« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سید‌احمد خاتمی

1404/03/04

بسم الله الرحمن الرحیم

احکام احتکار/شروط المتعاقدين /كتاب البيع

 

موضوع: كتاب البيع/شروط المتعاقدين /احکام احتکار

 

روایت: امام صادق (ع): أَنَّهُ قَالَ لِبَعْضِ تَلَامِذَتِهِ أَيَّ شَيْ‌ءٍ تَعَلَّمْتَ مِنِّي … الثَّالِثَةُ قَالَ رَأَيْتُ لَهْوَ النَّاسِ وَ طَرَبَهُمْ وَ سَمِعْتُ قَوْلَهُ تَعَالَى‌ وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى‌ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى‌ فَاجْتَهَدْتُ فِي صَرْفِ الْهَوَى عَنْ نَفْسِي حَتَّى اسْتَقَرَّتْ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ تَعَالَى قَالَ أَحْسَنْتَ وَ اللَّهِ الرَّابِعَةُ قَالَ رَأَيْتُ كُلَّ مَنْ وَجَدَ شَيْئاً يُكْرَمُ عِنْدَهُ اجْتَهَدَ فِي حِفْظِهِ وَ سَمِعْتُ قَوْلَهُ سُبْحَانَهُ‌ مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ‌ فَأَحْبَبْتُ‌ الْمُضَاعَفَةَ وَ لَمْ أَرَ أَحْفَظَ مِمَّا يَكُونُ عِنْدَهُ فَكُلَّمَا وَجَدْتُ شَيْئاً يُكْرَمُ عِنْدِي وَجَّهْتُ بِهِ إِلَيْهِ لِيَكُونَ لِي ذُخْراً إِلَى وَقْتِ حَاجَتِي إِلَيْهِ قَالَ أَحْسَنْتَ وَ اللَّهِ. [1] مجموعه ورام ج1 حدیث آخر ص 303

لهو و شادی های مردم را دیدم (چه ریخت و پاش هایی دارند)، و این کلام خداوند را هم شنیدم: آنکس که از مقام رب بترسد و نفسش از هوی بازدارد جایگاهش بهشت است، تلاش کردم که هوا را از خودم دور کنم، تصمیم گرفتم فقط به آنچه که خدا می خواهد بیندیشم، فرمود احسنت والله.

عرض کرد: هرکسی که یک چیز نفیسی بدست می آورد تلاش می کند تا آن را حفظ کند، و شنید این کلام خداوند را که فرمود:چه کسی حاضر است که به خدا قرض الحسنه بدهد، تا پاداشش را مضاعف کنم؟ من هم هر چیزی را که دوست داشتم پیش خدا فرستادم تا در وقت حاجتم خدا به من برگرداند حضرت فرمود احسنت والله.

سخن پیرامون احتکار بود، اردوگاه ها را بیان کردیم، قسمی از قدما قائل به تحریم هستند و قسمی هم قائل به کراهت هستند.

به نظر می رسد مناقشه، مناقشه لفظی باشد نه مناقشه معنوی، مناقشه لفظی همان داستان عنب و انگور و اوزوم هست، (سه نفر یک مقدار پول داشتند که هر کدام یک چیزی می خواستند بخرند یکی می گفت انگور بخریم، یکی میگفت، عنب بخریم، یکی هم اصرار داشت اوزوم بخریم، کسی دعوای اینها را دید و گفت پول را به من بدهید تا بروم بخرم، وقتی با انگور برگشت همه می گفتند ما همین را می گفتیم)؛ به نظر می رسد روی واژه درنگ نکنیم بلکه روی محتوا تأمل کنیم؛ اگر گرانی هست و کسی می خواهد تا پولش کار کند این مکروه است چون پول پرستی و دنبال مادیات بودن انسان را از وظیفه اصلی اش باز می دارد ولی حرام نیست چون فشاری بر مردم نمی آید اما اگر بر مردم فشار وارد کند، هیچ فقیهی اجازه نمی دهد تا احتکار صورت بگیرد، اگر هم صورت بگیرد دستور میدهند که این انبار را بفروشند اگر باز هم در فروش بی انصافی کرد خودشان قیمت منصفانه تعیین می کنند تا بفروشد.

