1404/01/18
بسم الله الرحمن الرحیم
اخبار بایع به مقدار مبیع/شروط المتعاقدين /كتاب البيع
موضوع: كتاب البيع/شروط المتعاقدين /اخبار بایع به مقدار مبیع
روایت: امام صادق: إن أول ما يُسأل عنه العبد إذا وقف بين يدي الله جل جلاله الصلوات المفروضات، وعن الزكاة المفروضة، وعن الصيام المفروض، وعن الحج المفروض، وعن ولايتنا أهل البيت، فإن أقر بولايتنا ثم مات عليها قبلت منه صلاته وصومه وزكاته وحجه، وإن لم يقر بولايتنا بين يدي الله جل جلاله لم يقبل الله عز وجل منه شيئا من أعماله.[1]
اولین چیزی که می پرسند از نمازهای واجب است (اگر نماز درست تحویل نداد راه نمی دهند) بعد از زکات می پرسند (واجب مالی که گاهی زکات از نقدین و انعام ثلاثه و غلات اربعه است و گاهی خمس هست، گاهی…) و از روزه می پرسند، از حج و از ولایت ما اهل بیت می پرسند، اگر اقرار به ولایت ما داشت و بعد بمیرد از او نماز و روزه و زکات و حجش را می پذیرند و اگر ولایت ما را نداشته باشد مطلقا اعمالش مقبول نمی شود.
مسئله ولایت اهل بیت شوخی نیست، ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم، ولایت اهل بیت نعمت هست و تا این نعمت هست کشور آسیب پذیر نیست.
خلاصه:
سخن پیرامون این بود که آیا با اخبار بایع که می گوید این یک خروار هست، می شود معامله را صورت داد یا نه؟
علامه حلی در تذکره گفتند صح عندنا (این تعبیر اجماع است) ما اگر اجماع را نپذیریم حداقل به عنوان شهرت می پذیریم؛ مستند این قول روایات اهل بیت است که یک روایتش را خواندیم.
روایت دوم: (که می توان به این روایت استناد کرد)
وَ عَنْهُ(حسین بن سعید) عَنْ صَفْوَانَ(بن یحیی، از مشایخ الثقات) عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ(صیرفی، فطحی، ثقه، خطر فطحیه از واقفیه کمتر است، چون اینها جریان نشدند، بخاطر بزرگتر بودن عبدالله از امام صادق ادعای امامت کرد و موجی را راه انداخت، امام صادق راجع به عبدالله فرمود انه مرجئٌ صغیر، 70 روز هم بیشتر زنده نبود، و قائل بودند به اینکه همینکه به خدا اعتقاد داشته باشید کافی هست) عَنْ أَبِي اَلْعُطَارِدِ(مهمل، لم یوثّق، و نمی توان بوسیله صفوان که از مشایخ الثقات هم هست این روایت را اعتبار بخشید، چون اگر مستقیما صفوان از او نقل می کرد قابل قبول بود ولی اینجا با واسطه است) قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَشْتَرِي اَلطَّعَامَ فَأَضَعُ فِي أَوَّلِهِ وَ أَرْبَحُ فِي آخِرِهِ فَأَسْأَلُ صَاحِبِي أَنْ يَحُطَّ عَنِّي فِي كُلِّ كُرٍّ كَذَا وَ كَذَا قَالَ هَذَا لاَ خَيْرَ فِيهِ وَ لَكِنْ يَحُطُّ عَنْكَ حَمْلَهُ قُلْتُ إِنْ حَطَّ عَنِّي أَكْثَرَ مِمَّا وَضِعْتُ قَالَ لاَ بَأْسَ بِهِ قُلْتُ فَأُخْرِجُ اَلْكُرَّ وَ اَلْكُرَّيْنِ فَيَقُولُ اَلرَّجُلُ أَعْطِنِيهِ بِكَيْلِكَ قَالَ إِذَا اِئْتَمَنَكَ فَلاَ بَأْسَ. [2]
گندم خریدم، در ابتدا ارزان می خرم و بعد با سود می فروشم.
به امام صادق (علیهالسلام) عرض شد: «من غله (گندم یا جو) را در ابتدا [به قیمت معمول] میخرم، سپس در پایان [با افزایش قیمت] سود میبرم. از فروشنده میخواهم که در ازای هر خروار، مقداری از قیمت را برایم کم کند.» امام فرمودند: «این کار خیری ندارد(این طور نگو هر خروار فلان مبلغ به من تخفیف بده)، اما اگر بهطور كلّى برايت تخفيف بدهد، اشکالی ندارد.» گفتم: «اگر بیشتر از مبلغی که من پرداختهام، از قیمت کم کند چطور؟» فرمودند: «اشکالی ندارد.» گفتم: «گاهی یک یا دو خروار از غله را جدا میکنم و خریدار میگوید: "آن را با پیمانه خودت به من بفروش." [چه حکمی دارد؟]» امام فرمودند: «اگر به تو اطمینان دارد و [پیمانهات را قبول میکند]، مانعی ندارد.»
شاهد ما هم ذیل روایت هست؛فَيَقُولُ اَلرَّجُلُ أَعْطِنِيهِ بِكَيْلِكَ قَالَ إِذَا اِئْتَمَنَكَ فَلاَ بَأْسَ.
