« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سید‌احمد خاتمی

1404/03/25

بسم الله الرحمن الرحیم

تلقی رکبان/شروط المتعاقدين /كتاب البيع

 

موضوع: كتاب البيع/شروط المتعاقدين /تلقی رکبان

 

روایت: امام علی: (این خطبه را 9 روز بعد از ارتحال پیامبر بیان فرمودند): أيها الناس، إنه من مشى على وجه الارض فإنه يصير إلى بطنها، والليل والنهار مسرعان في هدم الاعمار، ولكل ذي رمق قوت، ولكل حبة آكل، وأنت قوت الموت، وإن من عرف الايام لم يغفل عن الاستعداد، لن ينجو من الموت غني بماله، لا فقير لاقلاله.[1]

کسی که روی زمین راه می رود روزی هم زیر زمین جا می گیرد، هر روز و شبی که بر انسان میگذرد، عمر انسان کوتاه تر می شود، هر جانداری قوتی دارد که خدا به او می دهد، و هر دانه ای که می خورم مرگ را پرورش می دهم، کسی که زمانه را بشناسد از آماده شدن برای مرگ غافل نمی شود، پولدارها با پول نمی توانند مرگ را بخرند، فقیر هم بخاطر نداری اش از مرگ رهایی نمی یابد.

این روایت از جهت اخلاقی این است که از عمرتان استفاده کنید، اما از جهت سیاسی این است که بهترین فرصت برای زدن اسرائیل الان است.

خلاصه:

دو بحث در پایان بحث تجارت شیخ انصاری مطرح کرده اند و فقهای قبل از ایشان. یکی بحث تلقی رکبان هست که موضوع امروز هست و یکی هم بحث احتکار است.

ارتباط این دو بحث این است که تلقی رکبان و احتکار دو بند انحصار اقتصادی هستند، حصر اقتصادی از این کانالهاست.

ان قلت: امروزه اصلا تلقی رکبان مطرح نیست، امروز کسی جنسی را از شهری به شهر دیگر نمی برد، بلکه با تلفن همراه سفارش می دهد و مبلغ را میدهد و کالا را برایش می فرستند، دیگر نه کاروانی از بیرون می آید نه کاروانی از داخل می رود…

پاسخ: با تنقیح مناط موضوع دارد، با تنقیح مناط آن است که کلاه گذاری در معامله نباید باشد، اگر کسی معامله را ولو با تلفن انجام بدهد ولی کلاه می گذارد ، مثلا به دروغ می گوید جنگ شده و این کالا به فلان قیمت می رسد این ملاک تلقی رکبان را دارد، پس اگر ما فقط روی ظاهر درنگ کنیم بله این دیگر موضوعی ندارد ولی اگر به ملاک چسبیدیم موضوع دارد.

ففی تلقی الرکبان مباحثٌ:

بحث اول: تلقی رکبان چیست؟

دو تعریف تلقی رکبان دارد:

تعریف اول: اینکه کاروانی از بیرون می آید و تعدادی بروند تا قبل از عرضه در بازار همه کالا را یکجا بخرند .

وأما التلقي، فهو أن يستقبل الانسان الامتعة والمتاجر على اختلاف أجناسها خارج البلد، فيشتريها من أربابها، ولا يعلمون هم بسعر البلد.[2]

این کاروان که گندم یا برنج را آورده کسی بیاید همه این گندمها یا برنج ها را بخرد، حداقلش این است که این مکروه است، برخی از بزرگان تعبیر لا یجوز و یحرم گفته اند، بهرحال اصل این کار فی نفسه اشکالی ندارد.

تعریف دوم: (ابن اثیر جزری در نهایه) : وَفِيهِ: «أَنَّهُ نَهى عَنْ تَلَقِّي الرُّكْبان» هُوَ أَنْ يَسْتقبِلَ الحَضَرِيُّ البَدّوِيَّ قَبْلَ وصُوله إِلَى البَلَد، ويُخْبره بكَساد مَا مَعَهُ كَذِباً؛ ليَشْتَريَ مِنْهُ سِلْعَتَه بالوَكْس، وأقَلَّ مِنْ ثَمن المِثل، وَذَلِكَ تَغْريرٌ مُحَّرم، وَلَكِنَّ الشِراء مُنْعَقِدٌ…[3]

تفاوت این تعریف با تعریف شیخ این است: این تعریف می گوید که این کاروانی که می خواهند آن کالا را بخرند دروغ بگویند، مثلا به فروشندگان بگویند این برنج ها را کیلویی 20 تومان هم از شما نمی خرند ولی ما 40 تومان می خریم و بعد همه کالاها را بخرند، با این تعریف این معامله حرام است چون با دروغ عجین است، ولی در تعریف شیخ طوسی دروغ نبود.

پس تلقی رکبان بنابر تعریف شیخ طوسی این است که عده ای از تجار بیایند و عده هم به طرف آنها بروند و همه کالاها را از آنها بخرند، اما بنابر تعریف ابن اثیر این است که دروغ هم بگویند است.

اینجا سه تعبیر هست:

تعبیر اول: یکی تعبیر تلقی الرکبان است که تفسیرش بیان شد.

