« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سیدمحمدعلی موسوی‌جزایری

1403/07/03

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب الصلاة/شرط استقبال قبله برای نماز/حکم مشتبه شدن قبله

موضوع: حکم مشتبه شدن قبله/شرط استقبال قبله برای نماز/کتاب الصلاة

حکم مشتبه شدن قبله

بحث ما در مورد قبله است. یکی از مباحث قبله این است که اگر قبله مشتبه باشد و انسان بتواند فحص و تحصیل یقین کند، واجب است این کار را انجام دهد. اگر نتواند، اما بتواند تحصیل ظنی کند، باز هم باید همین کار را انجام دهد و به ظن خود عمل کند؛ زیرا ظن در صورت تحیر و عدم تمکن از فحص، در باب قبله حجت است و دلیل آن روایات است. در یکی از روایات آمده است که کسی که قبله بر او مشتبه است، باید تحری کند. تحری به معنای پیدا کردن و انتخاب کردن در حد ظن است. حالا این شامل یقین هم می‌شود، اما حد ظن نیز کافی است. لذا فقها فتوا داده‌اند که ظن در هنگام عدم تمکن از علم، در باب قبله حجت است، با اینکه اصل در ظن عدم حجیت است. ﴿إنّ الظنّ لا یغني من الحق شیئا﴾[1] . اصل اولیه در مورد ظن، عدم حجیت است و با دلایل خاصی، موارد استثنایی داریم که یکی از آنها قبله است. مورد دیگر، ظن در عدد رکعات است. اگر فردی در عدد رکعات شک کند و بعد از تروی به ظن برسد، آن ظن حجت است. موارد خاصی وجود دارد که در آنها ظن حجت است.

اگر فردی به ظن برسد، به آن عمل می‌کند. اما اگر هرچه فحص و بررسی کرد، علم و ظنی برایش حاصل نشد، در اینجا آنچه که مشهور به شهرت عظیمه و نزدیک به اجماع، بلکه ادعای اجماع بر آن شده، این است که باید چهار نماز بخواند؛ یعنی چهار زاویه قائمه درست کند و در هر یک از این چهار زاویه نماز بخواند. بالاخره یکی از اینها یا خود قبله است یا نزدیک به قبله؛ زیرا نزدیک بودن هم اشکالی ندارد، چراکه "بین المشرق و المغرب قبلة کله"[2] . این حکم برای کسی است که جاهل، ناسی و عاجز است و نمی‌تواند قبله را پیدا کند. بنابراین، اگر در چهار زاویه نماز خواند، یا رو به قبله است یا بین مشرق و مغرب؛ لذا وظیفه‌اش را انجام داده و کافی است. این چهار نماز، مطابق دلیل است و مشهور هم همین را گفته‌اند.

روایات دال بر خواندن چهار نماز در صورت مشتبه شدن قبله

علاوه بر این، دو یا سه روایت به همین مضمون داریم.

یکی از این روایات، مرسله صدوق در کتاب فقیه است. مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَ: رُوِیَ فِیمَنْ لَا یَهْتَدِی إِلَی الْقِبْلَةِ فِی مَفَازَةٍ (یعنی در بیابانی گیر کرده است و نمی تواند قبله را پیدا کند) أَنَّهُ یُصَلِّی إِلَی أَرْبَعَةِ جَوَانِبَ.[3] این مطلب از زبان ‌شیخ صدوق(ره) بود که فرمود: در روایت هست که باید چهار نماز بخوانی.

یکی دیگر از جمله روایات، مرسله کلینی(ره) است. قَالَ وَ رُوِیَ أَیْضاً أَنَّهُ یُصَلِّی إِلَی أَرْبَعِ جَوَانِبَ.[4] ایشان هم فرموده که به چهار سمت نماز بخواند.

