« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سید‌احمد خاتمی

1404/01/17

بسم الله الرحمن الرحیم

ملاک مکیل ، موزون یا معدود بودن/شروط المتعاقدين /كتاب البيع

 

موضوع: كتاب البيع/شروط المتعاقدين /ملاک مکیل ، موزون یا معدود بودن

 

روایت: امام صادق: قال: من صلى الصلوات المفروضات في أول وقتها[1] فأقام حدودها(نه اینکه رکوع و سجود بیاورد چون اگر اینها نباشد نماز باطل است بلکه به معنای حضور قلب است)، رفعها الملك إلى السماء بيضاء نقية، وهي تهتف به: حفظك الله كما حفظتني، واستودعك الله كما استودعتني ملكا كريما، ومن صلاها بعد وقتها من غير علة فلم يقم حدودها رفعها الملك سوداء مظلمة، وهي تهتف به: ضيعتني ضيعك الله كما ضيعتني، ولا رعاك الله كما لم ترعني.

کسی که اول وقت نماز بخواند، و حضور قلب داشته باشد، فرشته ای آن نماز را به آسمان می برد سفید و پاکیزه و نماز به آن فرد می گوید که خدا حفظت کند آنچنان که مرا حفظ کردی، تو را به خدا می سپارم آنچنان که یک فرشته بزرگوار به من سپرد، کسی آخر وقت بدون علت بخواند، حضور قلب هم نداشته باشد، آن فرشته آن نماز را به صورت تاریک و سیاه می برد و این نماز به او می گوید، مرا ضایع کردی خدا ضایعت کند، خدا حفظت نکند آنچنان که مرا حفظ نکردی.

خلاصه:

سخن این بود که برخی کالاها مکیل ، موزون، معدود، مذروع و مشاهد هست، ما با توجه به اینکه فقه ما ناظر به فقه اهل سنت هست گفتیم که آنها می گویند مجازفةً هم می شود فروخت، اهل البیت علیهم السلام فرمودند مجازفةً و با حدس و تخمین نفروشید، بلکه مشخص باشد (مکیلاً ، موزوناً او معدوداً).

بنابراین این بحث که چیزی که در زمان پیامبر مکیل بوده تا آخر هم مکیل است و چیزی که موزون است تا آخر هم موزون است سخن درستی نیست ، چه بسا در زمان پیامبر مکیل بوده و در زمان ما موزون باشد.

در این بحث مشکل ما یک روایت بود که می گفت: اگر نشد شمارش کنی کیلش کنی، یک سطل را بشمر چند گردو در آن جا می شود و باقیش را سطل سطل بفروش.

این روایت جوز خوانده شد و رسیدیم به دلالتش:

مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ‌(شیخ طوسی) بِإِسْنَادِهِ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ(اهوازی) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ(از مشایخ الثقات) عَنْ سُفْيَانَ بْنِ صَالِحٍ‌(توثیق خاص ندارد، اما توثیق عام دارد و آن نقل ابن ابی عمیر از اوست که ایشان از مشایخ اصحاب اجماع است) وَ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ‌(ثقه) عَنِ اَلْحَلَبِيِّ‌ (عبیدالله بن علی الحلبی) عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ‌ وَ عَلِيِّ بْنِ اَلنُّعْمَانِ‌(الاعلم، ثقه) عَنِ اِبْنِ مُسْكَانَ‌(عبدالله بن مسکان، از اصحاب اجماع) جَمِيعاً عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌: أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ اَلْجَوْزِ لاَ نَسْتَطِيعُ أَنْ نَعُدَّهُ فَيُكَالُ بِمِكْيَالٍ ثُمَّ يُعَدُّ مَا فِيهِ ثُمَّ يُكَالُ مَا بَقِيَ عَلَى حِسَابِ ذَلِكَ اَلْعَدَدِ قَالَ لاَ بَأْسَ بِهِ‌. [2]

نکته: حلبی از هشام نقل نمی کند بلکه اینچنین است شیخ طوسی عن حسین بن سعید، عن محمد بن ابی عمیر عن هشام بن سالم. و علی بن نعمان عن عطف بر سفیان بن صالح است.

دلالت: از امام صادق عليه السّلام در مورد گردو سؤال شد که گردو تعدادش زیاد است و نمى‌توانيم همه آنها را بشماریم آيا مى‌شود كه يك پيمانه از آن را بشماريم و بقيه را به حساب آن مشخص کنیم؟ فرمود: اشكالى ندارد.

