« فهرست دروس
درس تفسیر استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1403/11/04

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر سوره توحید / بیان نکاتی پیرامون «بسم الله الرحمن الرحیم» / بررسی متعلق باء / دیدگاه آیت الله وحید خراسانی

 

موضوع: تفسیر سوره توحید / بیان نکاتی پیرامون «بسم الله الرحمن الرحیم» / بررسی متعلق باء / دیدگاه آیت الله وحید خراسانی

در جلسه گذشته گفتیم بسم الله الرحمن الرحیم، جار و مجرور است و متعلق می‌خواهد. در اینکه متعلق بسم الله الرحمن الرحیم چیست، دیدگاه‌های مختلفی از جمله دیدگاه مرحوم آیت الله خویی و آیت الله وحید (حفظه الله) بیان شد.

کلام آیت الله وحید در متعلق باء: استعین

آیت الله وحید (حفظه الله) فرمودند بسم الله الرحمن الرحیم، وجوهی دارد و وجه استعین را وجه مناسبی دانستند و در توضیح این وجه، بحثی را مطرح کردند که استعانت بسم الله الرحمن الرحیم و تأثیر آن در کل مسائل باید از 2 جهت بحث شود. هر امر صغیر و کبیری که در روایت آمده أی استعین، در هر امری به بسم الله الرحمن الرحیم استعانت می‌جویم، فرمودند اقتضا همین است، که در مورد مقتضی بحث شد.

ایشان در بحث عدم المانع می‌فرمایند مانع باید شناسایی شود و ببینیم مانع از کجا پدید می‌آید و مانعیت در چه حد و اندازه‌ای است. بعد می‌فرمایند 2 آیه در سوره‌های مبارکه اسراء (در اوایل قرآن کریم) و ص (در اواخر قرآن کریم) داریم. اما بین 2 آیه این 2 سوره ارتباط وجود دارد و یک جمله در هر دو آیه آمده است. در سوره اسراء، بحث در خلقت آدم و تمرد ابلیس بوده، که از لسان خدای متعال است و در سوره ص، همین مطلب از لسان شیطان است.

خدای متعال در سوره اسراء می‌فرماید ﴿وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ﴾[1] ، مانع که کار شیطان است، اینقدر قدرت دارد که در اموال و اولاد مشارکت می‌کند. در سوره ص هم می‌فرماید شیطان به اسم جلاله قسم خورده. ﴿قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ﴾[2] ، شیطان گفته به عزت تو (خدای متعال) قسم که تمام فرزندان آدم را گمراه می‌کنم و یک استثنا آورده و آن اینکه ﴿إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ﴾[3] ، یعنی خدای متعال قدرت را به شیطان داده که در اموال و اولادشان (مردم و ناس) شرکت کن، اما بندگان مخلص را استثنا کرده است.

پس یک گروه از دایره شیطان و تحت قدرت او خارج می‌شوند. ایشان می‌فرمایند در هر امر صغیر و کبیری، استعینوا بسم الله الرحمن الرحیم. فقولوا عند افتتاح كل أمر صغير أو عظيم: بسم الله الرحمن الرحيم، أي: أستعين على هذا الأمر بالله.[4] این نشان می‌دهد که ما در چنگال قدرت شیطان و بیچاره هستیم، اما نمی‌فهمیم. پس قدرت مانع، کار شیطان است و ما باید از تحت قدرت او جدا شده و خود را برهانیم.

ایشان می‌فرمایند گاهی ماده تحت امر است و هیئت بعث بر ماده استوار می‌شود (تعبیرات مخصوص به ایشان). مثلا کلوا، تارتاً هیئت نهی و اخری هیئت امر است، اما در اینجا کلوا، هیئت بعث است. مثلاً روی ماده صلات می‌نشیند و می‌شود صلوا یا زجر روی ماده شرب خمر می‌نشیند و می‌شود تشرب الخمر، که در اینجا امر به شیء، اقتضای نهی از ضد عام و خاص است و نهی از شیء، اقتضای امر به ضد عام و خاص از باب دلالت التزامی یا بدون دلالت التزامی است. پس به تعبیر ایشان اگر امر رفت، نهی نه استقلالاً و نه طبعاً از ضد و نقیض لغو است، یعنی اگر امر به شیء شد، خودبخود نهی از ضد هم صورت گرفته و مجدداً نیازی به نهی از ضد نداریم.

