ. ذهب إليه في التابعين شريح، و النخعي، و في الفقهاء مالك، و أبو حنيفة و أصحابه . [14]

 


logo