« فهرست دروس
درس تفسیر استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1404/02/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 معنای کلمه اسم و دلالت الاسم علی المسمی/ بیان نکاتی پیرامون «بسم الله الرحمن الرحیم» /تفسیر سوره توحید

 

موضوع: تفسیر سوره توحید / بیان نکاتی پیرامون «بسم الله الرحمن الرحیم» / معنای کلمه اسم و دلالت الاسم علی المسمی

به مناسبت کلمه بسم الله الرحمن الرحیم، مسائل مربوط به باء مطالب بیان شد و به تحلیل کلمه اسم رسیدیم و مطالبی از کتاب مجد البیان و کنز الدقائق بیان شد. ادامه کلام از متن کنز الدقائق است.

ورأی أبی الحسن الأشعری، أن المراد بالاسم الصفة، وهو ینقسم عنده إلی ما هو نفس المسمی، وإلی ما هو غیره، وإلی ما لیس هو ولا غیره.

مراد به اسم صفت است، یعنی اسم توصیفی برای معناست، و معنای وصفی سه جهت پیدا می‌کند؛ گاهی مسمی و گاهی غیر مسمی و گاهی نه اسم است و نه مسمی.

قیل: وهو عند أهل الظاهر من الألفاظ، فعلی هذا لا یصح قولهم: الاسم عین المسمی.

اهل ظاهریه داوود بن علی اصفهانی است، و ابن حزم در قرن 5 این افکار را توسعه داد و در اندلس و شمال آفریقا به آن گرویدند و نزدیک‌ترین کلام به شافعی این مذهب هستند. آن‌ها قائل شدند اسم از الفاظ است و دیگر از مسمی نیست.

وعند الصوفیة عبارة عن ذات الحق والوجود المطلق، إذا اعتبرت مع صفة معنیة وتجل خاص، فالرحمن مثلاً، هو الذات الإلهیة مع صفة الرحمة، والقهار مع صفة القهر، فعلی هذا الاسم عین المسمی بحسب التحقق والوجود وإن کان غیره بحسب التعقل، والأسماء الملفوظة هی أسماء هذه الأسامی، وإضافته إلی الله علی التقدیرین لامیة، والمراد به بعض أفراده آلتی من جملتها الله والرحمن والرحیم.[1]

نزد صوفیه اسم اینطور تبیین شده است که: اسم و مسمی مصداقا یکی است ولی مفهوما و از جهت عقل دوتا هستند. اسم الرحمن اسمِ اسمی است که آن اسم خودِ مسماست. و علی التقدیرین یعنی چه اسم عین مسمی باشد و چه عین مسمی نباشد.

ویحتمل أن تکون الإضافة بیانیة، أما علی التقدیر الثانی فظاهرة، وأما علی الأول فبأن یراد بالأسماء الثلاثة أنفسها لا معانیها، ویکون الرحمن الرحیم جاریین علی الله علی سبیل الحکایة عما أرید به من المعنی، والاستعانة والتبرک بالألفاظ بإجرائها علی اللسان وإخطار معانی‌ها بالبال، وبالمعانی بإخطارها بالبال وإجراء ما ناسبها علی اللسان. واقحم الاسم لکون التبرک والاستعانة باسمه، والفرق بین الیمین والیمن، ولم یکتب الألف لکثرة الاستعمال، وتطویل الباء عوض عنه.[2]

امکان دارد اضافه اسم به خدا بیانیه باشد، چون اگر اسم عین مسمی باشد باید اضافه بیانیه باشد. اما اگر اضافه لامیه باشد اسم عین مسمی است و رحمن و رحیم در این صورت که اضافه بیانیه باشد حکایتی از جانب خداست و حاکی از معنای مراد است. و اجرای این اسامی به زبان خطور معانی به ذهن است و به ظاهر تبرک به زبان است.

گاهی تبرک به اسم است ولی مراد اخطار به معناست، و در هر حال معنا محور و مراد اولیه است. معنا در اسم داخل شده که تبرک لسانی و اخطار ذهنی بشود.

فرق یمین و یمن این است که یمن ذات خوشبختی است و یمین اسمی برای اوست و در ما نحن فیه مسمی اصل و اسم نام گذاری برای مسمی است.

الف در اسم بخاطر کثرت استعمال حذف شده (چون همزه بنابر قولی همزه وصل است) و تطویل باء عوض از همزه است (چون باء را می‌کشند). در مجد البیان هم هر کدام از حروف بسم را طبق روایات تبیین کردند.

آیت الله وحید در جلسه 8 تفسیرشان نکاتی بیان می‌کنند که اسم منبئ از مسمی است، و اسماء خداوند متعال در قرآن و ادعیه، اسم ذات خداست و یا اسمِ اسماء خداوند متعال است؟