آیت الله وحید (حفظه الله) می‌فرمایند اگر یک ماده از هر دو هیئت (هیئت وجوب و هیئت نهی) در کلام خدای متعال به آن ماده تعلق بگیرد، ماده از اکل شروع شده. ﴿فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ﴾[5] ، که هیئت امر (کلوا) روی ماده اکل آمده و گفته ﴿فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ﴾[6] و شاهد مطلب روی اسم الله است.

ایشان می‌فرمایند خدای متعال در عرض این آیه فرموده و لاتأکلوا مما لم یذکر اسم الله علیه، که اینجا ضد عام است، چون مما ذکر اسم الله علیه و مما لم یذکر اسم الله علیه. ضد عام هر چیزی عدم آن چیز است. هر دو آیه یک مطلب است و در این دو آیه 2 دستور داریم:

1- دستور به اکل مما ذکر اسم الله علیه

2- نهی از مما لم یذکر اسم الله علیه

ایشان می‌فرمایند هم بعث و هم زجر کرده، در حالیکه نیاز به بعث و زجر با هم نبوده، پس لابد کار مهمی بوده که آن را انجام داده است. برای بخش نهی، تعلیل هم فرموده و گفته و انه لفسق. منشأ لاتأکلوا مما لم یذکر اسم الله علیه، فسق است. فسق یعنی خارج شدن از حق و به تعبیر ایشان اگر اسم خدای متعال بر چیزی که انسان می‌خواهد بخورد، ذکر نشود، حد مطلب از حق منحرف شده است. پس ارتباط این سخنان با اصل بحث در این است که یکی از آن امور در هر امر صغیر یا کبیری، بحث اکل است، که هم با امر و هم با نهی وارد شده است.

ایشان می‌فرمایند در کافی روایتی داریم، که سندش نیز مشکلی نداشته و صحیح است. راوی روایت، داود بن فرقد است. 20- أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع كَيْفَ أُسَمِّي عَلَى الطَّعَامِ قَالَ فَقَالَ إِذَا اخْتَلَفَتِ الْآنِيَةُ فَسَمِّ عَلَى كُلِّ إِنَاءٍ قُلْتُ فَإِنْ نَسِيتُ أَنْ أُسَمِّيَ قَالَ تَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ عَلَى أَوَّلِهِ وَ آخِرِهِ.[7] وقتی طعام آماده شد، چگونه تسمیه و بسم الله الرحمن الرحیم بگویم؟ حضرت (علیه السلام) می‌فرمایند وقتی طعامی می‌آید، یک بسم الله الرحمن الرحیم بگو، می‌پرسد اگر چند نوع طعام آمد، چه کنم؟ حضرت (علیه السلام) می‌فرمایند بگو بسم الله علی اوله و آخره.

به تعبیر آیت الله وحید (حفظه الله) داود بن فرقد از اعیان اصحاب و فقیه است و لذا متوجه اهمیت کلوا مما ذکر اسم الله علیه و لاتأکلوا مما لم یذکر اسم الله علیه بوده و چون این مطلب خیلی مهم بوده، از کیفیت ذکر اسم الله در یکی از آن امور (بحث غذا) سؤال کرده است. حضرت (علیه السلام) هم فرمودند إِذَا اخْتَلَفَتِ الْآنِيَةُ فَسَمِّ عَلَى كُلِّ إِنَاءٍ، وقتی ظروف مختلف غذا آورده شد، بر هر ظرفی یک تسمیه بگو و به هر ظرفی که دست زدی، بگو بسم الله الرحمن الرحیم.

ایشان می‌فرمایند این، اعجاز این دین است که بر آنیه‌ای که اسم بردی، آن اسم بر آن آنیه، کفایت از اسم بر آنیه دیگر نمی‌کند و در اینجا به سخن قبلشان برمی‌گردند و می‌فرمایند ذکر اسم اللهی که بر آنیه‌ها بردی، اقتضا را ایجاد کرد. پس ذکر بسم الله الرحمن الرحیم، هم اقتضای استعانت را ایجاد می‌کند و هم مانع (کار و حربه شیطان) را دفع می‌کند.