روایت دیگر مرسله خُراش یا خُداش از ابی عبدالله(ع) است. مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَبَّاسِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ عَبَّادٍ عَنْ خِرَاشٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ هَؤُلَاءِ الْمُخَالِفِینَ عَلَیْنَا یَقُولُونَ إِذَا أُطْبِقَتْ عَلَیْنَا أَوْ أَظْلَمَتْ فَلَمْ نَعْرِفِ السَّمَاءَ کُنَّا وَ أَنْتُمْ سَوَاءً فِی الِاجْتِهَادِ فَقَالَ لَیْسَ کَمَا یَقُولُونَ إِذَا کَانَ ذَلِکَ فَلْیُصَلَّ لِأَرْبَعِ وُجُوهٍ.[5]

اهل سنت اهل اجتهاد و قیاس و این چیزهایند و به ما اعتراض می کنند و می گویند اگر در وقتی آسمان ابری بود یا نمی توانستید قبله را پیدا کنید، اجتهاد می کنید و شما هم مثل مایید. همان طور که ما بعضی از اوقات اجتهاد و قیاس می کنیم، شما هم گاهی مبتلا می شوید و این کار را می کنید. بعد حضرت(ع) فرمود: نه؛ اشتباه می گویند‌؛ برای اینکه اگر کسی گرفتار چنین وضعی شد، نمی تواند اجتهاد کند و یک نماز بخواند و باید چهار نماز به چهار جهت بخواند.

در مقابل این قول مشهور، قولی وجود دارد که ظاهراً مقدس اردبیلی(ره) به آن قائل شده است.

بحث دیگری که به روایات مربوط نمی‌شود، سه بار است. روایات، چهار بار را بیان می‌کنند. اما سه بار دلیل عقلی دارد که فعلاً به آن نمی‌پردازیم. حالا به سراغ روایات می‌رویم.

بررسی قول به نماز به یک جهت در قبله مشتبه

در مقابل این قول که مشهور و نزدیک به اجماعی است، قولی وجود دارد که محقق خویی(ره) به آن قائل شده‌اند. می فرماید: اگر نتوان ظن حاصل نمود، یک نماز نیز کافی است؛ به هر جهتی که میلش باشد. یک نماز بخواند و خدا ان شاء الله قبول می‌کند. دیگر چهار نماز لازم نیست. اما ایشان دو نوع استدلال دارد. یکی اینکه این ادله چهار نماز را رد می‌کند و می‌فرماید: اینها مرسله‌ هستند و اعتبار ندارند.

حالا من نگاهی کردم و دیدم که مرسله صدوق و کلینی از آن دسته ای نیستند که قابل [تأیید باشند]؛ چون که اگر به امام(ع) اسناد دهد، مهم است؛ مثلا اگر صدوق بگوید قال الصادق (ع)، آن مهم و اعتبارش قوی است. اما اگر بگوید روی و معلوم نیست که چه کسی روایت کرده است، در اینجا صدوق(ره) چیزی به گردن نگرفته است. در ما نحن فيه هم همین طور است‌؛ چون که صدوق فرموده است، "رُوِیَ". به عنوان رُوِیَ" که شد، بنابراین دیگر نمی توانیم برای اعتبارش استدلال کنیم. گفته است روایتی هست و به گردن نگرفته است که این روایت معتبر یا مخدوش است. اگر گفته بود: "قال الصادق(ع)" و به امام صادق(ع) نسبت می داد، مقداری مهم بود. اما حالا این طور نیست. یعنی فرمایش سیدنا الاستاد(ره) که تضعیف کرده است، به نظر نزدیک می آید. کلینی(ره) هم "رُوِیَ" گفته است. "رُوِیَ" که شد، دیگر اعتباری پیدا نمی کند. در "رُوِیَ" معلوم نیست راوی که و چه بوده است. نگفته است که معتبر است و برای راوی اثبات اعتبار نکرده و گفته است: "رُوِیَ". بنابراین چیزی که بتوانیم به آن تمسک کنیم، وجود ندارد.

یکی دیگر مرسله خراش یا خداش است که خواندیم و شرح دادیم. یکی از جهات ضعف این روایت، ضعف در ارسال آن است. دیگر اینکه خود خراش نیز فی نفسه ضعیف است. بنابراین از دو جهت ضعیف است؛ یکی ضعف خود راوی و دیگری ضعف در ارسال. لذا این روایت هم قابل اعتماد نیست و نمی‌توان به آن تکیه نمود. محقق خویی(ره) این‌طور این ادله را تضعیف کرده است.

اما آنکه قائل شده که یک نماز کافی است، به روایاتی استدلال می کند. حالا روایتش را بررسی کنیم تا ببینیم چه می شود.

