« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سید‌احمد خاتمی

1404/01/31

بسم الله الرحمن الرحیم

بیع فرد منتشر/شروط المتعاقدين /كتاب البيع

 

موضوع: كتاب البيع/شروط المتعاقدين /بیع فرد منتشر

 

روایت: امام صادق: قال: أُتي النبي (صلى الله عليه وآله) بأسارى فأمر بقتلهم خلا رجل من بينهم، فقال الرجل: بأبي أنت وأمي - يا محمد - كيف أطلقت عني من بينهم؟ فقال: أخبرني جبرئيل عن الله عز وجل أن فيك خمس خصال يحبها الله عز وجل ورسوله: الغيره الشديدة على حرمك، والسخاء، وحسن الخلق، وصدق اللسان، والشجاعة، فلما سمعها الرجل أسلم وحسن إسلامه، وقاتل مع رسول الله (صلى الله عليه وآله) قتالا شديدا حتى استشهد.[1]

اسیرانی پیش پیامبر آوردند و حضرت امر به قتلشان داد:(گاهی خشونت قانونی است و آن اجرای حدود خداست، خدا می فرماید: ي﴿َا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ﴾؛ ﴿الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ ۖ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ﴾؛ و گاه خشونت غیرقانونی است که آن جنایت است، برخی از روشنفکران می گویند اسلام دین رحمانی است و خشونت هیچ جایی ندارد، حتی در کربلا هم خشونت نبود، در حالی که اصحاب و فرزندان اباعبدالله جنگیدند و تعدادی را هم به هلاکت رساندند، این خشونت هست) همه را اعدام کردند بجز یک نفر را. مرد گفت، پدر و مادرم فدایت چرا مرا آزاد کردی؟ فرمود : جبرئیل از سوی خداوند به من خبر داد که در تو 5 صفت داری (که حیف است با این صفات کشته شوی، این صفات با ارزش است) هم خدا این 5 صفت را می پسندد و هم رسول خدا: یک. نسبت به اهلت با غیرت هستی، سخاوتمند هستی، خوش اخلاقی، راستگو هستی، شجاعت هم داری، زمانی که اینها را شنید اسلام آورد، مسلمان خوبی هم شد، رزمنده رکاب پیامبر شد و نهایتاً هم شهید شد.

خلاصه:

روایت اطنان خوانده شد، طن در این روایت چند معنا دارد: فرهنگ نوین گفته است: تن به معنای 1000 کیلو؛ مجمع البحرین گفته: یک بسته از یک چیزی ؛ کنز اللغه: طن یک بسته از نی هست.

بیع کلی علی ثلاثة اقسام، مرحوم نائینی در منیة الطالب گفته است علی اربعة اقسام:

قسم اول: کسر مشاع : به نحو اشاعه؛ یقینا جایز است

قسم دوم: به نحو کلی فی المعین؛ جایز است

قسم سوم: به نحو فرد منتشر و مردد؛

قسم چهارم: به این نحو که بایع می داند و مشتری نمی داند؛ مرحوم نائینی می گوید شکی در بطلان این نوع معامله نیست؛ اما اینکه بگوییم عنوان مشیر باشد (همان که بایع مد نظرش باشد) این خلاف ظاهر است آنچه ظاهر است این است که هم بایع و هم مشتری مطلع باشند.

در قسم سوم که به نحو فرد منتشر هست، گفتیم به چهار دلیل بیع باطل است: ابهام، جهل، غرر و اینکه ملک عرض هست و معروضی می خواهد، این احدهم نمی تواند معروض باشد چون احد وجود خارجی ندارد.

پاسخ دادیم: این اشکال اشکال نیست چون هذا امرٌ اعتباریٌ، و امر اعتباری وجود خارجی نمی خواهد مانند حموضت و سواد نیست.

مرحوم حجت میگویند: احد اصلا وجود خارجی ندارد: و استدل بوجهٍ خامسٍ و هو ان احدهما المردد لا وجود له فی الخارج و لا یتعلق بمثله الحکم الشرعی بل لایتعلق به العلم و الجهل؛ احد وجود خارجی ندارد.

ان قلت: علم اجمالی نجاست احد الانائین هست، این را چه می گویید؟ می گویید احد وجود خارجی ندارد و نه علم به آن تعلق می گیرد، نه جهل به آن تعلق می گیرد.

ایشان می فرماید: در این موارد علم، تفصیلی هست، یعنی من می دانم نجاست را در یکی از این دو ظرف و مصداقش را نمی دانم، و علم اجمالی در اینجا در حقیقت مسامحه است، به اصل نجاست ما علم داریم.

امام هم در کتاب البیع می فرمایند: این فرد مردد یا به حمل شایع موجود است یا به حمل اولی موجود است.