سند روایت دوم صحیح است و مرحوم شیخ انصاری در بحث خاص خودشان این سند را نقل کرده و بر اساس آن فتوا داده‌اند. عنه عن احمد بن عیسی عن بن فضال (سند به اعتبار فضال، موثقه می‌شود) 18- أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع‌ ضَمِنْتُ لِمَنْ يُسَمِّي عَلَى طَعَامِهِ أَنْ لَا يَشْتَكِيَ مِنْهُ فَقَالَ لَهُ ابْنُ الْكَوَّاءِ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ لَقَدْ أَكَلْتُ الْبَارِحَةَ طَعَاماً فَسَمَّيْتُ عَلَيْهِ وَ آذَانِي فَقَالَ لَعَلَّكَ أَكَلْتَ أَلْوَاناً فَسَمَّيْتَ عَلَى بَعْضِهَا وَ لَمْ تُسَمِّ عَلَى بَعْضٍ يَا لُكَعُ،[8] من ضمانت می‌کنم که هر کس بسم الله الرحمن الرحیم بر طعامی ببرد و در هر طعامی تسمیه به خدای متعال کند، از آن طعام شکایت نکند (به تعبیر دیگر یعنی آن طعام، او را اذیت نمی‌کند). در اینجا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) ضامن شده‌اند.

ابن کواء از منافقین و رئیس خوارج بود و نسبت به امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) دشمنی داشت. البته قبلاً به ظاهر با امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بود، اما بعداً از خوارج شد. او به حضرت (علیه السلام) عرض کرد یا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) لَقَدْ أَكَلْتُ الْبَارِحَةَ طَعَاماً فَسَمَّيْتُ عَلَيْهِ و آذانی، (خواست به امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) کنایه بزند که شما چنین حرفی می‌زنید، اما اینگونه نیست. شما می‌فرمایید من ضامن می‌شوم که طعام، فرد را آزار و اذیت نکند و از آن شکایت نداشته باشد، در حالیکه من قبل از خوردن غذا بسم الله الرحمن الرحیم گفتم، اما آن غذا مرا اذیت کرد. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند شما علی القاعده، رنگ به رنگ و چند نوع غذا خوردی و بر بعضی تسمیه کردی و بسم الله الرحمن الرحیم گفتی اما بر بعضی دیگر تسمیه نکردی و بسم الله الرحمن الرحیم نگفتی. ایشان می‌فرمایند در همین خطاب حضرت (علیه السلام) هم سری وجود دارد.

ایشان می‌فرمایند پس ما فهمیدیم که باید بر هر امر صغیر یا کبیری بسم الله الرحمن الرحیم بگوییم و این بسم الله الرحمن الرحیم آنقدر مهم بوده و عظمت دارد که در حدیث داریم اقرب الی اسم الله الاعظم من سواد العین الی بیاضها، نزدیک‌تر از سیاهی و سفیدی چشم به اسم اعظم الهی است. همانطور که سیاهی چشم در درون سفیدی آن است و نزدیکی آنها از هر نزدیکی، به هم نزدیک‌تر است، بسم الله الرحمن الرحیم هم به اسم اعظم الهی، همین گونه است. بعضی از بزرگان، گاهی مشکلات مردم را با بسم الله الرحمن الرحیم حل می‌کنند.

ایشان می‌فرمایند باید حقیقت تزکیه را هم بشناسیم. چون فرمود لاتأکلوا مما لم یذکر اسم الله علیه، اگر لم یذکر اسم الله علیه باشد، تزکیه در کار نیست و اصل هم عدم تزکیه است. ما چه زمانی از اصل عدم تزکیه خارج می‌شویم؟ وقتی تزکیه ثابت شود. تزکیه چگونه ثابت می‌شود؟ با گفتن بسم الله الرحمن الرحیم. ایشان می‌فرمایند 2 باب داریم.

1- باب ذباحه

2- باب صید

صید هم گاهی به وسیله طریق کلب معلم و گاهی به وسیله طریق رمی است. گاهی کلب معلم را به طرف صید می‌فرستیم و گاهی صید را رمی می‌کنیم.

ایشان می‌فرمایند در کتاب ذباحه باید ابتدا استقبال کرد و 4 رگ را برید و شرط اخیر به زبان آوردن اسم خدای متعال است. البته به نظر ما گفتن تسمیه، شرط اخیر نیست و شاید به اعتبار زماناً، شرط اخیر باشد. یعنی ابتدا باید حیوان (مثل گوسفند) را به طرف قبله بخوابانیم، بعد بسم الله الرحمن الرحیم بگوییم و بعد رگ‌ها را ببریم. اما شاید مرادشان از شرط اخیر، یعنی در اواخر کار، که گوسفند را بیاوریم، قبله را بشناسیم، رو به قبله بخوابانیم و به او آب بدهیم و بعد بسم الله الرحمن الرحیم بگوییم و ببریم. یعنی بسم الله الرحمن الرحیم گفتن و بریدن، تقریباً معاً و با هم هستند.