استاد: ذهنیت سائل این بوده است که اگر یستطیع ان یعدّه ، اصل در معدود شمارش است اگر نشد کیل است، امام هم می توانست دو جور جواب بدهد:

یک. سواء استطاع او لم یستطع لا باس بالکیل.

دو. اینکه امام تثبیت و تقریر کردند این فهم را، که اگر نشد کیل کنند و این در تنافی است با آنچه ما گفتیم. در آنچه گفتیم این بود که مهم آن است که جزاف و بی حساب و کتاب نباشد اما اینجا امام می فرماید اول عدّ اگر نشد کیل.

اینجا از تقریر امام استفاده می کنیم، تقریر امام ذهنیت سائل را.

پاسخ: این اشبه الشیء به مفهوم لقب است، یعنی آنچه در ذهن سائل بوده را امام فرموده اشکال ندارد اما اینکه صورت دیگر هم اشکال نداشته باشد را از کجای روایت استفاده می کنید؟

مفهوم لقب این است که بگوییم اثبات شیء نفی ما عدا می کند، مثلا اگر بگوییم زیدٌ عالم یعنی عمرو لیس بعالم، این اضعف المفاهیم است. اگر مفهوم لقب را بگیریم زیدٌ موجود می شود چون معنایش این می شود که الله لیس موجودٌ؛ پس این روایت مانع آن برداشت نیست.

اشاره هم کردیم که اینجا با باب ربا یکی هستند، در باب ربا هم مکیل و موزون در آن ربا هست نه در معدود.

بحث بعد این است که : آیا به اخبار بایع می توان اکتفا کرد یا نه؟

ما کالا را وزن نمی کنیم یا نمی شمریم، اما فروشنده می گوید من این را خریدم و وزنش یک تن بوده، آیا می توان به بیان بایع اکتفا کنیم یا نه؟

علامه در تذکر ج 10: گفته است صحّ عندنا؛ این تعبیر، تعبیر اجماعی است، اگر اجماع هم نباشد حداقلش این است که شهرت است و مشهور می گویند جایز است.

