« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سید‌احمد خاتمی

1404/02/09

بسم الله الرحمن الرحیم

کشف خلاف در بیع با رؤیت سابقه/شروط المتعاقدين /كتاب البيع

 

موضوع: كتاب البيع/شروط المتعاقدين /کشف خلاف در بیع با رؤیت سابقه

 

روایت: امام صادق(ع): قال: قلت لابي عبد الله الصادق (عليه السلام): أي الخصال بالمرء أجمل؟ قال: وقار بلا مهابة، و سَماح بلا طلب مكافأة، وتشاغل بغير متاع الدنيا[1]

راوی از امام می پرسد زیباترین خصلت ها برای مرد چیست؟ حضرت سه ویژگی فرمودند:

سنگین باشد بدون اینکه از او بترسند، بخشنده باش اما انتظار جبران نداشته باش، مشغول باش نه مشغولیت دنیایی (فاذا فرغت فانصب چون طبع به تنبلی مأنوس هست).

خلاصه:

دیروز بحث شد که اگر با رؤیت سابقه چیزی خریداری شد چه حکمی دارد: گفته شد 4 صورت دارد و بحث شد؛ گفته شد گاهی یقین داریم تغییر کرده، گاهی یقین داریم که تغییر نکرده، گاهی احتمل امران و گاهی با قرائن خارجیه حرف می زند.

امروز وارد این بحث می شویم که اگر مبتنیاً علی رؤیة السابقه کالایی خریداری شد فاذاً آنچه می خواستیم نشد، اینجا یقینا جای خیار هست.

خیار برای آنکس که طرف این معامله است (گاهی مشتری و گاهی بایع طرف معامله هست، مثلا کالا ارزان فروخته شده و اینجا مغبون بایع است و گاهی هم مشتری هست مثلا مالی را با یک خصوصیتی خریده ولی در واقع آن خصوصیت را نداشته است)

شیخ این بحث را می برد در حوزه تخلف شرط، و می گویند وصف در اینجا گویا که شرط هست، عبارت ایشان این است:

و كيف كان، فإذا باع أو اشترى برؤيةٍ قديمةٍ فانكشف التغيّر تخيّر المغبون و هو البائع إن تغيّر إلى صفات زادت في ماليّته، و المشتري إن نقصت عن تلك الصفات لقاعدة «الضرر»، و لأنّ الصفات المبنيّ عليها في حكم الصفات المشروطة، فهي من قبيل تخلّف الشرط، كما أشار إليه في نهاية الإحكام و المسالك بقولهما: الرؤية بمثابة الشرط في الصفات الكائنة في المرئيّ، فكلّ ما فات منها فهو بمثابة التخلّف في الشرط.[2]

اینجا مرحوم نائینی بهتر از شیخ در مسئله ورود کردند؛ ایشان می گویند شرط در اینجا چند جور هست:

وتوضيح ذلك أن الشروط أو الأوصاف على أقسام أربعة:

قسمٌ يذكر الوصف أو الشرط في متن العقد (قسمی این است که وصف یا شرط در متن عقد ذکر می شود)، وهذا لا إشكال في أن تخلفه يوجب الخيار(می گوید من این ماشین را می خرم به شرط اینکه نو باشد ، به شرط اینکه خرجی نداشته باشد، اگر با این شروط خرید و چند جای این وسیله خراب بود، اینجا خیار تخلف شرط دارد).