در باب صید، بسم الله الرحمن الرحیم اینقدر مدخلیت دارد و در باب ارسال هم بعد از فرستادن سگ معلم به سراغ صید، بسم الله الرحمن الرحیم می‌گوییم و باز می‌شود جزء اخیر. در قسمت رمی هم ابتدا مقدمات را فراهم و شکار را شناسایی و وسیله رمی را اتخاذ و شلیک می‌کنیم و می‌گوییم بسم الله الرحمن الرحیم. پس در آنجا هم بسم الله الرحمن الرحیم است. ایشان می‌فرمایند پس ذبح و صید با کلب معلم و صید با رمی، می‌توانند بدل یکدیگر قرار بگیرند و با توجه به داشتن بدل، چون تسمیه و بسم الله الرحمن الرحیم، بدل ندارد، جزء اخیر است و اهمیت بسیار ویژه‌ای دارد. چرا جزء اخیر می‌شود؟ چون بدل ندارد. این را از روایات معتبر هم می‌فهمیم.

در معتبره زراره [٢٩٨٨٢] ٦ ـ محمد بن عليّ بن الحسين بإسناده عن أبان، عن زرارة، عن أبي جعفر عليه‌السلام ، قال: سألته عن بعير تردّى في بئر ، فذبح من قبل ذنبه ؟ فقال: لا بأس، إذا ذكر اسم الله عليه.[9]

سؤال کردم درباره شتری که در چاهی افتاده و از ناحیه دمش ذبح شده است. چگونه باید شتر را ذبح کنیم؟ باید از زیر گردنش نهر کنیم و وسیله تزکیه شتر، نهر است. در چهارپایان از طریق اوداج اربعه (چهار رگ گردن) است. می‌فرمایند شتر در چاه به گونه‌ای افتاده که نهر او امکان پذیر نیست، چون با کله در چاه فرو رفته و ماتحتش به طرف بالای چاه است و نمی‌شود زیر گردن شتر رفت و او را نهر کرد و مجبور هستیم از طرف دمش این کار را انجام دهیم. فقال لابعث، حضرت (علیه السلام) می‌فرمایند اشکال ندارد. اذا ذکر اسم الله علیه، اما مطلب زمانی بدون اشکال خواهد بود که حتماً تسمیه برده شود و بسم الله الرحمن الرحیم گفته شود.

در اینجا ایشان می‌خواهند بگویند نهر هم بدل دارد و بدلش بریدن و زخمی کردن از طرف دم حیوان است، البته در شرایط اضطرار، اما چیزی که بدل ندارد، بسم الله الرحمن الرحیم است و این نشان می‌دهد که بسم الله الرحمن الرحیم، جزء اخیر علت تامه بوده، به همان معنایی که ایشان فرمودند. یعنی به اعتبار اینکه تا بسم الله الرحمن الرحیم نیاید، علت تامه تمام نشود، ولو سایر چیزها بدلاً واحدی، از طرف دیگری آمده باشد.

جالب این است که ایشان می‌فرمایند در بحث غذا، تسمیه، لازم بود و هر غذایی یک تسمیه می‌خواست و حتی اگر فراموش کرده، بعد از اکل طعام، باز بسم الله الرحمن الرحیم را به صورت بسم الله علی اوله و آخره بگوید. این، نشان دهنده اهمیت بسم الله الرحمن الرحیم است و ایشان می‌فرمایند ما می‌فهمیم که اکل این است که بدن از غذای مادی استفاده کرده و استعین را استمداد کند. استعین بسم الله علی کل امر صغیر أو کبیر و یکی از امور صغیر یا کبیر، اکل است. اکل، استمداد بدن از غذای مادی بوده و باید با اسم الله شروع شود و در نماز هم، که غذای معنوی است، باز باید بسم الله الرحمن الرحیم بگوییم.

پس در کوچک‌ترین نقطه مادی تا بالاترین عروج معنوی، ابتدا و استعانت به اسم الله است و در روایت داریم که همچنان که در خوردن، شرک هست، و شارکهم فی الاموال و الاولاد، اگر در خوردن بسم الله الرحمن الرحیم نگوییم، شیطان در آن سفره با ما شریک می‌شود و در وضو هم همین است. یعنی ایشان می‌خواهند در کل امر صغیر أو کبیر، اهمیت تسمیه به بسم الله الرحمن الرحیم را پیاده کنند. کان للشیطان فی وضوئه شَرَک. پس شیطان، هم در خوردن و هم در وضو مشارکت می‌کند. چه چیزی مانع دخول شیطان می‌شود؟ بسم الله الرحمن الرحیم. چون فرمودند اذا توضاً احدکم و لم یسم، اگر وضو گرفت و تسمیه کرد، شیطان در وضوی او شراکتی نخواهد داشت.

