« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1403/11/17

بسم الله الرحمن الرحیم

فقه شعائر / بررسی مصادیق شعائر / تقیّه / اقسام اربعه تقیه / تقیه مداراتی در واجبات / روایات دال بر عدم اجزاء صلاة تقیه ای

 

موضوع: فقه شعائر / بررسی مصادیق شعائر / تقیّه / اقسام اربعه تقیه / تقیه مداراتی در واجبات / روایات دال بر عدم اجزاء صلاة تقیه ای

سخن ما در بحث تقیه به روایاتی رسیدیم که نماز تقیه‌ای مجزی نیست و به روایت معاویة بن وهب رسیدیم و امروز برداشت نهایی را عرض می‌کنیم.

[۱۰۹۲۳] ۲ ـ وبإسناده عن الحسین بن سعید، عن حمّاد بن عیسی، عن معاویة بن وهب، عن أبی عبدالله (علیه السلام)، قال: سألته عن الرجل یؤمّ القوم وأنت لا ترضی به فی صلاة یجهر فی‌ها بالقراءة؟ فقال: إذا سمعت کتاب الله یتلی فأنصت له، فقلت: فإنّه یشهد علی بالشرک، فقال: إن عصی الله فأطع الله، فرددت علیه، فأبی أن یرخّص لی، فقلت له: أُصلّی إذن فی بیتی ثمّ أخرج إلیه؟ فقال: أنت وذاک، قال: إنّ علیا (علیه السلام) کان فی صلاة الصبح فقرأ ابن الکوّا وهو خلفه: وَلَقَدْ أُوحِی إِلَیک وَإِلَی الَّذِینَ مِن قَبْلِک لَئِنْ أَشْرَکتَ لَیحْبَطَنَّ عَمَلُک وَلَتَکونَنَّ مِنَ الخَاسِرِینَ﴾ [1] فأنصت علی (علیه السلام) تعظیماً للقرآن حتی فرغ من الآیة ثم عاد فی قراءته، ثم أعاد ابن الکوا الایة فأنصت علی (علیه السلام) أیضاً ثم قرأ، فأعاد ابن الکوا فأنصت علی (علیه السلام) ثم قال: ﴿فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ وَلا یسْتَخِفَّنَّک الَّذِینَ لا یوقِنُونَ﴾ [2] ثم أتمّ السورة ثم رکع، الحدیث.[3]

حضرت در نماز جهری فرمودند تو نمازت را بخوان و گوش کن و اگر او معصیت خدا را می‌کند تو اطاعت خدا را انجام بده (حال با آیات شرک مرا طعنه میزند و یا از کسانی است که قائل است من مشرک هستم.)، راوی مجدد سؤال می‌کند و حضرت او را ترخیص ندادند که نماز جماعت را ترک کنم. راوی فرض سؤال را جایی برد که در خانه خودش نماز را بخواند و حضرت پاسخ دادند تویی و نماز خودت و سپس داستان ابن کواء و حضرت امیر را ذکر کردند، ابن کواء پشت سر حضرت امیر بوده است و آیه سوره زمر را به طعنه قرائت کرد.

پس می‌فهمیم یشهد علیک بالشرک، یعنی امام جماعت آیاتی را برای کنایه به شیعیان مأموم خود می‌خوانده و حضرت امیر به احترام قرآن سکوت کردند، تا اینکه او دو مرتبه وسط نماز حضرت آیات را قرائت کرد و حضرت سکوت کردند و بار سوم حضرت امیر با آیه سوره مبارکه روم پاسخ او را دادند. (در حمد آیه خواندن و ضمیمه آیه اشکالی ندارد).

دلالت روایت بر ما نحن فیه آنجایی است که هنگام خواندن امام انصات کن چون نماز جهری است و پس از سکوتت ادامه سوره را بخوان و تنظیر به داستان امیر المومنین از جهت سکوت و خواندن سوره توسط خود راویست.

سند شیخ به حسین بن سعید نیز اشکالی ندارد و بار ها ما این مسأله را بیان کردیم.

صاحب جواهر می‌فرماید: یجب طرحهما بعد إعراض عامة الأصحاب عنهما کما اعترف به فی الحدائق، أو حملهما علی فعل صلاة غیر هذه الصلاة، لعلم الامام علیه‌السلام بضرر أو مصلحة فی خصوص السائلین حتی فی القراءة خفیا[4] أو علی إرادة القراءة خفیا بناء علی أنها لا تنافی الإنصات، أو علی إرادة القراءة بعد الإنصات کما عساه.

عامه اصحاب از حکم این دو روایت اعراض کردند و گفتند اجزاء ندارد و یا حمل کردند بر اینکه این نمازش غیر نمازی است که خوانده است و نمی‌شود در این نماز تقیه را رعایت کند و یا روایاتی که دال بر اجزاء است حمل کنیم بر اینکه قرائت خفیه را داشته است و یا اینکه انصات کند و سپس به سرعت قرائت را بخواند.

أقول: ذکر الشیخ أنّه محمول علی التقیة، أو علی ما إذا قرأ لنفسه وإن کان منصتاً ، لما مضی ویأتی.[5]

یعنی حضرت در مقام تقیه این دستور را به راوی دادند و فعل او تقیه‌ای بوده و اجزاء آن محمول بر تقیه بوده است (سائل هم سنی نیست) و یعنی خود این حکم تقیه‌ای هم تقیه‌ای بیان شده است.

روایت اسحاق بن عمار

[۱۰۹۲۵] ۴ ـ وعنه، عن محمّد بن الحصین، عن محمّد بن الفضیل، عن إسحاق بن عمّار ـ فی حدیث ـ قال: قلت لابی عبدالله (علیه السلام): إنّی أدخل المسجد فأجد الإِمام قد رکع وقد رکع القوم فلا یمکننی أن أُؤذّن وأُقیم أو أُکبّر؟ فقال لی: فإذا کان ذلک فادخل معهم فی الرکعة فاعتدّ بها فإنّها من أفضل رکعاتک، قال إسحاق ففعلت، ثمّ انصرفت، فإذا خمسة أو ستّة من جیرانی قد قاموا إلی من المخزومیین والأمویین، فقالوا: جزاک الله عن نفسک خیراً، فقد والله رأینا خلاف ما ظننّا بک وما قیل فیک، فقلت: وأی شیء ذاک؟ قالوا: تبعناک حین قمت إلی الصلاة ونحن نری أنّک لا تقتدی بالصلاة معنا، فقد وجدناک قد اعتددت بالصلاة معنا قال: فعلمت أنّ أبا عبدالله (علیه السلام) لم یأمرنی إلاّ و هو یخاف علی هذا وشبهه.

محمد بن حصین مجهول است پس روایت معتبر نیست.

أن اکبر در سؤال راوی یعنی چون سنی‌ها در وسط نماز ممکن است تکبیرة الاحرام را ساکت می‌دانند (و برای استاد این عبارت مقداری مبهم است)

حضرت می‌فرمایند این رکعت را که از وسط آن آمدی حساب کن و از افضل رکعات توست. راوی می‌گوید برخی از مهمانان من آمدند و به من به آنها اقتدا کردم و تقیه کردم. و این تقیه به نفع راوی تمام شد و تقیه در این مورد هم خوفی بوده است سند این روایت که دال بر اجزاء است هم معتبر نیست.


logo