روایت بعد ح8:
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ(شیخ صدوق) بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ(البصری، کنیه اش میمون، ختن فضیل بن یسار، داماد یا باجناق، ثقه، از امام صادق 700مسئله را روایت کرده، خودش ، پدر و جدش ثقه هستند؛ اسناد شیخ به او صحیح است، و كل ما كان فيه عن عبد الرّحمن بن أبي عبد اللّه البصريّ فقد رويته عن أبي- رضي اللّه عنه- عن سعد بن عبد اللّه، عن أيّوب بن نوح، عن محمّد بن أبي عمير و غيره، عن عبد الرّحمن بن أبي عبد اللّه): أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلرَّجُلِ يَشْتَرِي اَلطَّعَامَ أَشْتَرِيهِ مِنْهُ بِكَيْلِهِ وَ أُصَدِّقُهُ فَقَالَ لاَ بَأْسَ وَ لَكِنْ لاَ تَبِعْهُ حَتَّى تَكِيلَهُ. [3]
از امام صادق (علیه السلام) سوال شد: مردی که غذایی (مثل گندم یا جو) میخرد، آیا میتوانم آن را به همان پیمانهای که خریداری کردهام از او بخرم و به او اعتماد کنم (بدون پیمانهکردن دوباره)؟ امام فرمودند: اشکالی ندارد، اما آن را نفروش تا زمانی که خودت آن را پیمانه (یا وزن) کنی.
مشتری برای خرید اعتماد کرده به کیل و وزن کردن بایع، این اشکال ندارد، اما اگر بخواهد همان را بفروشد باید علم پیدا کند، و علم هم با کیل کردن پیدا می شود، وَ لَكِنْ لاَ تَبِعْهُ حَتَّى تَكِيلَهُ، اگر خواستی بفروشی علم باید پیدا کنی به وزنش.
آنچه ما می خواهیم این است که اِخبار البایع کافی نیست، لذا مشتری که بایع شده باید علم داشته باشد به وزنش؛ اینکه بایعش گفته است من وزن کردم وظیفه او بوده و شما هم وظیفه داری که علم به وزن داشته باشی.
روایت بعدی ح4 باب هست:
وَ بِإِسْنَادِهِ(شیخ طوسی) عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ(اهوازی) عَنْ فَضَالَةَ(بن ایوب الأزدی، ثقه) عَنْ أَبَانٍ(بن عثمان، ثقه، برخی گفته اند کان من الناووسیه در حالی که کان من القادسیه بوده) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ(اعین، برادر زراره، ثقه، جامع الروات ج2 ص105 گفته است:النهدى ابو جعفر ثقة كوفى الاصل نزل جرجرايا و روى عن ابى عبد اللّه عليه السلام) قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ اِشْتَرَيْنَا طَعَاماً فَزَعَمَ صَاحِبُهُ أَنَّهُ كَالَهُ فَصَدَّقْنَاهُ وَ أَخَذْنَاهُ بِكَيْلِهِ فَقَالَ لاَ بَأْسَ فَقُلْتُ أَ يَجُوزُ أَنْ أَبِيعَهُ كَمَا اِشْتَرَيْتُهُ بِغَيْرِ كَيْلٍ قَالَ لاَ أَمَّا أَنْتَ فَلاَ تَبِعْهُ حَتَّى تَكِيلَهُ. [4]
به امام صادق عرض کردم: «ما غذایی (مثل گندم یا جو) خریدیم و فروشنده ادعا کرد که آن را پیمانه کرده است. ما هم گفتارش را تصدیق کردیم و آن را به همان پیمانه او خریدیم، آیا اشکالی دارد؟ امام فرمود: اشکالی ندارد. بعد، پرسیدم: آیا جایز است که من آن را همانگونه که خریدم (بدون پیمانه مجدد) بفروشم؟ امام فرمود: خیر، اما تو (حق نداری)، نباید آن را بفروشی مگر اینکه خودت آن را پیمانه کنی»
آخرین روایت ح3 باب:
وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ(بن هاشم، ثقه) عَنْ أَبِيهِ عَنِ اِبْنِ فَضَّالٍ(حسن بن علی بن فضال، فطحی ثقه، راجع به ایشان گفته اند خُذُوا بِمَا رَوَوْا وَ ذَرُوا مَا رَأَوْا، اعتقاداتشان غلط است اما روایاتشان درست است) عَنِ اِبْنِ بُكَيْرٍ(عبدالله بن بکیر بن اعین، برادر زاده زراره، فطحی شد ولی بعد از مرگ عبدالله به امام کاظم رجوع کرد) عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا(مرسله شد) قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلرَّجُلِ يَشْتَرِي اَلْجُصَّ فَيَكِيلُ بَعْضَهُ يَأْخُذُ اَلْبَقِيَّةَ بِغَيْرِ كَيْلٍ فَقَالَ إِمَّا أَنْ يَأْخُذَ كُلَّهُ بِتَصْدِيقِهِ وَ إِمَّا أَنْ يَكِيلَهُ كُلَّهُ. [5]
مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ: مِثْلَهُ
مردی گچ میخرد و مقداری از آن را پیمانه میکند و باقی را بدون پیمانه میگیرد. امام فرمود: یا باید تمام آن را با اعتماد به گفته فروشنده بگیرد یا تمام آن را پیمانه کند.
پس آنچه را که ما در این مباحث دنبالش بودیم این هست که فی الجمله اِخبار البایع کافی هست و کیل و وزن لازم ندارد، منتها اینجا یک ریزه کاری هایی هست که شیخ بیان کرده، آیا باید به مظنه برسیم یا نرسیم کافی هست یا نه؟ که جلسه آینده بحث خواهیم کرد.