1404/01/20
بسم الله الرحمن الرحیم
فقه شعائر / بررسی مصادیق شعائر / تقیّه / اقسام اربعه تقیه / تقیه مداراتی در واجبات / ترک قرائت در صلاه تقیهای / دیدگاه شیخ انصاری
موضوع: فقه شعائر / بررسی مصادیق شعائر / تقیّه / اقسام اربعه تقیه / تقیه مداراتی در واجبات / ترک قرائت در صلاه تقیهای / دیدگاه شیخ انصاری
کلام ما در بحث تقیه بود و به این مرحله رسیدیم که پشت سر امام جماعت غیر 12 امامی اگر ایستادیم تکلیف ما نسبت به قرائت نماز چیست باید خوانده شود یا خیر؟ کلامی از شیخ در کتاب الصلاة نقل میکنیم.
مسألة تجب القراءة خلف الإمام غیر المرضی
مسألة تجب القراءة خلف الإمام الغیر المرضی، لعدم القدوة إلّا صورة، لقوله (علیه السلام): ما هم عندی إلّا بمنزلة الجدر[1] ، و قولهما (علیهما السلام): لا یعتدّ بالصلاة خلف الناصب، و اقرأ لنفسک کأنّک وحدک[2] ، و فی روایة دعائم الإسلام: اجعله ساریة من سواری المسجد[3] . و منه یعلم عدم اعتبار شروط الجماعة، فلو تقدّم فی الأفعال لم یضرّ کما صرّح به بعض، بل لو رجع إلی المتابعة بطلت صلاته، للزیادة. و لا یجب الجهر فی القراءة الجهریة، للأخبار المستفیضة.[4]
تعبیر غیر المرضی یعنی غیر 12 امامی. ایشان قرائت را واجب میدانند و اقتدا را فقط در ظاهر میدانند.
دلائل ایشان هم ادله روائی هستند. حال در اصطلاح روایی آیا به اهل سنت ناصبی گفته میشود یا خیر باید بررسی کرد و استدلال شیخ به این حدیث را باید بررسی کرد.
سواری: یعنی فکر کن پشت یک چوب اقتدا کردی و فکر کن پشت ستون در حال نماز خواندن هستی.
تبعا شروط جماعت مثل تبعیت و کنار هم ایستادن در فرض دو نفر بودن و اقتدا به امام بدون وضو معتبر نیست.
اگر سر از رکوع برداشته نیازی نیست دوباره رکوع کند و اگر دوباره رکوع کند رکن متعدد شده و نماز باطل است. نماز را باید اخفاتی بخواند (که به تقیه ضرر بزند) اقل الاخفات هم میتواند داشته باشد؟(یعنی خیلی آهسته) دو وجه است؛ قرائت در نماز واجب و بدون صوت نمیشود و اقل الاخفات را باید رعایت کرد و از طرفی هم مثل حدیث نفس را در نماز تقیهای جایز دانسته است (دون اقل الاخفات).
و هل یعتبر أقلّ الإخفات المجزی فی الصلاة، أم یکفی دون ذلک؟
وجهان: من أنّ القراءة لا تتحقّق بدون الصوت، و ممّا دلّ علی أنّه یکفی معهم من القراءة مثل حدیث النفس کما فی مرسلة ابن أبی عمیر[5] ، و فی صحیحة ابن یقطین: اقرأ لنفسک، و إن لم تسمع نفسک فلا بأس[6] ، و علیها یحمل إطلاق صحیحة علی بن جعفر: «عن الرجل هل یصلح له أن یقرأ فی صلاته و یحرّک لسانه بالقراءة فی لهواته من غیر أن یسمع نفسه؟
قال: لا بأس أن لا یحرّک لسانه، یتوهّم توهّما»[7] ، و عن قرب الإسناد بسنده عن علی بن جعفر: «عن الرجل یقرأ فی صلاته، هل یجزیه أن لا یحرّک لسانه، یتوهّم توهّما؟ قال: لا بأس[8] فقد حملهما الشیخ علی القراءة خلف المخالف.
