درس خارج اصول استاد مهدی هادوی تهرانی
1403/02/29
بسم الله الرحمن الرحیم
ما یثبت بالاستصحاب، التنبیه الثالث/تنبیهات استصحاب /استصحاب
موضوع: استصحاب /تنبیهات استصحاب /ما یثبت بالاستصحاب، التنبیه الثالث
اگر حالت سابقه با اصل ثابت شود؛ (آیا در اینجا استصحاب جاری هست؟) در اینجا دو اشکال مطرح هست: ۱- وقتی نسبت به حالت سابقه اصل داریم، مثلاً فرشی که شک در نجاستش هست، اصالة الطهارة جاری کنیم، بعد نجاستی را دیدیم، شک کردیم که به فرش اصابت کرده یا نکرده، آیا میتوان استصحاب طهارت جاری کرد؟ گفتهاند یک اشکالی که هست این میباشد که به حالت سابقه یقین ندارید (در حالت سابقه شک داشتید)، آن را با اصالة الطهارة پاک کردید. ۲- شک در بقاء نداریم، چون در حالت سابقه، شک داشتید که این فرش پاک هست یا نیست، اصالة الطهارة جاری کردید، الآن شک میکنید نجاستی که در آنجا بوده آیا به این فرش اصابت کرده یا نکرده؛ یعنی شک دارید که فرش پاک هست یا نیست، پس باز هم اصالة الطهارة جاری میشود. در اینجا دیگر شکی در طهارت ندارید چون اصالة الطهارة جاری شده است. دیگر نوبت به استصحاب نمیرسد.
آقای صدر میفرماید اشکال اول همان اشکالی هست که در اماره هم بود. جواب آن هم جوابهایی هست که درباره اماره داده شد. نهایتاً اگر آن جواب را بپذیریم، (گفته شد حالت سابقه به وسیله اماره میتواند ثابت شود چون ملاک خود حالت سابقه هست (نه یقین به حالت سابقه))، حالت سابقه با یک اصل محرز غیراستصحاب هم قابل اثبات هست، و یا یک اصل غیرمحرز (مثل اصالة الطهارة، چون اصالة الطهارة و اصالة الحلیة اصول محرزه نیستند (نظری به واقع ندارند) فقط میگویند هر چیزی ظاهراً پاک یا حلا هست تا وقتی یقین ندارید که نجس یا حرام هست، ولی ناظر به این نیستند که آنچه که در خارج هست واقعاً پاک یا حلال هست) همین قدر کافی هست که گفته شود اینکه شک شده را استصحاب کنیم.
اشکال دوم میگوید همان طوری که ابتداءاً شک کردید اصالة الطهارة را جاری کردید، حالا هم که شک میکنید اصالة الطهارة جاری کنید، دیگر نوبت به استصحاب طهارت نمیرسد. ممکن است گفته شود استصحاب طهارت مقدم بر اصالة الطهارة هست پس استصحاب طهارت جاری میشود و استصحاب حاکم هست (نسبت به اصالة الطهارة)، چون استصحاب به قول معروف عرش الاصول و فرش الامارات هست و بر سایر اصول عملیه مقدم هست. بنابراین ممکن است گفته شود مثلاً فرشی را که شک شده با اصالة الطهارة طهارتش احراز شده، آیا هنوز پاک هست یا نیست، استصحاب طهارت مقدم بر اصالة الطهارة هست. چون استصحاب بر سایر اصول تقدم دارد (خصوصاً اصول غیرمحرزه مثل اصالة الطهارة).
مرحوم نایینی جواب داده که بحث در این است که آیا استصحاب جاری میشود یا نمیشود، پس هنوز اجراء استصحاب احراز نشده تا گفته شود جریان استصحاب مقدم بر اصالة الطهارة هست. اشکال این است که اصلاً استصحاب جاری نمیشود، چون شک لاحقی نیست تا استصحاب جاری شود، همین که شک پیدا شد، اصالة الطهارة میآید آن را رفع میکند. (نوبت به استصحاب نمیرسد). بنابراین هنوز اجراء استصحاب ثابت نشده تا گفته شود که مقدم میشود. آقای نایینی وجه دیگری در مقام جواب بیان میکند: میفرماید بعضی اوقات اصل عملی که حدوثاً جاری میشود، بقاءاً جاری نمیشود، آنجا هست که استصحاب مجال پیدا میکند و بحث ما مطرح میشود. مثلا فرض کنید لباسی را با آبی شستیم، بعد شک کردیم درست شستیم که پاک شود یا نه، اصالة الصحة جاری میشود. پس حکم کردیم این لباس پاک هست. بعد احتمال دادیم که نجاستی به آن اصابت کرده، در اینجا حالت سابقه که طهارت لباس بود از طریق اصالة الصحة نسبت به غَسل آن ثوب با ماء به دست آوردیم؛ اصالة الصحة گفت که آن شستن صحیح بود. الآن که شک کردیم این لباس پاک هست یا نیست، آیا با اصالة الصحة میتوان حکم به پاکی آن کرد؟ مرحوم نایینی میفرماید: نمیتوانیم. اصالة الصحة دیگر در اینجا جاری نمیشود. بحث در صحة و عدم صحة نیست. شک ما در این است که آیا آن نجاست اصابت کرده یا نکرده، و این ربطی به اصالة الصحة ندارد. در اینجا استصحاب جاری میشود.
در اینجا آقای صدر ضابطهای رااز آقای خویی نقل کرده، که آقای خویی ضابطهای بیان کرده برای اصولی که حدوثاً جاری میشود ولی بقاءاً جاری نمیشوند. آقای صدر در این ضابطه اشکال کرده که این ضابطه نه جامع و نه مانع هست (جامع اطراف و مانع اغیار نیست). (استاد: ما وارد اینها نمیشویم). (استاد: نکته: تا اینجای بحث (قسمت اول) که اثبات حالت سابقه با اماره بود از تقریرات آقای حائری نقل کردیم، (قسمت بعد) این قسمت که اثبات حالت سابقه به اصل عملی بود از تقریر مرحوم هاشمی نقل کردیم. علتش این بود که این قسمت در تقریر آقای حائری بین متن وتعلیقه خلط شده است (ظاهراً موقع چاپ این اتفاق افتاده). متن تقریرات درس آقای صدر هست ولی مثلا در متن ذکر میکند از استاذنا الشهید، در حالی که آقای صدر استاد شهید ندارد، ظاهراً این نقل خود آقای حائری هست که استادش آقای صدر شهید شده است. چون اینها خلط شده و تفکیک آن ممکن نیست از تقریر آقای هاشمی نقل کردیم، با اینکه آقای هاشمی در درس آقای صدر نبوده و از تقریرات آقای حائری و آقای دُریاب استفاده کرده است).