به نظر می رسد این درست هست، صاحب جواهر هم همین را فهمیده است.ج22 ص 480

ادله تحریم را داشتیم می خواندیم و عمده ادله تحریم باب 27 بود . ج17 ص425 ح 6

 

ح6: مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ‌(شیخ طوسی) فِي اَلْمَجَالِسِ وَ اَلْأَخْبَارِ(در امالی) عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُبْدُونٍ‌ (احمد بن عبدالواحد ابن عبدون(423ه ق)، امامی، توثیقه خاص ندارد اما از مشایخ شیخ طوسی و نجاشی: شیخنا؛ علامه حلی هم او را جزء ممدوحین در کتابش ذکر کرده، تنقیح المقال در ج6 حدود ده صفحه در مورد او گفته است، بعد از ده صفحه دو صفحه آدرس داده که شیخ در کجای تهذیب به احمد بن عبدون آدرس داده است، در استبصار هم دو صفحه از او آدرس داده، از اینکه شیخ طوسی که در رجال خبره هست و از او دو صفحه حدیث نقل کند و میدانیم که شیخ از هر کسی نقل حدیث نمی کند این دلیل در توثیق عام او هست. حصيلة البحث التأمّل فيما قيل في المترجم يقضي بِعَدّه ثقةً،و عدّ الحديث من جهته صحيحا و إن أبَيتَ(اگر نگرانی که تصریح به وثاقتش نشده) فأقلّ ما يوصف به أنّه حسن في أعلى مراتب الحُسن و الحديث من جهته حسن كالصحيح.در حالی که احمد بن عبدون را رجالهای معتبر اصلا نقل نکرده اند به دلیل اینکه از معصوم نقل نمی کند در قرن 5 از دنیا رفته است؛ ولی این مرد بزرگی هست، بنابراین تا اینجای حدیث اگر بگوییم تصریح به وثاقتش شده باشد حدیث صحیح است و اگر تصریح نشده باشد حسن هست) عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ اَلزُّبَيْرِ(توثیق خاص ندارد) عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ‌(علی بن حسن بن علی بن الفضال، شیخ گفته: فطحی، ثقه، نجاشی گفته: كان فقيهَ أصحابنا بالكوفة، و وجهَهم، و ثقتهم، و عارفَهم بالحديث، و المسموع قولُه فيه. سُمع منه شيئا كثيرا، و لم يعثر له على زَلةِ فيه و لا ما يُشينُه(هیچ لغزش یا ناپسندی در روایاتش یافت نشد)، و قَلَّ ما رَوى عن ضعيف(از افراد ضعیف کم روایت میکرد) و كان فطحيا، البته بعد از مرگ عبدالله افطح شاگرد امام کاظم شد، و تفکرش با شیعه اثنی عشری یکی هست و در وثاقتش شکی نیست) عَنِ اَلْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ(العباس بن عامر بن رباح أبو الفضل الثقفي القصباني، الشيخ الصدوق الثقة كثير الحديث،) عَنْ أَحْمَدَ بْنِ رِزْقٍ‌(الغمشانی، نجاشی:بجلی ثقه) عَنْ أَبِي مَرْيَمَ‌(عبد الغفار بن القاسم بن قيس بن قهد أبو مريم الأنصاري، نجاشی، ثقه) عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ قَالَ‌: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‌: أَيُّمَا رَجُلٍ اِشْتَرَى طَعَاماً فَكَبَسَهُ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً يُرِيدُ بِهِ غِلاَءَ اَلْمُسْلِمِينَ ثُمَّ بَاعَهُ فَتَصَدَّقَ بِثَمَنِهِ لَمْ يَكُنْ كَفَّارَةً لِمَا صَنَعَ‌.

هر فردی که غذایی بخرد و چهل روز آن را احتکار کند تا با این کار گرانی را بر مسلمانان تحمیل نماید، سپس آن را بفروشد و پولش را صدقه دهد، این صدقه کفارهٔ کار زشتی که انجام داده، نخواهد بود.(گناه بزرگی کرده)

این گناه بزرگ برای جایی است که مسلمانان در ضیق هستند، و الا اگر در فشار نبودند گناهی اصلا مرتکب شده که کفاره بدهد، پس اینجا در شرایطی که مسلمین در تنگنا هستند او نگه دارد گناه کرده و اگر همه را هم در راه خدا بدهد کفاره این گناهش نمی شود.

