1404/02/28
بسم الله الرحمن الرحیم
احتکار/شروط المتعاقدين /كتاب البيع
موضوع: كتاب البيع/شروط المتعاقدين /احتکار
روایت: امام باقر (ع): قال: قال أمير المؤمنين (عليه السلام): من وقف نفسه موقف التهمة فلا يلومن من أساء به الظن، ومن كتم سره كانت الخيرة بيده، وكل حديث جاوز اثنين فشا،…[1]
کسی که خودش را در جایگاهی قرار بدهد که زمینه تهمت در آن است، ملامت نکند کسی را که به او بدگمان هست(نباید زمینه غیبت و تهمت را فراهم کنیم)، کسی که همه چیز را به همه کس نگوید اختیارش بدست خودش هست و هر سخنی که از دو نفر گذشت دیگر منتشر شده است.
(این روایت به این معنا نیست که بدگمان باشیم، بلکه می گوید باید از زمینه های بدگمانی اجتناب کنیم)
خلاصه:
بحث از این بود که کالاهایی که ما می خریم بر دو نوع هست:
یک. لا یفسده الاختبار؛ آزمایش از بین نمی بردش؛
دو. کالاهایی که یفسده الاختبار.
در رابطه با این کالاها چه باید کرد؟ بزرگان پیشین گفته اند راهش این است که به شرط صحة یا بشرط برائت از عیوب بخرد. امام خمینی فرمود با اصالة السلامة بخرد که سیره و منش عقلایی این بوده که به تایید امام معصوم هم رسیده.
استاد: ما معتقدیم علی شرط الصحه یا برائه من العیوب بخرد اشکالی ندارد اما اینکه بگوییم لا و الا باید فقط شرط صحت یا برائت بخرد با این مخالفیم، آنچه ما نیاز داریم این است که غرر نباشد، با اصالة السلامة هم رفع غرر می شود.
از اینجا مباحث دیگری مثل بیع المسک فی فارة ، بیع المجهول، مع ضمیمه ولا ضمیمه مطرح است، چند بحث کلان را شیخ مطرح کرده و ما هم تا آخر سال حدود 16 جلسه داریم.
چند بحث هست یک بحثش بحث احتکار است که شیخ مطرح کرده، یک بحث بحث تلقی رکبان هست، (قبل از دیگران خریدن و به دیگران گرانتر فروختن است) ، بحث دیگر بحث آداب تجارت هست، ما این چند جلسه را به احتکار، ثم تلقی رکبان می گذرانیم.
البحث فی الاحتکار:
شیخ بحث احتکار را در آخر کتاب البیع مطرح کرده است و 8 بحث در باب احتکار هست:
1. الاحتکار لغةً و اصطلاحاً
2. آیا احتکار فقط در طعام هست (گندم جو، روغن و دارو…) یا لوازم دیگر (مثل لاستیک و لوازم ماشین…) را هم شامل می شود؟
3. حکم الاحتکار (آیا مکروه است یا حرام است؟) برخی قائل به کراهت و برخی قائل به حرمت هستند بالعنوان الاولی و الا بالعنوان الثانوی همه می گویند حرام است، اینکه سبب شود نظام اسلامی و نظام زندگی مردم مشکل پیدا کند.
4. مدة الاحتکار
5. احتکار اختصاص دارد به خریدن (اینکه جنسی را بخرد و در انبار بگذارد؟) یا شامل ذرع و حصاد و میوه ها هم می شود؟
6. اقسام حبس طعام
7. آیا می توان محتکر را اجبار بر بیع کرد؟
8. التسعیر (اجبار کنیم و بگوییم با این قیمت هم باید بفروشی)
بحث اول: الاحتکار لغةً
در بحث لغوی می توان به یک لغت اکتفا کرد آنچنان که شیخ می گوید کما فی الصحاح و المصباح (کتاب فقهی شافعی هست و کتاب لغوی نیست) ولی اگر بخواهیم فنی حرف بزنیم باید اول کتاب العین (خلیل بن احمد نحوی فراهیدی 175-100 ه ق) را نام ببریم.
خلیل ابن احمد فراهیدی:
در احوالات خلیل بن احمد گفته اند بسیار ساده زیست بوده و از شیعیان و شاگردان امام باقر، کان لغویاً ادیبا عروضیاً، به همین خاطر که از محبان امیرالمومنین است او را به شدت سانسور کرده اند.
به او گفتند: ما تقول في علي بن أبي طالب عليه السلام؟ فقال:ما أقول في حقّ امرئ،كتمت مناقبه أولياؤه خوفا، و أعداؤه حسدا،ثم ظهر من بين الكتمين ما ملأ الخافقين.