شیخ طوسی روایت آخر را حمل بر امام جماعت مخالف کردند که زبانت را تکان ندهی و مجزی باشد.
سؤال: بالاخره تکلیف چیست دون اقل الاخفات جایز است؟
پاسخ: حدیث نفس بودن مبالغه است (که فقط در دلش باشد) چون دیگر صدق قرائت نمیکند و تصرف کنیم در احادیث حدیث نفس و توهم و در لفظ قرائت تصرف نکنیم. چون میتوان با اقل اخفات کاری کرد که حدیث نفس نباشد و قرائت صادق باشد.
سؤال: آیا اسماع نفس معتبر است؟
پاسخ: خیر در اینجا معتبر نیست.
و التحقیق: أنّ التمثیل بحدیث النفس مبالغة، إذ لا یصدق القراءة مع حدیث النفس، فالتصرّف فی التمثیل أولی من التصرّف فی لفظ القراءة، نعم إسماع النفس الذی هو المعتبر فی الصلاة الإخفاتیة غیر معتبر، فیکفی تقلیب اللسان فی مخارج الحروف و إن لم یظهر منه صوت، و کذا فی حروف الشفة و الحلق.[9]
اگر اینقدر تقیه شدید است که نباید لبها را تکان داد اینجا در ذهن مرور کند. حروف لبی و حلقی هم گردانندن زبان کافی است. آیا اتمام قرائت حمد قبل از رکوع لازم است؟
ثمّ إنّه هل یعتبر إدراک قراءة الفاتحة قبل الرکوع؟ قولان- بعد اتّفاقهم ظاهراً علی عدم اعتبار إدراک السورة-:
من مرسلة علی بن أسباط: «فی الرجل یکون خلف من لا یقتدی به، فیسبقه الإمام بالقراءة، قال: إذا کان قد قرأ أمّ الکتاب أجزأه، یقطع و یرکع[10] »، و فی روایة أخری: «یجزیک الحمد وحده.[11]
و من قوله (علیه السلام) فی صحیحة أبی بصیر: «فإن فرغ قبلک فاقطع القراءة و ارکع معه»،[12] و روایة إسحاق بن عمّار: «إنّی أدخل المسجد فأجد الإمام قد رکع و قد رکع القوم فلا یمکننی أن أؤذّن و أقیم و أکبّر، قال:
إذا کان کذلک فادخل معهم فی الرکعة و اعتدّ بها، فإنّها من أفضل رکعاتک، قال إسحاق: ففعلت ثمّ انصرفت فإذا خمسة أو ستّة قاموا إلی من المخزومیین و الأمویین فقالوا: آجرک اللّه من نفسک خیرا، فقد رأینا- و اللّه- خلاف ما ظنّنا بک و ما قیل [فیک]، قلت: و أی شیء ذلک؟ قالوا: اتّبعناک حین قمت إلی الصلاة و نحن نری أنّک لا تعتدّ بالصلاة معنا، فقد وجدناک قد اعتددت بالصلاة معنا فقد وجدناک قد اعتددت بالصلاة معنا قال: فعلمت أنّ أبا عبدالله (علیه السلام) لم یأمرنی إلاّ وهو یخاف علی هذا وشبهه..[13] سوره که اتفاقاً در تقیه در مضیقه معتبر نیست.
قول اول: حمد باید تمام شود طبق مرسله علی بن اسباط
قول دوم: حمد لازم نیست تمام شود؛ صحیحه ابی بصیر و اقطع تمام کردن است و لو وسط حمد هستی و روایت اسحاق بن عمار.
و علی الأوّل، فیجب إعادة الصلاة و إن أدرک بعض الفاتحة، و علی المختار فهل یجب إتمام الفاتحة فی حال الرکوع مع الإمکان؟[14]
مختار شیخ این است که میتواند حمد را رها کند حال میتواند حمد را در رکوع بخواند یا نه؟ که در جلسه بعد خواهد آمد.