1403/10/17
بسم الله الرحمن الرحیم
کفایت مغایرت مبدأ و ذات مفهوماً/ مشتق /مباحث الفاظ
موضوع: مباحث الفاظ / مشتق / کفایت مغایرت مبدأ و ذات مفهوماً
کلام ما در ادامه بحث مشتق در اموری بود که مرحوم آخوند متعرض شدند و در برخی موارد در مقام نقد صاحب فصول برآمدند. البته این شش امر، ثمره عملیه ندارند؛ لذا ما به بیانات مرحوم آخوند اکتفاء میکنیم و از این شش امر میگذریم.
امر چهارم
الرابع: لا ریب فی کفایة مغایرة المبدأ مع ما یجری المشتق علیه مفهوماً، وأنّ اتحدا عیناً و خارجاً، فصدق الصفات ـ مثل: العالم، والقادر، والرحیم، والکریم، إلی غیر ذلک من صفات الکمال والجلال ـ علیه تعالی، علی ما ذهب إلیه أهل الحق من عینیة صفاته، یکون علی الحقیقة، فإن المبدأ فیها وأنّ کان عین ذاته تعالی خارجاً، إلّا إنّه غیر ذاته تعالی مفهوماً.[1]
ما یجری المشتق علیه ذاتی است که آمده مثل زید، مبدأ داریم که مجیء یا ضرب است، اگر ضرب با ذات یکی باشند مصداقا، و مفهوما اختلاف داشته باشند کافی در صحت حمل است و لو خارجا اینها با هم یکی باشند.
ما صفات جمال و کمال و صفات جلال برای خدا داریم؛ مثل العالم، القادر، الرحیم و الکریم و امثاله، این موارد صحیح است که صفات ذات عین ذات هستند حقیقتاً، اما چون مفهوما با یکدیگر متفاوت هستند همین سبب صحت حمل است و میگوییم هو الله الخالق البارئ یا ان الله قادر، ان الله عالم پس بین الله و علم در عالم تفاوت مفهومی دارد و همین مقدار برای صحت حنل مشتق کافی است.
اینجا اتحاد مصداقی و تفاوت مفهومی است و همین مقدار برای صحت حمل کافی است.
ومنه قد انقدح ما فی الفصول، من الالتزام بالنقل أو التجوز فی ألفاظ الصفات الجاریة علیه تعالی، بناءً علی الحق من العینیة، لعدم المغایرة المعتبرة بالاتفاق، وذلک لما عرفت من کفایة المغایرة مفهوماً، ولا اتفاق علی اعتبارٍ غیرها، إن لم نقل بحصول الاتفاق علی عدم اعتباره، کمالا یخفی، وقد عرفت ثبوت المغایرة کذلک بین الذات ومبادیء الصفات.[2]
گویا یک کلمه فساد در متن مرحوم آخوند ساقط شده (انقدح فساد ما فی الفصول)
بیان ادعای صاحب فصول
چون ما در حملهای صفات و جلال یا قائل به نقل (اصل صفات برای مخلوقات بوده ولی بر خالق هم که حمل میشوند از باب نقل است و در این صفات نقل صورت گرفته است) شویم یا قائل به مجازگویی شویم؛ چون دیدند این صفات عین ذات هستند و حمل شیء بر نفس صحیح نیست و راهکار دیگری نداشتند.
بیان مرحوم آخوند
مغایرت مفهومی کافی است برای صحت حمل و چیز دیگری هم برای حمل معتبر نیست. پس شرطی که در حمل مشتق است موجود است و صفات جاری بر خدا نقل و مجازگویی ندارند و موضوع له مشتق هم بقول محقق مشکینی مفهوم است و وجود نیست و اتحاد در وجود است و مغایرت در مفهوم است و همین مقدار کافی است.
امر پنجم
در این امر مرحوم آخوند سه نکته بیان میکنند:
قبل از بیان نکته اول، مقدمه آن را عرض میکنیم.
مقدمه اول
صفاتی که بر شیء حمل میشوند اگر وجود خارجی داشته باشند به آنها محمول بالضمیمة گفته میشود؛ مثل الجدار اسود و رنگ سیاه در خارج وجود دارد و دیواری است که بر روی آن رنگ سیاه کشیده شده است. و اگر آن صفت وجود خارجی نداشته باشد و انتزاعی هستند که خارج محمول میشود؛ مثل زید مالک، ملکیت از جواز تصرف فرد در خانه انتزاع میشود.
مقدمه دوم
از بین اهل سنت، اشعری مشتقات را بر دو قسم میداند:
1. مبدأ مشتق قائم به همان ذات است؛ مثل زید مریض که مرض قائم به زید است و اگر زید نباشد مبدأ قوامی ندارد.
2. گاهی مبدأ قائم به غیر است؛ مثل زید ضارب که ضرب که مبدأ باشد قائم به عمرو است و باید عمرو باشد که ضرب بر او واقع شود.
نکته اول
بین علماء اختلاف است که آیا در صحت حمل مشتق بر ذات شرط است که مبدأ قائم به همین ذات باشد یا نه؟
قول اول: اگر مبدأ قائم به ذات خود باشد حمل حقیقی است و اگر قائم به غیر ذات باشد حمل مجازی است.
قول دوم: در هر دو صورت حمل حقیقی است (صاحب مفاتیح الاصول و محقق مشکینی نقل میکنند و شاید قائلش برخی از معتزله باشند)
قول سوم (صاحب فصول): صفاتی که به غیر خدا منسوب است مطلقاً (چه مبدأ قائم به ذات یا به غیر باشد) حمل حقیقی است ولی در مثل الله عالم معنا ندارد علم قائم به ذات باشد، چون لازمهاش تغایر بین ذات خدا و علم است و در اینجا حمل مجازی است. قیام مبدأ به ذات چند قسم است:
صدوری: مثل ضرب
حلولی: مثل مریضی
ظرف مکانی
ظرف زمانی
مبدأ انتزاع شده: مثل ملکیت
و گاهی هم مبدأ عین ذات است. مرحوم آخوند در تمام موارد حمل را حقیقی میدانند؛ چه در ناحیه خدای متعال و چه در ناحیه غیر خدای متعال.