از او پرسیدند: «درباره علی بن ابیطالب(ع) چه میگویی؟» گفت: «چه بگویم درباره کسی که دوستانش فضایلش را از ترس پنهان کردند و دشمنانش از حسد، اما آنچه از میان این دو کتمان آشکار شد، مناقب امیرالمومنین جهان را پر کرده است!»
قلت:لعمري إنّه كلام يليق أن يكتب بالنور على خدود الحور؛ مرحوم مامقانی می گوید: «به جانم سوگند، این سخنی است که سزاوار است با نور بر گونههای حورالعین نوشته شود.»
و قيل له أيضا:ما الدليل على أنّ عليّا عليه السلام إمام الكلّ في الكل؟ قال:احتياج الكلّ إليه و استغناؤه عن الكل.
و نیز از او پرسیدند: «دلیل امامت علی(ع) بر همگان در همه چیز چیست؟» فرمود: «نیاز همه به او و بینیازی او از همه.»[2]
يونس النحوي-و كان عثمانيّا-قال:قلت للخليل بن أحمد:أريد أن أسألك عن مسألة فتكتمها عليّ؟!فقال:قولك يدلّ على أنّ الجواب أغلظ من السؤال فتكتمه أيضا.قلت:نعم،أيّام حياتك،قال:سل،قلت:ما بال أصحاب رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كأنهم كلّهم بنو امّ واحدة،و علي بن أبي طالب عليه السلام كأنّه ابن علّة؟ فقال:إنّ عليا عليه السلام تقدّمهم إسلاما، و فاقهم علما، و بذّهم شرفا،و رجّحهم زهدا، و طالهم جهادا، و الناس إلى أشكالهم و أشباههم أميل منهم إلى من بان منهم، فافهم. [3]
یونس نحوی که عثمانیمذهب بود میگوید: به خلیل بن احمد گفتم: «میخواهم پرسشی از تو کنم، اما آن را از دیگران پنهان میکنی؟» او پاسخ داد: «این سخن تو نشان میدهد پاسخ، سنگینتر از پرسش است و آن را نیز پنهان خواهی کرد.» گفتم: «آری، تا زندهای.» گفت: «بپرس.» پرسیدم: «چرا اصحاب رسولالله(ص) گویی همه فرزندان یک مادرند، اما علی بن ابیطالب(ع) چون فرزندی از مادری دیگر است؟» پاسخ داد: «علی(ع) در اسلام پیشگامتر، در دانش برتر، در شرافت بالاتر، در زهد فراوانتر و در جهاد پایدارتر از آنان بود. اما مردم به کسانی که شبیه خودشان هستند، گرایش بیشتری دارند تا کسی که از آنان ممتاز است. این را بفهم.»
الخليل بن أحمد العروضي فقلت:لمَِ هجر الناس عليّا[عليه السلام] ، و قربه من رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قربه ،و موضعه من المسلمين موضعه،و عناؤه في الإسلام عناؤه؟فقال:بهر و اللّه نوره أنوارهم، و غلبهم على صفو كل منهل،و الناس إلى أشكالهم أميل،[4]
سپس از خلیل بن احمد پرسیدم: «چرا مردم از علی(ع) دوری کردند، بااینکه جایگاهش نزد رسولالله(ص) و در میان مسلمانان والا بود و در اسلام تلاشش بینظیر؟» گفت: «به خدا سوگند، نور او نورهایشان را تحتالشعاع قرار داد و بر سرچشمههای زلال زندگی سبقت گرفت، ولی مردم به همشکلان خود مایلترند.»
و حصيلة البحث وُصف المترجم بالعفة و الورع و الذكاء و الفطنة،و أنّه سيد الأدباء في علمه و زهده و كثرة عبادته،و لكن لم يشر أحد من المترجمين له من العامّة إلى مذهبه،و أما علماؤنا الإمامية فقد صرّح جمع بكونه إماميّ المذهب،منهم:العلاّمة في الخلاصة، و الحرّ العاملي في وسائل الشيعة،و القهپائي في مجمع الرجال،و الشيخ النجف في إتقان المقال،و الشيخ الحرّ في رجاله المخطوط،و الميرزا في الوسيط،و الخوانساري في روضات الجنّات،و القاضي التستري في مجالس المؤمنين..و غيرهم،و من دراسة ترجمته يعلم بأنّه كان من نوابغ الزمان،و كان متحلّيا بصفات و نفسيّات عالية،قلّ من جمعت فيه،و ممّا يطمأن به أنّه من علمائنا الإماميّة الأبرار،و إنّ أقلّ ما يقال فيه إنّه حسن،و الرواية من جهته لا بدّ و أن تعدّ حسنة. [5]
بررسی زندگی این دانشمند نشان میدهد او به پاکدامنی، تقوا، هوش و فراست توصیف شده و سرآمد ادیبان روزگار خود در علم، زهد و عبادت بوده است. با این حال، مورخان عامه به مذهب او اشارهای نکردهاند، اما علمای امامیه مانند علامه حلی در «خلاصةالاقوال»، حر عاملی در «وسائلالشيعه»، قهپایی در «مجمعالرجال»، و دیگران تصریح کردهاند که او امامی مذهب بوده است؛ با مطالعه زندگینامهاش روشن میشود که او از نوابغ عصر خود و دارای صفات والای اخلاقی بود که کمتر کسی به چنین مرتبهای رسیده است. اطمینان داریم که او از علمای برجسته امامیه بوده و حداقل میتوان گفت ترجمههای او «حسن» است و روایات نقلشده از او را باید «حسنه» دانست.
