« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سید‌احمد خاتمی

1404/03/12

بسم الله الرحمن الرحیم

احکام احتکار/شروط المتعاقدين /كتاب البيع

 

موضوع: كتاب البيع/شروط المتعاقدين /احکام احتکار

 

روایت: عن رسول الله(ص):إن عيسى بن مريم (عليه السلام) قام في بني إسرائيل فقال: يا بني إسرائيل، لا تحدثوا بالحكمة الجهال فتظلموها، ولا تمنعوها أهلها فتظلموهم، ولا تعينوا الظالم على ظلمه فيبطل فضلكم الامور ثلاثة: أمر تبين لك رشده فاتبعه، وأمر تبين لك غيه فاجتنبه، وأمر اختلف فيه فرده إلى الله عز وجل.[1]

حضرت عیسی برای بنی اسرائیل سخنرانی کردند و گفتند ای بنی اسرائیل! برای انسانهای بی توجه حکمت نگویید، در نتیجه ظلم به حکمت می کنید و در جایی که باید حرف را بزنید بگویید (از این استفاده می شود مجالسی که انسان می رود و حرف می زند دو نوع هست، گاهی به حرف گوش می دهند مر مستمع تشنه شنیدنی هاست، و گاهی هم گوش نمی دهند و حواسشان پرت جای دیگر هست مثلا مشغول کشیدن قلیان هستند)؛ ظالم را در ظلمش کمک نکنید که فضل شما از بین خواهد رفت. امور سه گونه هستند: گاهی مطلبی درستی اش یقینی هست برای شما پس تبعیت کنید، گاهی امری انحرافش روشن است که اجتناب کنید، اگر امر را ندانستید به خدا برگردانید (ورود در امر مشتبه نداشته باشید چه گفتنی باشد چه خوردنی و چه پوشیدنی)

خلاصه:

وارد بحث احتکار شده بودیم، لغت و اصطلاح احتکار را گفتیم، از تحریم و کراهتش گفتیم، محدوده احتکار هم بیان شد (طعام و غیر طعام) چند بحث دیگر مانده تا بحث احتکار تکمیل شود.

یک بحث: حد الاحتکار هست، که حد احتکار چیست؟

از برخی از روایات استفاده می شود در زمان فراوانی حد احتکار تا 40 روز هست و زمانی که فراوانی نیست حد احتکار سه روز هست.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ‌ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ‌ عَنْ أَبِيهِ‌ عَنِ اَلنَّوْفَلِيِّ(حسین بن یزید نوفلی، امامی ثقه) عَنِ اَلسَّكُونِيِّ‌(اسماعیل بن مسلم، ابی زیاد السکونی) عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ قَالَ‌: اَلْحُكْرَةُ فِي اَلْخَصْبِ أَرْبَعُونَ يَوْماً وَ فِي اَلشِّدَّةِ وَ اَلْبَلاَءِ ثَلاَثَةُ أَيَّامٍ فَمَا زَادَ عَلَى اَلْأَرْبَعِينَ يَوْماً فِي اَلْخَصْبِ فَصَاحِبُهُ مَلْعُونٌ وَ مَا زَادَ عَلَى ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ فِي اَلْعُسْرَةِ فَصَاحِبُهُ مَلْعُونٌ‌. [2]

در زمان وفور و فراوانی [احتکار] چهل روز است و در زمان سختی و بلا، سه روز. هر کس بیش از چهل روز در زمان وفور [کالا را احتکار کند]، صاحب آن ملعون است و هر کس بیش از سه روز در زمان تنگدستی [احتکار کند]، صاحب آن ملعون است.

قدما به این روایت فتوا داده اند، از جمله شیخ در نهایه (ص 374)؛ ابن حمزه در وسیله (ص260)؛ شهید اول در دروس (ج3 ص 180).