محقق خویی(ره) می فرماید: فالأقوى إذن الاكتفاء بصلاة واحدة كما دلت عليه صريحاً صحيحة زرارة و محمد بن مسلم عن أبي جعفر (عليه السلام) "أنه قال: يجزئ المتحير أبداً أينما توجه إذا لم يعلم أين وجه القبلة"[6] .[7]

حضرت(ع) فرموده: وقتی که سمت قبله را تشخیص نمی‌دهد، کافیست که به هر طرف دلش بخواهد نمازی بخواند. "يجزئ المتحير أبداً (ابدا برایش کافی است) أينما توجه (یعنی به هرطرفی رو کرد ونماز خواند کافی است.) إذا لم يعلم أين وجه القبلة". این روایت صریح در این است که برای این شخص یک نماز به هر طرفی که دلش بخواهد، کافیست.

حالا دو مناقشه نیز ذکر کرده است؛ یکی از نظر سندی است؛ اما سند خوب است؛ زیرا درست است که اسناد صدوق(ره) به محمد بن مسلم ضعیف است، اما اسنادش به زراره قوی است؛ بنابراین از بابت سند، اشکالی نیست. از نظر دلالت نیز دلالتش درست و بر مطلب واضح است. این روایتی است که صدوق(ره) از زراره و محمد بن مسلم با هم نقل کرده است.

 

حالا این یک روایت است که روایت صحیحی است. سند و دلالت آن روایات را هم که رد کردیم.

یک روایت دیگر نیز داریم که صحیحه معاویة بن عمار است. مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ أَنَّهُ سَأَلَ الصَّادِقَ ع عَنِ الرَّجُلِ یَقُومُ فِی الصَّلَاةِ ثُمَّ یَنْظُرُ بَعْدَ مَا فَرَغَ فَیَرَی أَنَّهُ قَدِ انْحَرَفَ عَنِ الْقِبْلَةِ یَمِیناً أَوْ شِمَالًا فَقَالَ لَهُ قَدْ مَضَتْ صَلَاتُهُ وَ مَا بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ قِبْلَةٌ.[8]

این مطلب مورد بحث، درست ربطی به بحث ما ندارد؛ اما به این استدلال کرده‌اند. معاویه بن عمار از امام صادق(ع) سؤال می‌کند که آیا کسی در جایی که لابد بیابانی است، گرفتار شده است و بلند می‌شود و به نظرش می‌آید که این سمت، قبله است و نماز می‌خواند. بعد از نماز، متوجه می‌شود که اشتباه کرده و قبله به سمت دیگری است. حضرت(ع) می‌فرماید که دیگر اعاده لازم ندارد. همین که خوانده است، کافی است. پس معلوم می‌شود که این یک نماز، هنگام تحیر زمینه دارد. آن فرد که نمازی خوانده، البته اعم است از اینکه متحیر بوده یا معتقد بوده که این سمت قبله است و خوانده و بعد متوجه شده که اشتباه کرده است. ولی اگر برای معتقد کافی باشد، برای متحیر به طریق اولی است و دلالت بالأولویه دارد.

سؤال: اینجا در تحیر روایت داریم. در مورد معتقد، اعتقاد علم هست؛ اما در حالت تحیر می‌گوید: "یتحرّی" ...

جواب: نه؛ ظن هم نداشته است. تحرّی برای تحصیل ظن است. ظنی هم نداشته است. این طور حمل کرده‌اند و لهذا امام(ع) در انتهای روایت می‌فرماید: "فَقَالَ لَهُ قَدْ مَضَتْ صَلَاتُهُ وَ مَا بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ قِبْلَةٌ. وَ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ فِی قِبْلَةِ الْمُتَحَیِّرِ (حضرت(ع) به این آیه استدلال کرده است) "وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ".[9]

یعنی حضرت(ع) بر متحیر تطبیق کرده و فرموده است که به این آیه عمل کرده است و این آیه در مورد متحیر است و همه جا طرف خداست و متحیر به هر طرف رو کرد، اشکال ندارد.

سؤال: باقی حدیث هم با "لا تعاد" تعارض دارد.