تعبیر دوم: تعریف جلب است؛ تلقی رکبان چقدر است؟ این کاروانی که از قم بیرون می روند به استقبال کاروان تجاری بروند باید تا کجا بروند تلقی رکبان صدق بکند؟ یک کیلومتر بروند یا 50 کیلومتر به استقبال کاروان بروند؟

در قفه بزرگان گفته اند تا 4 فرسخ(24 کیلومتر)، اما اگر تا 40 کیلومتر رفتند تلقی رکبان به آن نمی گویند بلکه جلب می گویند، و جلب عند کل الفقها جایز است و تردیدی در آن نیست. نه مکروه است و نه حرام، البته به شرط اینکه دروغ نگوید.

این تقسیم بندی در کتاب خلاف آمده: مسألة 282: تلقي الركبان لا يجوز؛ فان تلقى و اشترى كان البائع بالخيار إذا ورد السوق، إلا أن ذلك محدود بأربعة فراسخ، فان زاد على ذلك (بیش از 4 فرسخ)كان جلبا، و لم يكن به بأس(اشکالی هم ندارد)[4] ؛ پس در تلقی رکبان مسافت هم مطرح است.

تعبیر سوم: النهی عن بیع الحاضر بالباد. نهی از اینکه شهری به روستایی بفروشد.

علامه مجلسی گفته است: المراد بالبادي الغريب الجالب للبلد أعم من كونه بدويا أو قرويا. حاضر یعنی کسی که بومی شهر هست، بدوی هم کسی است که غریب است، چه بسا از شهر دیگر آمده ولی اینجا غریب است؛ مثلا کسی از شهر دیگری آمده به قم می پرسد سوهان خوب کجا دارند ، یک نفر هم به او آدرس غلط بدهد و سوهان گران به او بفروشد؛ در روایات هم بیع الحاضر للبادی نهی شده است.

محمّد بن يعقوب(کلینی از احمدبن ادریس نقل می کند) ، عن أبي علي الأشعري(احمدبن ادریس القمی) ، عن محمّد بن عبد الجبار(القمی، ابی الصهبان ، ثقه) ، عن أحمد بن النضر(الخزاز، ثقه)، عن عمرو بن شمر(الجعفی، ضعیف) ، عن عروة بن عبد الله(بن قشیر، مجهول) ، عن أبي جعفر ( عليه السلام ) قال : قال رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) ـ في حديث ـ : لا يبيع حاضر لباد ، والمسلمون يرزق الله بعضهم من بعض.[5]

شهری با غریبه معامله نکند، بگذارید مسلمانان از هم دیگر نان بخورند. بیع الحاضر للبادی را کسی نگفته حرام است؛ البته کلاهبرداری و غش در معامله…. علی ای حال کار نادرستی هست.

بحث دوم: حکم تلقی رکبان هست. بزرگان سه تعبیر با تلقی رکبان دارند:

تعبیر اول. شیخ مفید در مقنعه: و يكره تلقي الغنم و غيرها من الحيوان و الأطعمة و الأمتعة التي يجلبها التجار إلى الأسواق. و حد التلقي أربعة فراسخ فما دونها و ما زاد على ذلك فليس بالتلقي المكروه.[6]

نکته: یکره در بیان شیخ مفید دیگر یکره در روایت امام صادق نیست که به معنای حرمت باشد، چون در زمان شیخ مفید یکره در مقابل مستحب است، یعنی لا یستحب.

شیخ طوسی در نهایه: وأما التلقي، فهو أن يستقبل الانسان الامتعة والمتاجر على اختلاف أجناسها خارج البلد، فيشتريها من أربابها، ولا يعلمون هم بسعر البلد؛ فمن فعل ذلك، فقد ارتكب مكروها لما في ذلك من المغالطات والمغابنات.[7]

ابی الصلاح در کافی: ويكره تلقى الركبان لابتياع ما يجلبونه الى المصر خارج المصر إلى مسافة أربعة فراسخ فما دونها ، ولا تلقى فيما زاد عليها ، وليس بمحرم. [8] (علامه به او نسبت حرمت را داده در حالی که او حرمت را نگفته است)

محقق حلی صاحب الشرایع گفته است: تلقی الرکبان مکروه.[9]

در جواهر دارد: مكروه في المشهور بين الأصحاب (بین اصحاب این است که تلقی الرکبان مکروه است) بل عن بعضهم ما يظهر منه الإجماع عليه ، وهو الحجة بعد حمل النهي عليه…[10]

تعبیر دوم. تعبیر عدم جواز هست

شیخ در خلاف: مسألة 282: تلقي الركبان لا يجوز، فان تلقى و اشترى كان البائع بالخيار إذا ورد السوق، …[11]

و در مبسوط: و لا يجوز تلقى الجلب ليشترى منهم قبل دخولهم البلد… [12]

علامه در مختلف: وكثيرا ما يستعمل لفظة (لا يجوز) في المكروه، مع أنه قد صرح به في النهاية بالكراهة.[13] (درست است که اینجا گفته اند لا یجوز ولی خیلی از اوقات به مکروه معنا می شود)

تعبیر سوم. تعبیر سومی که در اینجا هست این است : تعبیر حرمت هست.

علامه در مختلف حرمت را نسبت به ابن براج و ابن ادریس داده است، و جلسه آینده به مستند آن می پردازیم و عمده مستند روایت منهال قصاب از شیعه است.


logo