آیا واقعا 40 روز و 3 روز خصوصیت دارند؟

به احتمال بسیار زیاد این مربوط به عصر امام صادق بوده، در عصر ما چه بسا یک روز هم جایز نباشد و چه بسا در زمان ما از این چهل روز که می گویند اگر جنسی 4 روز نباشد بحران بوجود بیاید فلذا همانگونه که شهید در شرح لمعه گفته: لکن قال الشهید فی الروضه: ولا يتقيد بثلاثة أيام في الغلاء، وأربعين في الرخص، وما روي من التحديد بذلك محمول على حصول الحاجة في ذلك الوقت، لأنه مظنها.[3]

شیخ مفید در مقنعه گفته است: و الحكرة احتباس الأطعمة مع حاجة أهل البلد إليها و ضيق الأمر عليهم فيها[4] ؛ در جایی که حاجة مردم هست؛ شیخ مفید هم خصوصیتی برای اربعین و سه روز ندیده اند.

استاد: (برداشت سوم که تایید همین حرف هست)

اقتصاد با بگیر و ببند سامان پیدا نمی کند(اقتصاد دستوری نمی شود) بلکه ساماندهی اقتصاد با عرضه و تقاضا هست، در فراوانی مازاد بر اربعون اگر کالایی عرضه نشود گرانی درست می شود، در شرایطی که مردم در فشار هستند اگر سه روز عرضه نشود تقاضا زیاد می شود و گرانی می شود، از این تحدیدی که روایات هست، استفاده می شود که اهل بیت به عنوان کارشناسان دقیق جامعه روی این نکته (عرضه و تقاضا) توجه داشتند، البته مربوط به زمان خودشان هست، چه بسا در حال حاضر در شرایط فراوانی هم مثلا چند روز سیب زمینی درست عرضه نشود قیمتش بالا می رود، اینجا حکومت مسئولیت دارد. بحث بعدی هم که مطرح می شود مسئولیت نظام در برابر احتکار است.

مسئولیتش این است که اجبار کند بر عرضه و قیمت هم تعیین نکند به این دلیل که وقتی عرضه زیاد شد تقاضا و قیمت را کنترل می کند ولی اگر باز هم فشار بود اینجا می تواند قیمت گذاری کند؛ پس حد الاحتکار حاجة الناس هست چه در فراوانی و چه در غیر فراوانی.

اشکال: روی چه حسابی می فرمایید 40 و 3 خصوصیت ندارد و آنچه خصوصیت دارد حاجت مردم است؟

پاسخ: اسماعیل فرزند امام صادق در زمان حضرت از دنیا رفت، امام هم روی کفنش نوشتند اسماعیل یشهد ان لا اله الا الله، اخباری ها می گویند اگر فرزند تو اسمش ابراهیم هم بود روی کفنش بنویس اسماعیل یشهد ان لا اله الا الله، چون امام صادق نوشته است، شما قطعا مانند اخباری ها فتوا نمی دهید، قس علی ذلک در این موضوعات، این موضوعات موضوعات عرفی هست و ما بالبداهة می بینیم که شرایط متفاوت است؛ و انتم افقه الناس اذا عرفتم معانی کلامنا، شما باید معانی کلام ما را بفهمید، اگر قرار باشد این استنباطات را نداشته باشیم باید دروازه استنباط را ببندیم، امام گفتند چهل، همان چهل ، دیگر نه 39 و نه 41، یا امام می فرماید 3، دیگر نه دو و نه چهار، اینجا امام عرفی حرف زده اند ، تعبدی که نیست، بخاطر اینکه سیره اهل بیت را در معاملات را می دانیم، و اگر شما می گویید الا و لابد همان تحدید خصوصیت دارد این نیاز به اثبات دارد و ما می بینیم که هیچ شاهدی اقامه نکرده است.

بحث دوم: بحث دیگری که در اینجا مطرح است در باب احتکار این است که آیا احتکار فقط در شراء هست یا در ارث و هبه هم هست؟

مثلا کسی آمده برای اینکه گیر نکند برنج را هدیه می کند، آیا شامل این هبه می شود یا نه؟

سخن این است که یک روایتی در مقام داریم (صحیحه حلبی) احتکار را به اشتراء محدود می کند.

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ‌ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ اَلْحَلَبِيِّ‌ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ قَالَ‌: سُئِلَ عَنِ اَلْحُكْرَةِ فَقَالَ إِنَّمَا اَلْحُكْرَةُ أَنْ تَشْتَرِيَ طَعَاماً وَ لَيْسَ فِي اَلْمِصْرِ غَيْرُهُ فَتَحْتَكِرَهُ فَإِنْ كَانَ فِي اَلْمِصْرِ طَعَامٌ أَوْ مَتَاعٌ‌ غَيْرُهُ فَلاَ بَأْسَ أَنْ تَلْتَمِسَ بِسِلْعَتِكَ اَلْفَضْلَ‌. [5]

احتكار آن است كه شخصى مواد غذايى بخرد به‌طورى كه در آن شهر شخص ديگرى مواد غذايى نداشته باشد… روی اشتراء عنایت دارد، اینکه طعام را بخرد.