جواب: این تخصیص است. آن قبله است؛ اما بالعموم است و این مورد خاص است. حدیث “لا تعاد” بالعموم، عمداً، سهواً و جهلاً را شامل می‌شود. اینجا مورد خاص است و آن فرد متحیر است که حضرت(ع) فرموده است عمل کرده و دیگر اشکالی ندارد. همین نمازی که خوانده است صحیح است؛ زیرا به آیه شریفه عمل کرده است. ﴿فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ﴾[10] . هر طرف رو کنید، سمت خداست و اشکالی ندارد. بعد حضرت(ع) فرموده است که این آیه در مورد متحیر نازل شده است. پس فرض کرده است که آن شخص، متحیر بوده و علم و ظنی نداشته است. بعد حضرت(ع) این‌طور جواب داده است. پس شامل یقین نیست و بحث ما هم در مورد متحیر است. آنکه گفتیم که راجع به این است، لولا الذیل است. اما با نظر به ذیل حدیث، قطعاً راجع به متحیر است. پس موضوع بحث ما تحیر است. ما راجع به آدمی که علم دارد، کاری نداریم و از بحث خارج است. این روایت هم ناظر به همین است و روایت هم صحیحه است؛ زیرا راوی آن معاویه بن عمار است. بنابراین تا الان دو روایت صحیحه در مورد این موضوع پیدا کرده‌ایم.

مؤیدی نیز داریم که مرسله ابن ابی عمیر است که می‌فرماید: عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قِبْلَةِ الْمُتَحَیِّرِ فَقَالَ یُصَلِّی حَیْثُ یَشَاءُ.[11] یعنی یک نماز به هر طرف که دلش می‌خواهد بخواند.

حالا اینجا تصادفاً جایی است که محقق خویی(ره) مؤید می‌داند؛ اما ما چون که مرسله ابن ابی عمیر را تأیید کردیم و گفته‌ایم که مراسیل ابن ابی عمیر کمسانیده، بنابراین، مؤید نیست و این هم روایت معتبر و دلیلی است که کمک می‌کند؛ دلیل سومی است. در اینجا ما از محقق خویی(ره) جلو می‌زنیم.

دلیل اینکه ما مرسله ابن ابی عمیر را قبول داریم، چیزی است که شیخ(ره) در عده فرموده است و آن این است که: «اذا عرفنا الراوی أنه لا یروی و لا یرسل الا عن ثقة، عملنا بروایته»؛[12] حتی اگر مرسله باشد. به محمد بن ابی عمیر و صفوان بن یحیی و احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی و اضراب آنها مثال می‌زند. اضراب آنها هم در آخرش ذکر شده است. اما نمی‌دانیم که اضراب چه کسانی‌اند؛ اما به این سه نفر تصریح کرده است.

تا این‌جا سه روایت معتبر پیدا کرده‌ایم که بیان می‌کند یک نماز به هر سمتی که دلش می‌خواهد کافیست. آن روایاتی هم که چهار نماز را گفته بودند، انصافاً ضعیف السند بودند. حالا در اینجا چه باید کرد؟

منتهی یک مطلب باقی می‌ماند و آن اعراض مشهور است. مشهور کاد ان یکون اجماعیا از این روایات معتبر اعراض کرده و گفته‌اند که باید چهار نماز بخوانی و به آن روایات چهار نماز عمل کرده‌اند. حالا ما در اینجا چه کنیم؟ اگر به سندشان نگاه کنیم، فرمایش محقق خویی(ره) درست است.

محقق خویی(ره) از جهت اینکه نسبت به اعراض مشهور اعتنایی ندارد، راحت است. اما اگر ما قائل شویم که اعراض مشهور مهم است، در اینجا چه کنیم؟ لذا چهار نماز، مطابق احتیاط است. کسی که چهار نماز خوانده، یک نماز را هم در ضمنش خوانده است. بنابراین احتیاط به این است که چهار نماز بخواند و مطابق قول مشهور نیز است. بنابراین عیبی ندارد که ما در ختام کلام بگوییم که احتیاط واجب این است که چهار نماز بخواند.

سؤال: ما داریم که وقتی دو روایت را دیدیم که یکی موافق اهل سنت و دیگری مخالف اهل سنت است، به روایت مخالف اهل سنت عمل ‌کن. نظر اهل سنت در اینجا همین است که اجتهاد کنند و هر جایی که خواندیم …

جواب: اجتهاد به معنی تحصیل ظن است و این خلاف فرض است. فرض این است که ظنی هم برایش حاصل نمی‌شود؛ یعنی قادر به اجتهاد نیست. کلام در مورد متحیری است که متمکن از اجتهاد و تحصیل ظن و یقین نیست. هیچ نمی‌تواند و دستش کوتاه است.