ترجمه لغوی احتکار:
کتاب او (العین) بعد از انقلاب چاپ شد منتهی مشکلش این بود که به ترتیب حروف حلقی بود، نه حروف الفبا، لذا دو کتاب نوشته شد یکی ترتیب العین که به ترتیب حروف الفباست، یکی هم کتاب ترتیب کتاب العین است که جامعه مدرسین چاپ کرده است.
حكر: الحَكْرُ: الظُلم في النقص وسُوء المعاشرة(اصل حکر به معنای ظلم و بداخلاقی است)... والحَكْر: ما احتَكرْتَ من طَعام ونحوه ممّا يُؤكَل، ومعناه: الجمع، والفعل: احتَكَر وصاحبه مُحتَكِرٌ ينتظر باحتباسه، الغلاء.[6]
صحاح اللغه: احْتِكارُ الطعام: جَمْعه و حَبْسه يُتَربَّص به الغلاء.[7] (احتکار طعام این است که جمع و حبس کنند تا گران شود)
قاموس المحیط فیروزآبادی: الحكر: الظلم، وإساءة المعاشرة، والفعل كضَرَبَ، والسمن بالعسل يلعقهما الصبي، والقعب الصغير، والشئ القليل، ويضمان، وبالتحريك: ما احتكر[8] (آن مالی را که احتکار می کنند حکر می گویند)،…
ابن اثیر، در اسدالغابة، السيّد علي بن أحمد بن محمّد معصوم الحسيني در الطراز الاول(ج7 ص318)، مقاییس اللغة احمد بن فارس (ج2) آن را ذکر کرده اند.
این لغات اصیل که معجم مقاییس اللغه (احمد بن فارس الهمدانی) الصحاح تاج اللغة و صحاح العربية (أبو نصر إسماعيل بن حماد النیشابوری معروف به الجوهري) قاموس المحیط(الفیروزآبادی)
اصل در این واژه به معنای ظلم هست و احتکار هم که احتکار گفته می شود بخاطر این است که جنس این کار جنس ظالمانه است، حبس ما يحتاج اليه الناس، لكونه من أظهر مصاديق الظلم، در مفهوم لغوی اش طعام نیست بلکه تمام نیازمندی های مردم را شامل می شود و احتکار در موردشان صدق می کند و این هم که در روایات روی مأکولات و مطعومات تکیه شده از باب مثال هست.
تفسیر اصطلاحی در کلمات فقها:
از قدمای فقهای ما شیخ مفید صاحب المقنعه هست: و الحكرة احتباس الأطعمة مع حاجة أهل البلد إليها و ضيق الأمر عليهم فيها، و ذلك مكروه فإن كانت الغلات واسعة و هي موجودة في البلد على كفاية أهله لم يكره احتباس الغلات و امتناع أربابها من البيع طلبا للفضل.[9]
بنابراین هر چیزی را که کسی انبار کرد نمی شود گفت او محتکر است، مثلا زمانی که برنج فراوان است و او هم انبار کرده تا به تدریج بفروشد، هر انبار گذاشتنی را احتکار نمی گویند، بلکه انبار کردن با دو خصوصیت احتکار هست: اولا مورد نیاز مردم باشد؛ ثانیا احتکار می کند تا گران شود، بنابراین اگر مورد نیاز مردم نیست یا انبار کردنش برای گران کردن نیست را احتکار نمی گویند.
و قال فی النهایه: الاحتكار هو حبس الحنطة والشعير والتمر والزبيب والسَمن من البيع.[10]
در مختصر النافع آمده: والاحتكار وهو حبس الاقوات، وقيل يحرم.[11] (مکروه است که برخی گفته اند حرام است)
شهید اول در دروس: و الأظهر تحريمه مع حاجة الناس إليه،…[12]
این خودش بحث جدایی است که بحث خواهیم کرد، و ما می خواهیم بگوییم که اصطلاح احتکار هم نزدیک به مفهوم لغوی احتکار هست.