وأما الفرد المردد بالحمل الشائع فهو لا واقعية له لا خارجا ولا عقلا، ولا يكون قابلا للتصور فضلا عن جعله مورد الاضافة…[2]

أن الفرد المردد مفهوما وبالحمل الاولي(که در تعاریف بکار می رود) لا يرد عليه الاشكال العقلي الذي في الفرد المنتشر، ولكن لا اشكال في بطلانه لعدم إمكان تحقق مصداق له، فان المصاديق ليست مصاديق الفرد المردد،ومعه لا يكون البيع عقلائيا. [3]

پس فرد مردد و فرد منتشر مشکل دارد و نمی توان آن را پذیرفت.

ان قلت: اگر وصیت کند به احد عبیدش یا به احد اموالش این جایز است یا نیست؟ جایز هست، منتها چه کسی گفته این احد فرد منتشر است می تواند به نحو کلی فی المعین باشد، اگر علامه حلی گفتند احد العبید کذا وکذا مقصودشان همین است.

استدلال شده است به دو روایت که این دو روایت فرد منتشر را می گوید و ما می گوییم فرد منتشر را نمی گوید بلکه کلی فی المعین را می گوید.

روایت اول: (با این روایت میخواهد بگوید این روایت درباره فرد منتشر را می گوید و ما می گوییم فرد منتشر نیست و کلی فی المعین است)

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ‌(کلینی) عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ‌(بن هاشم) عَنْ أَبِيهِ‌(ثقه) عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ(از مشایخ الثقات) عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ‌(او چند روزی فطحی شد و برگشت، اعراب دراج چگونه هست؟ ج11ص387 تنقیح المقال دارد: -أيّوب بن نوح بن درّاج النخعي أبو الحسين؛الضبط:درّاج:بالدال المهملة المفتوحة،و الراء المهملة المشدّدة المفتوحة،و الألف،و الجيم-وزان شدّاد-:النّمام و قد تعارفت التسمية به،و يحتمل الضمّ تسمية باسم الطائر المعروف) عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌: فِي رَجُلٍ تَزَوَّجَ خَمْساً فِي عَقْدَةٍ قَالَ يُخَلِّي سَبِيلَ أَيَّتِهِنَّ شَاءَ وَ يُمْسِكُ اَلْأَرْبَعَ‌.[4]

امام صادق عليه السّلام درباره كسى كه در يك جلسه و يك زمان، پنج زن براى خود عقد مى‌كند فرمود: هريك از پنج زن را كه مايل باشد، رها مى‌كند و چهار تن ديگر را نگه مى‌دارد. (دیگر هی طالق طلقه ندارد، چون از اصل همسرش نبوده)

گفتند اینجا این زنی که باید رها شود فرد منتشر هست و ما می گوییم خیر او کلی فی المعین است، کلی فرد فی کثیرین و جزئی افراد کثیره ندارد.

روایت دوم: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ‌(کلینی) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى(العطار) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَيْنِ‌ (ابی الخطاب ، ثقه) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ هِلاَلٍ(توثیقی از او نیامده، مگر اینکه از طریق قراین وثاقتش را اثبات کنیم.) عَنْ عُقْبَةَ بْنِ خَالِدٍ(عقبه را کلینی ندارد ولی تهذیب دارد، ثقةٌ)) عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌: فِي مَجُوسِيٍّ أَسْلَمَ‌ وَ لَهُ سَبْعُ نِسْوَةٍ وَ أَسْلَمْنَ‌ مَعَهُ كَيْفَ يَصْنَعُ قَالَ يُمْسِكُ أَرْبَعاً وَ يُطلِقُ ثَلاَثاً.

وَ رَوَاهُ اَلشَّيْخُ‌ بِإِسْنَادِهِ عَنْ (مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَيْنِ‌. [5]

عقبة بن خالد می گويد:از امام صادق عليه السّلام پرسيدم: فرد مجوسى كه ايمان آورده در حالى كه هفت زن دارد، و همه زنانش با او ايمان آورده‌اند، چه تكليفى دارد؟ فرمود: چهار تن را نگه دارد و سه تن را طلاق دهد.

أَقُولُ‌: قَوْلُهُ يُطَلِّقُ مُخَفَّفَةٌ(یُطلِق) مِنَ اَلْإِطْلاَقِ أَوْ مُشَدَّدَةٌ (یُطَلِّق) وَ اَلطَّلاَقُ لُغَوِيٌّ لاَ شَرْعِيٌّ أَيْ يُفَارِقُ ثَلاَثاً وَ يُخَلِّي سَبِيلَهُنَّ وَ قَدْ تَقَدَّمَ مَا يَدُلُّ عَلَى ذَلِك (گفته اند ببینید اینها فرد منتشر هستند و ما می گوییم اینها کلی فی المعین است یعنی بر افراد قابل تطبیق است و می تواند هر کدام را که خواست به عنوان همسر دائم نگه دارد، و اینها اصلا همسرش نیستند تا نیازی به طلاق داشته باشند)

بحث بعدی که مطرح می کنیم این است: حال که بیع کلی واقع شد حمل بر اشاعه کنیم ، حمل بر فرد منتشر یا بیع کلی فی المعین .

 


logo