استاد: در اینجا هم می گوییم لا خصوصیة للاشتراء، شیخ انصاری هم همین را گفته است، شیخ در مکاسب تعبیرش این است که:

و يؤيّد التعميم تعليل الحكم في بعض الأخبار ب«أن يترك الناس ليس لهم طعام» (ملاک این است که مردم در مضیقه قرار بگیرند)، و عليه فلا فرق بين أن يكون ذلك من زرعه أو من ميراثٍ أو يكون موهوباً له، أو كان قد اشتراه لحاجة فانقضت الحاجة و بقي الطعام لا يحتاج إليه المالك، فحبسه متربّصاً للغلاء. [6]

در روایت ابی مریم انصاری هم هست:

مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ‌ فِي اَلْمَجَالِسِ وَ اَلْأَخْبَارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُبْدُونٍ‌ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ اَلزُّبَيْرِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ‌ عَنِ اَلْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ رِزْقٍ‌ عَنْ أَبِي مَرْيَمَ‌ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ قَالَ‌: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‌: أَيُّمَا رَجُلٍ اِشْتَرَى طَعَاماً فَكَبَسَهُ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً يُرِيدُ بِهِ غِلاَءَ اَلْمُسْلِمِينَ ثُمَّ بَاعَهُ فَتَصَدَّقَ بِثَمَنِهِ لَمْ يَكُنْ كَفَّارَةً لِمَا صَنَعَ‌. [7]

هر فردی که غذایی بخرد و چهل روز آن را احتکار کند تا با این کار گرانی را بر مسلمانان تحمیل نماید، سپس آن را بفروشد و پولش را صدقه دهد، این صدقه کفارهٔ کار زشتی که انجام داده، نخواهد بود.(گناه بزرگی کرده)

این روایت هم مثل صحیحه حلبی توجیهش این است که وارد موردِ غالب است مثل ﴿وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ﴾[8] هست، مردی که ازدواج کند و همسرش دختر دارد، وقتی ازدواج می کند طبیعتا دخترش هم با او می آید ولی گاهی اوقات پدر و مادر همسرش می گویند دختر را پیش ما بگذار، حالا اگر این دختر نیامد باز این دختر محرم شوهر می شود و نمی تواند با او ازدواج کند، شیخ هم از این، خصوصیت را نفهمیده.

چند بحث دیگر مانده: اجبار المحتکر علی البیع و بحث تسعیر که جلسه آینده مطرح خواهد شد.

جهان اسلام مدیون امام هست، ایشان اسلام را زنده کردند

خصوصیات امام خمینی:

یک. فقیه ، فیلسوف، عارف، سیاستمدار. جامعیت امام در سطح بالا بود، به فقاهت ایشان اگر نگاه کنیم طوریست که انگار ایشان کاری جز فقه نداشته اند بقدری در این عرصه متمرکز و در اوج بودند همین طور در سایر علوم.

دو. امام از عاشورا به عنوان سلاح مبارزه با طاغوت استفاده کرد، همه از عاشورا گفتند اما امام از عاشورا در مقابل شاه بعنوان سلاح استفاده کرد اینکه فرمودند محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر است.

سه. امام به مردم معتقد بودند، معتقد بودند که با همراهی مردم می شود شاه را سرنگون کرد و اسمی از مبارزه مسلحانه هم نبرد، بعد از انقلاب هم همیشه یاد مردم بود، اینکه بارها در سخنرانی ها در مورد مردم صحبت کردند، مثلا من به پشتوانه این مردم توی دهان این دولت می زنم، مردم که جان من فدای آنها باد و…

چهارم. علما از زمان شیخ صدوق به بعد مفصل از ولایت فقیه گفتند اما تنها فقیهی که از ولایت فقیه گفت و خودش معمار ولایت شد خود امام است.


logo