روایت احتجاج

حضرت رضا جدایی اسم و مسمی را اشاره می‌کنند وَ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکمِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ عَزَّ ذِکرُهُ وَ اشْتِقَاقِهَا فَقُلْتُ اللَّهُ مِمَّا هُوَ مُشْتَقٌّ؟ قَالَ یا هِشَامُ اللَّهُ مُشْتَقٌّ مِنْ إِلَهٍ وَ إِلَهٌ یقْتَضِی مَأْلُوهاً وَ الِاسْمُ غَیرُ الْمُسَمَّی فَمَنْ عَبَدَ الِاسْمَ دُونَ الْمَعْنَی فَقَدْ کفَرَ وَ لَمْ یعْبُدْ شَیئاً وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ وَ الْمَعْنَی فَقَدْ کفَرَ وَ عَبْدَ الِاثْنَینِ وَ مَنْ عَبَدَ الْمَعْنَی دُونَ الِاسْمِ فَذَاک التَّوْحِیدُ أَ فَهِمْتَ یا هِشَامُ؟ قَالَ فَقُلْتُ زِدْنِی فَقَالَ إِنَّ لِلَّهِ تِسْعَةً وَ تِسْعِینَ اسْماً فَلَوْ کانَ الِاسْمُ هُوَ الْمُسَمَّی لَکانَ کلُّ اسْمٍ مِنْهَا إِلَهاً وَ لَکنَّ لِلَّهِ مَعْنًی یدُلُّ عَلَیهِ فَهَذِهِ الْأَسْمَاءُ کلُّهَا غَیرُهُ یا هِشَامُ الْخُبْزُ اسْمٌ لِلْمَأْکولِ وَ الْمَاءُ اسْمٌ لِلْمَشْرُوبِ وَ الثَّوْبُ اسْمٌ لِلْمَلْبُوسِ وَ النَّارُ اسْمٌ لِلْمَحْرُوقِ أَ فَهِمْتَ یا هِشَامُ فَهْماً تَدْفَعُ بِهِ وَ تُنَاضِلُ بِهِ أَعْدَاءَنَا وَ الْمُتَّخِذِینَ مَعَ اللَّهِ غَیرَهُ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَقَالَ نَفَعَک اللَّهُ بِهِ وَ ثَبَّتَک قَالَ هِشَامٌ فَوَ اللَّهِ مَا قَهَرَنِی أَحَدٌ فِی عِلْمِ التَّوْحِیدِ حَتَّی قُمْتُ مَقَامِی هَذَا.[3]

حضرت فرمودند الله مشتق از أله شده و إله اقتضای مألوه را دارد؛ یعنی باید معبودی باشد و همیشه عابدی هست. و اسم در مورد خدای متعال با مسمی دو چیز است (در مورد انسان‌ها هم دو چیز است و در خلائق محدود است و در خای متعال تحدید صفات به حدود معین نیست) و اگر کسی اسم را عبادت کند و معنا را عبادت نکند کافر شده و عبادت نکرده است. چون اسم غیر مسمی است و گویا غیر خدا را عبادت کرده است.

اگر اسم و مسمی را عبادت کند مشرک شده و دو چیز را عبادت کرده است و اگر فقط معنا را عبادت کند توحید همین است.

حضرت فرمودند: خداوند متعال 99 اسم دارد، اگر اسم همان مسمی باشد هر اسم خدا می‌بود، ولی خود خدا معنایی است که اسامی دال بر آن هستند، و همه آن اسامی غیر خدا هستند، ای هشام! خبر اسمی برای مأکول و شراب اسمی برای مشروبات است. ای هشام درست فهمیدی که بتوانی مناظره کنی؟ هشام گفت: بله و تا این لحظه احدی بر من غالب نشد.

۶ ـ توحید: ابن المتوکل، عن محمد العطار، عن ابن أبان، عن ابن اورمة، عن علی بن الحسین بن محمد، عن خالد بن یزید عن عبدالاعلی، عن أبی عبدالله قال: اسم الله غیر الله وکل شئ وقع علیه اسم شئ فهو مخلوق ما خلأ الله، فأما ما عبرت الالسن عنه أو عملت الایدی فیه فهو مخلوق، والله غایة من غایاه، والمغیی غیر الغایة، والغایة موصوفة وکل موصوف مصنوع، وصانع الاشیاء غیر موصوف بحد مسمی، لم یتکون فتعرف کینونته بصنع غیره، ولم یتناه إلی غایة إلا کانت غیره، لایزل من فهم هذا الحکم أبدا وهو التوحید الخالص فاعتقدوه وصدقوه وتفهموه بإذن الله عزوجل، ومن زعم أنه یعرف الله بحجاب أو بصورة أو بمثال فهو مشرک لان الحجاب والمثال والصورة غیره، وإنما هو واحد موحد فکیف یوحد من زعم أنه عرفه بغیره.

إنما عرف الله من عرفه بالله فمن لم یعرفه به فلیس یعرفه، إنما یعرف غیره، لیس بین الخالق والمخلوق شئ، والله خالق الاشیاء لا من شئ، یسمی بأسمائه فهو غیر أسمائه والاسماء غیره.

والموصوف غیر الواصف، فمن زعم أنه یؤمن بما لا یعرف فهو ضال عن المعرفة، لا یدرک مخلوق شیئا إلا بالله، ولا تدرک معرفة الله إلا بالله، والله خلو من خلقه وخلقه خلو منه، وإذا أراد شیئا کان کما أراد بأمره من غیر نطق، لاملجأ لعباده مما قضی، ولاحجة لهم فیما ارتضی، لم یقدروا علی عمل ولا معالجة مما احدث فی أبدانهم المخلوقة إلا بربهم، فمن زعم أنه یقوی علی عمل لم یرده الله عزوجل فقد زعم أن إرادته تغلب إرادة الله، تبارک الله رب العالمین.

اسم خدا غیر خداست و هر چیزی اسم دارد مخلوق است جز خداوند متعال. همه چیزهای دیگری که اسم دارند مخلوق هستند ولی خداوند که اسم دارد مخلوق نیست.


logo