روایت سوم تحریم:

ح1: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ‌ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ‌ عَنْ أَبِيهِ‌ عَنِ اَلنَّوْفَلِيِّ(حسین بن یزید نوفلی، امامی ثقه؛ نوفل النخع مولاهم كوفي أبو عبد الله. كان شاعرا أديبا و سكن الري و مات بها، و قال قوم من القميين إنه غلا في آخر عمره و الله أعلم، و ما رأينا له رواية تدل على هذا. و بزرگان به این روایت عمل کردند، ضمن اینکه اتهام غلو اتهام دندانگیری نیست زیرا برخی بزرگان ذکر مناقب بلند اهل بیت را که نمی توانستند باور کنند را غلو نامیدند) عَنِ اَلسَّكُونِيِّ‌(اسماعیل بن مسلم، ابی زیاد السکونی، ثقه، نجاشی: له کتاب…فهرست : له كتاب كبير، و له كتاب النوادر.خلاصه علامه کان عامیا. توثیق عام دارد و نوفلی و عبدالله بن مغیره از او زیاد روایت نقل کرده اند، محمدتقی مجلسی او را امامی و ثقه می داند، شهید ثانی او را رد میکند، کان فی قضاة العامة، ولی علما به روایت او اعتماد کردند، نهی از سلاح کشتار جمعی مانند هسته ای هم مستند به روایت سکونی هست: نَهى رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله اَنْ يُلْقَى السَّمُّ فى بِلادِ الْمُشْرِكينَ به همین ملاک ما با سلاح هسته ای مخالفیم) عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ قَالَ‌: اَلْحُكْرَةُ فِي اَلْخَصْبِ أَرْبَعُونَ يَوْماً وَ فِي اَلشِّدَّةِ وَ اَلْبَلاَءِ ثَلاَثَةُ أَيَّامٍ فَمَا زَادَ عَلَى اَلْأَرْبَعِينَ يَوْماً فِي اَلْخَصْبِ فَصَاحِبُهُ مَلْعُونٌ وَ مَا زَادَ عَلَى ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ فِي اَلْعُسْرَةِ فَصَاحِبُهُ مَلْعُونٌ‌.

در زمان وفور و فراوانی، [احتکار] چهل روز است و در زمان سختی و بلا، سه روز. هر کس بیش از چهل روز در زمان وفور [کالا را احتکار کند]، صاحب آن ملعون است و هر کس بیش از سه روز در زمان تنگدستی [احتکار کند]، صاحب آن ملعون است.

در زمان امام تا 40 روز قابل تحمل بوده، بیشتر از آن حرام بود. اگر مکروه انجام داده باشد صاحبش را ملعون نمی گویند.

ح11: وَرَّامُ بْنُ أَبِي فِرَاسٍ‌ فِي كِتَابِهِ‌(ابی الحسین ورام بن ابی فراس مالکیّ الاشتری، متوفای 605 ه ق، امیر و فرمانده بوده، ابن حجر در رابطه با او گفته:يلبس القباء و المنطقة و يتقلّد بالسيف، ثمّ ترك ذلك و انقطع إلى العبادة بعد اینها را کنار گذاشته و منقطع در عبادت شد. کتاب او پر از مراسیل است) عَنِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‌: عَنْ جَبْرَئِيلَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ قَالَ اِطَّلَعْتُ فِي اَلنَّارِ، فَرَأَيْتُ وَادِياً فِي جَهَنَّمَ‌ يَغْلِي فَقُلْتُ يَا مَالِكُ‌ لِمَنْ هَذَا فَقَالَ لِثَلاَثَةٍ اَلْمُحْتَكِرِينَ وَ اَلْمُدْمِنِينَ اَلْخَمْرَ وَ اَلْقَوَّادِينَ‌.

جبرئیل گفت: در جهنم نگاه کردم و دیدم یک وادی در حال جوشش و غلیان بود. گفتم: «ای مالک! [نگهبان جهنم] این دره برای کیست؟» پاسخ داد: «برای سه گروه: احتکارکنندگان، شرابخوارانِ معتاد و دلالان فحشا »

سیاق روایت دال بر حرمت است، محتکر مثل دائم الخمر و قوادها هست، دلالت این حدیث بسیار خوب هست ولی سند قابل دفاع نیست.

فردا به ادله کراهت می پردازیم.

 


logo