مستند در این بحث دو طایفه از روایات است، صریح ترینش حدیث 7 باب هست؛ در این موثقه سماعه می خواهیم بگوییم اِخبار البایع کافیست چه مومن باشد چه نباشد:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ‌(سند شیخ به حسن بن محبوب صحیح است) عَنْ زُرْعَةَ بْنِ مُحَمَّد(واقفی، ثقه) عَنْ سَمَاعَةَ‌(بن مهران، مشهور این است که می گویند واقفی است، ولی مامقانی در ج33 دو ادعا دارد: یک. موثق است، چون نجاشی تصریح کرده و کسانی هم که می گویند واقفی است وثاقتش را تایید کردند مثل علامه در خلاصه، محقق در معتبر …؛ دو. اصلا واقفی نبوده، مجموعا 9 دلیل و مؤید می آورند، منشأ این که گفتند واقفی هست این روایت هست(اختیار معرفة الرجال ج2 ص774):حدثنا الحسن بن قياما الصيرفي(که از سران واقفیه است) قال: سألت أبا الحسن الرضا عليه السّلام فقلت: جعلت فداك ما فعل أبوك؟(از امام رضا پرسیدم قضیه پدرتان چیست؟ سرنوشتش چه شد؟) قال: مضى كما مضى آباؤه عليهم السلام(از دنیا رفتند آنچنان که پدرانش از دنیا رفتند) قلت: فكيف أصنع بحديث حدثني به زرعة بن محمد الحضرمي، عن سماعة ابن مهران(من چه کنم با این روایت که زرعه از سماعه شنید)، ان أبا عبد اللّه عليه السّلام قال: ان ابني هذا(امام کاظم) فيه شبه من خمسة أنبياء (شباهت به پنج پیامبر دارد) يحُسد كما حُسد يوسف عليه السّلام و يغيب كما غاب يونس و ذكر ثلاثة أخر(حسن بن قیاما گفته امام صادق گفته پسرم صاحب الزمان است). قال: كَذِبَ زرعة(زرعه دروغ گفت) ليس هكذا حديث سماعة(حدیث سماعه این نیست)، انما قال: صاحب هذا الامر يعني القائم عليه السّلام(بلکه امام صادق گفته اند صاحب امر یعنی امام زمان این شباهت ها را دارد نه پسرم، ان ابنی را زرعه دروغ گفته است) فيه شبه من خمسة أنبياء، و لم يقل ابني؛ ما نمی گوییم سماعه دروغ گفته و متعرض او نمی شویم ، اصلا راز و رمز اینکه سماعه را واقفی گفته اند همین حدیث است، این حدیث نمی گوید سماعه دروغ گفته، امام می توانست بگوید سماعه دروغ گفته ، اگر واقفی بود که می گفتند خیلی مویدش بود، بعلاوه نجاشی هم یک کلمه از واقفی بودن سماعه نگفته است، چندین بار هم ثقهٌ راجع به او گفته، کشی هم گفته زرعه واقفیٌ اما نگفته سماعه هم واقفیٌ، ابن غضائری که کمتر کسی از تیغ و جان سالم بدر برده می گوید: ما رواه بوقفٍ و لا غیره،شیخ مفید او را از رؤسا حساب کرده و حتی حدیث الائمة اثنی عشر را هم سماعه نقل کرده و اگر کسی واقفی باشد این حدیث را نقل نمی کند؛ مامقانی ص 357 ج31: و ما ذكرته في التعليق أنّ المترجم له روى عن الإمام الكاظم عليه السّلام،و أنّ وفاته في زمان الإمام الصادق عليه السّلام خطأ، و أنّه لم يكن واقفيا أبدا،و أنّه ثقة ثقة. بنابراین این غلط مشهور هست که می گویند سماعه واقفی است،اگر هم بر فرض واقفی باشد واقفی اصطلاحی نیست چون واقفی اصطلاحی بعد از شهادت امام کاظم بوجود آمدند، اما بخاطر فشار بر شیعه دنبال فرج می گشتند قائل می شدند که امام کاظم صاحب الزمان هستند) قَالَ‌: سَأَلْتُهُ(این روایت مضمره هست و مشکل این است که تمام روایاتی که از سماعه نقل شده مضمره هستند ولی مضمِر بزرگی مثل سماعه هست که جز از امام نقل نمی کند و این قرینه است بر این که سألته یعنی از امام پرسیدم) عَنْ شِرَاءِ اَلطَّعَامِ وَ مَا يُكَالُ وَ يُوزَنُ هَلْ يَصْلُحُ شِرَاؤُهُ بِغَيْرِ كَيْلٍ وَ لاَ وَزْنٍ(این شاهد این هست که فرهنگ اهل سنت این بوده که جایز است و این مجازفةً هست) فَقَالَ أَمَّا أَنْ تَأْتِيَ رَجُلاً فِي طَعَامٍ قَدْ كِيلَ وَ وُزِنَ تَشْتَرِي مِنْهُ مُرَابَحَةً فَلاَ بَأْسَ إِنِ اِشْتَرَيْتَهُ مِنْهُ وَ لَمْ تَكِلْهُ وَ لَمْ تَزِنْهُ إِذَا كَانَ اَلْمُشْتَرِي اَلْأَوَّلُ قَدْ أَخَذَهُ بِكَيْلٍ أَوْ وَزْنٍ وَ قُلْتَ لَهُ عِنْدَ اَلْبَيْعِ إِنِّي أُرْبِحُكَ كَذَا وَ كَذَا وَ قَدْ رَضِيتُ بِكَيْلِكَ وَ وَزْنِكَ، فَلاَ بَأْسَ‌. [3]

اشکال: در زرعه گفتید واقفی و ثقه است، اما روایتی خواندید که امام رضا فرمودند زرعه دروغگوست پس چطور او را ثقه می دانید؟

پاسخ: همیشه دروغگو نبوده، در این حدیثی را که ذکر کردیم دروغ گفته است، با یک دروغ کسی از وثاقت نمی افتد، کسی که منشش دروغگویی باشد از وثاقت می افتد.

دلالت حدیث: اگر كسى گندم و يا ساير حبوبات را كه با پيمانه و ترازو مى‌فروشند، بى‌پيمانه و ترازو بفروشد، چه صورت دارد؟ امام فرمود: در صورتى كه روى آن جنس قبلا معامله‌اى صورت گرفته باشد و خريدار به وسيله وزن و پيمانه مقدار آن را مشخص كرده باشد، مى‌توانى همان جنس را با سود معين خريدارى كنى: بايد هنگام خريد بگويى: من فلان مبلغ سود مى‌دهم و كالا را با همان وزن و پيمانه تو راضی هستم، در این صورت ایرادی ندارد.

در این روایت ندارد که مشتری باید مومن و متدین باشد بلکه به اعتماد تکیه شده است.

سوال این است که آیا می توانیم اعتماد کنیم به فروشنده که او گفته است کیل کرده (کیل شده خریده)؟ امام می فرماید ایرادی ندارد.

فعلی هذا از این روایت فی الجمله لا بالجمله بخاطر این شبهه، استفاده می کنیم که میشود به اخبار بایع اعتماد کرد.

بقیه انشاء الله برای جلسه بعد


logo