سؤال: اهل سنت می گویند در حال تحیر به هر سمتی که نماز بخواند، کافیست.

جواب: فرمایش شما درست است. اگر ما در اینجا فتوای اهل سنت را هم دیدیم که فتوایشان به یک طرف است، در این صورت ما دو ایراد به آقای خویی(ره) پیدا می‌کنیم؛ یکی اینکه نظر ایشان خلاف مشهور و دیگر اینکه مطابق فتوای عامه است. باید ببینیم عامه چه می‌گویند. می‌توانیم به مغنی مراجعه کنیم. دو مغنی داریم؛ یکی مغنی در نحو است که ابن هشام نوشته است و کتاب دقیق و بسیار خوبی است که آدم را در نحو با سواد می‌کند و متأسفانه کنارش زدند و چیزهای دیگر در آوردند که لا یغنی من جوع. کتاب دیگر المغنی در فقه است که یکی از بزرگان و علمای اهل سنت به نام ابن قدامه نوشته است و این کتاب مغنی هم جامع است؛ یعنی اقوال مختلف اهل سنت را هم آورده است و کتاب بسیار خوبی است. من یادم است که محقق خویی(ره) در درس به این کتاب استناد می‌کرد. بعضی به المذاهب الأربعة استناد می‌کردند؛ اما آقای خویی(ره) به مغنی ابن قدامه استناد می‌کرد. حالا مغنی ابن قدامه را هم داریم. مراجعه می‌کنیم. اگر معلوم شد که یک نماز خواندن مطابق فتوای اهل سنت است و البته اهل سنت بر آن اجماع کرده‌اند، آن وقت است که ما قوی‌تر می‌توانیم حرف خودمان را بر خلاف آقای خویی(ره) بزنیم.

 

سؤال: روایت اخیری که به اکتفا کردن به یک نماز اشاره دارد، اقوی است و روایاتی که چهار نماز را می‌فرمایند، مرسله‌اند …

جواب: از نظر سند، درست است؛ اما از لحاظ اینکه مشهور به آن روایات عمل کرده‌اند، لذا مؤیدی دارند که بگوییم معتبرند. اما اگر بعداً دیدیم که مطابق قول اهل سنتند، باید مقداری عقب‌نشینی کنیم. باید مراجعه کنیم. ان شاء الله تا فردا جوابش را برای شما می‌آوریم.

 

سؤال: اگر مکلف به جهتی معذور باشد، مثلاً مریض یا مسافر است یا عجله دارد، آبا باز هم باید چهار نماز بخواند؟

جواب: همان‌هایی که چهار نماز را گفته‌اند، بیان کرده‌اند که این در صورتی است که از آن متمکن شود. فرض بفرمایید که اصلاً وقت اجازه نمی‌دهد و چهار دقیقه به غروب مانده است و برای یک نماز وقت هست؛ حالا چطور چهار نماز را بخواند؟ فروعش مختلفند. این فرد که وقت ندارد، باید ببینیم چقدر وقت دارد؟ یک مرتبه هیچ وقت ندارد و بیش از یک نماز نمی‌تواند بخواند؛ در اینجا آقایانی که به چهار نماز فتوا داده‌اند، فرموده‌اند که اگر این‌طور است، یک نماز کافی است. کسی که نمی‌تواند بیش از یک نماز بخواند، یا به خاطر ضیق وقت است یا عاجز است و نمی‌تواند و ضعف و خوف و مشکل دارد.

سؤال: طبق مبنای آقای خویی(ره) نوبت به مرجحات نمی‌رسد؛ چون بین دو حجت نیست و بین حجت و لاحجت است.

جواب: نه؛ به نظر آقای خویی این‌طور است؛ اما از نظر ما که عمل مشهور مؤثر است و باعث حجیت می‌شود، آنها آن‌طورند و اینها هم سندشان معتبر است. بالاخره مخالفت اهل سنت با این، مطلب مهمی است. این را باید مراجعه کنیم.


logo