فالأول منها: ما يدل عليه العقد بالدلالة الالتزامية باللازم بالمعنى الأخص(العرضی اما لازم و اما مفارق، المفارق اما سریعة الزوال هست کحمرة الخجل، و اما بطیءُ الزوال کالشباب، و اللازم اما بیّنٌ و اما غیربیّنٍ، و البیّن اما بیّنٌ بالمعنی الاخص او بیّنٌ بالمعنی الاعم؛ البین بالمعنی الاخص این است که تا لازم را بگویند ملزوم به ذهن می آید مثل فرد بودن برای سه؛ و یا بین بالمعنی الاعم است که باید هم لازم و هم ملزوم را تصور کنید تا جزم کنیم دو نصف چهار است، با شنیدن عدد دو، نصف بودن به ذهن نمی آید باید هم دو را دید و هم چهار را دید؛ و الغیر البین: تصور لازم و تصور ملزوم کافی در جزم بالملازمه نیست باید دلیلی از بیرون آمد مانند اینکه بگوییم مجموع زوایای داخلی مثلث مساوی دو زاویه قائمه است، باید زوایای مثلث را در نظر بگیریم، قائمه را در نظر بگیریم، و دلیل میخواهد که بگوید چطور مجموع زوایای داخلی یک مثلث برابر دو زاویه قائمه است. اینجا مرحوم نائینی می گویند برخی شروط از قبیل لازم بیّن بالمعنی اخص است و چهارمثال زدند:)، وهو ما يكون بناء العرف والعادة نوعا عليه -

یک: كاشتراط تساوي المالين في المالية، ثمن و مثمن مساوی باشند در مالیت و این به آن بخورد.

دو: واشتراط عدم كونهما معيبا، معیب نباشد.

سه: واشتراط التسليم والتسلّم، بتواند تحویل بگیرد.

چهار: واشتراط كون المعاملة نقدية، معامله نقدی باشد.

پنج: واشتراط كون النقد نقد البلد، نقد هم که میدهند باید وجه رایج کشور باشد.[3]

مرحوم نائینی می گوید اگر شروطی اینچنین بود ولو نگویند خیار تخلف شرط دارد.

در تتمه بحث امروز دو مطلب می گوییم:

مطلب اول: اینکه بجز برای پیامبر برای سایر ائمه هم می توان صلوات فرستاد بدلیل اینکه وقتی برای ائمه صلوات می فرستیم در حقیقت این درود برای پیامبر هم هست و می گوییم اللهم صل علی محمد و آل محمد؛ بله رسم این است که بر پیامبر صلوات می فرستند، از طرفی هم صحبت از وجوب نداریم، بلکه بحث از حسن بودن هست؛ ضمن اینکه این بحث در فقه هم مطرح شده است:

دلّ حديث كعب المذكو[4] ر على مشروعية الصلاة على الآل تبعا له صلى‌الله‌عليه‌وآله وعليه إجماع المسلمين (صلوات هم بر پیامبر و هم بر آلش) بنابراین حسن صلوات بر ائمه جای تردید ندارد، انما الکلام که آیا می شود صلوات را فرادا بر آل پیامبر فرستاد؟ بگوییم اللهم صلی علی آل محمد، شیعه می گوید جایز است و اهل سنت می گویند چنین چیزی جایز نیست چون صلوات بر پیامبر شعار شده است.

به دلیل قرآن: ﴿هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ﴾[5] ؛ ﴿الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾[6] ﴿أُولَٰئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ﴾[7]

مطلب دوم. امروز روز ولادت (بزرگداشت) حضرت معصومه هست؛ ایشان ویژگی های منحصر به فرد دارند:

اولا: پدرشان امام کاظم هست ولی چون حضرت در سن شش سالگی حضرت معصومه به شهادت رسیدند امام رضا بزرگشان کرده است، این بانو را امام رضا تربیت کرده است.

ثانیا: ایشان و امام رضا خواهر و برادر تنی هستند، از فرزندان امام کاظم و نجمه خاتون.

ثالثا: امام رضا که آمدند خراسان دو نامه نوشتند برای مدینه، یکی برای کل بنی هاشم که بیایید خراسان، پذیرای شما هستیم، یک نامه هم فقط برای حضرت معصومه نوشتند.

رابعا: بالیقین می توان گفت که ایشان شهیده هستند، کاروانی که از مدینه به شیراز آمد، حاکم عباسی با این کاروان برخورد کرد، و تعدادی را به شهادت رساند، و ایشان را هم مسموم کردند.

خامسا: حضرت معصومه کانت عالمةً، یک بانوی معمولی نبوده، گروهی از امام کاظم سوالاتی داشتند و حضرت معصومه جواب دادند و امام کاظم تایید کردند.

 


logo