ایشان می‌فرمایند و ان اکل أو شرب أو لبس و کل شیء صنعه، اولاً عمومیت شیء، واضح است و کل هم عمومیت بالوضع دارد، یعنی از این عمومیت دارتر، چیزی پیدا نمی‌شود. ینبغی أن یسمی علیه، سزاوار است که انسان بر آن تسمیه کند. جالب این است که و ان اکل أو شرب أو لبس، یعنی کارهایی مثل خوردن، نوشیدن، پوشیدن لباس، خوابیدن و امثالهم که انسان در طول شبانه روز، معمولاً با این کارها سر و کار دارد و در ادامه می‌فرمایند و کل شیء صنعه، هر چیزی عمومیت دارد و کل هم این عمومیت را تقویت می‌کند.

بعد می‌فرمایند به ینبغی هم دقت کنید که گاهی ﴿لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَار﴾[10] تعبیر می‌کند، سزاوار نیست که شمس ادراک قمر کند. در ما نحن فیه گفته ینبغی و کل شیء صنعه ینبغی عن یسمی علیه، چرا گفته ینبغی؟ آیا در اینجا ینبغی دال بر استحباب است؟ چرا آن را واجب نکرده؟ اگر اینقدر اهمیت دارد، قبل از هر کاری، از جمله قبل از غذا خوردن، باید آن را واجب می‌کرد.

ایشان می‌فرمایند از باب شریعت سهله، به خاطر سهولت در امر برای مکلفین. اگر این کار را نکرد، کان لشیطان فیه شرک. نتیجه اینکه اگر قبل از اموری مثل اکل، وضو، خوابیدن، کل شیء صنعه و نماز (معراج مؤمن و قربان کل تقی) بسم الله الرحمن الرحیم گفته نشود، مخلوط و آلوده به شَرَک و شراکت شیطان (اثر وضعی) می‌شود. ایشان تعریضی هم به سنی‌ها زده و می‌فرمایند امتیاز مذهب ما این است که در شروع قرائت نماز با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز می‌کنیم و آنها این بسم الله الرحمن الرحیم را ندارند.

در روایات متعددی آمده که وقتی امام جماعت به نماز می‌ایستد، شیطانی که همیشه با او هست (بر اساس بعضی از روایات، هر انسانی که متولد می‌شود، 2 بچه شیطان هم با او متولد می‌شوند و از او مفارقت نمی‌کنند) یک شیطان از شیطان دیگر می‌پرسد آیا ابتدای نمازش تسمیه کرد و بسم الله الرحمن الرحیم گفت؟ اگر بله، به سراغ کارش می‌رود، اما اگر خیر، شیطان بر گردن امام جماعت سوار شده و خود شیطان، امام قوم می‌شود. پس مانع شد شیطان و بسم الله الرحمن الرحیم هم، دفع شراکت مانع و شیطان می‌کند.

ایشان می‌فرمایند تنها اثر، دفع شیطان نیست، بلکه یک اثر نهایی دارد که وقتی در کل شیء صغیر أو کبیر، تسمیه کنیم، رسوخ و ملکه در نفس می‌شود، که در این صورت می‌شود هیئت راسخه در نفس؛ شبیه بحث عدالت، که هیئت راسخه در نفس است.

در ما نحن فیه هم همین گونه است و اثر این ملکه هم در بیان معصوم (علیه السلام) این است که إذَا مَرَّ الْمُؤْمنَ عَلَى الصِّرَاط فَيَقُولُ:" بسْم اللَّه الرَّحْمَن الرَّحيم" طُفيَتْ لَهَبُ النِّيرَان وَ تَقُولُ: جُزْ يَا مُؤْمنُ فَإنَّ نُورَكَ قَدْ أَطْفَأَ لَهَبي، صراطی که بسیار حساس است و یکی از 3 جایی که خیلی حساس است، عبارت است از: عند الموت، عند الصراط، عند التطایر الکتب. هنگام گذشتن از صراط، تا این حد، اهمیت بسم الله الرحمن الرحیم روشن می‌شود. فیقول بسم الله الرحمن الرحیم طفئت لهب النیران، تمام شعله‌های جهنم خاموش می‌شود. فان نورک قد اطفا لهبی، نور تو لهب مرا خاموش می‌کند.


logo