درس خارج اصول استاد مهدی هادوی تهرانی
1403/02/03
بسم الله الرحمن الرحیم
ما یثبت بالاستصحاب/تنبیهات استصحاب /استصحاب
موضوع: استصحاب /تنبیهات استصحاب /ما یثبت بالاستصحاب
سوال دوم: اگر چیزی به واسطه یک امر شرعی بر استصحاب مترتب شود، استصحاب آن را ثابت میکند ولی اگر به واسطه یک امر عادی یا عقلی بر استصحاب مترتب شد استصحاب ثابت نمیکند. در اینجا شبههای هست که چگونه بین این دو فرق هست. فرض کنید آبی پاک بود وبعد در طهارتش شک شد، استصحاب میگوید پاک هست. با این آبی که استصحاب حکم به طهارتش کرده، غذایی را که نجس شده تطهیر میکنیم. اگر این غذا با این آب پاک شود میتوانیم این غذا را تناول کنیم و اگر پاک نشود، نمیتوانیم. حلیت این غذا منوط به طهارت به این غذا هست و طهارت این غذا منوط به طهارت آن آب هست. آن آب طهارتش با استصحاب ثابت شد. این واسطه طهارت طعام، واسطه شرعی هست.
اگر در اعضای وضوء مانعی از رسیدن آب باشد، وضوء اشکال دارد. حال میدانیم در اعضاء مانعی نبود بعد شک میکنیم که آیا مانعی پیدا شد استصحاب میکنیم؛ قبلاً مانعی نبود، استصحاب میگوید الآن هم مانعی نیست. حال که مانعی نیست میشود وضوء گرفت. در اینجا گفتهاند نمیشود وضوء گرفت چون استصحاب عدم مانع لازمه عقلیش این است که وقتی آب را برای وضوء میریزیم، آن آب به آن نقطه (مشکوک) میرسد و استصحاب نمیتواند چنین چیزی را ثابت کند؛ نمیتواند لازم عادی یا عقلی خودش را ثابت کند. این لازمه عادیش هست که وقتی مانعی نیست و وضوء گرفته میشود، آب به آن نقطه (مشکوک) میرسد.
اشکالی که مطرح هست این است که چرا خوردن آن طعامی که با آبی که استصحاباً پاک هست جایز هست ولی وضوء با استصحاب عدم حاجب (مانع) صحیح نیست؟ با اینکه دلیل استصحاب اگر اطلاقی داشته باشد باید هر دو مورد را شامل شود و اگر نه باید هیچ را شامل نشود. چرا فرق میکنند؟ (در تقریر آقای حائری این طور آمده:) استصحاب شک بعد از یقین به منزله یقین تنزیل میکند، بنابراین همه آثار یقین برای آن ثابت میشود، مرحوم آخوند مثال میزند که این مثل تنزیل طواف بالبیت منزله صلاة (الطواف بالبیت صلاةٌ)[1] . فقهاء از این روایت استفاده میکنند که شرایط طواف بالبیت با شرایط نماز یکسان هست، طهارت لباس وبدن، حدث... وقتی که طواف تنزیل منزله نماز شد احکام نماز را دارد. مرحوم آخوند میفرماید ادله استصحاب شک بعد از یقین را تنزیل منزله یقین میکند پس احکام یقین را دارد. البته اینها با هم تفاوتهایی دارد؛ تنزیل طواف منزله نماز، تنزیل حقیقی و واقعی هست ولی تنزیل شک بعد از یقین منزله یقین تنزیل ظاهری هست.
آقای صدر میفرماید اینکه آخوند فرموده استصحاب جعل حکم مماثل هست، مقصودش این است شک بعد از یقین مماثل یقین تلقی شده است. (تنزیل منزله یقین شده است). اگر یقین داشته باشیم که مانعی در اعضای وضوء نیست، وضوء ما صحیح است، حال که یقین داشتیم مانعی نبود، بعد شک کردیم مانعی پیدا شده، استصحاب میگوید شک بعد از یقین به منزله یقین هست، پس الآن یقین داریم که مانعی نیست، اگر یقین داریم مانعی نیست پس باید وضوء صحیح باشد، چرا گفته میشود وضوء صحیح نیست؟ از قول مرحوم آخوند نقل شده که فرموده دلیل استصحاب شامل همچنین موردی نمیشود، فقط اثر بلاواسطه را میگیرد یا باواسطه شرعی باشد؛ چون ادله استصحاب از آثار غیرمباشر (غیرمستقیم) در جایی که واسطهاش غیرشرعی باشد، انصراف دارد، یا به خاطر اینکه قدر متیقن از دلیل استصحاب این میباشد. (آقای حائری خود تعلیقهای زده و گفته که من در عبارات کفایه این مطلب را ندیدم، شاید همین حرف باعث شده که این مطلب در تقریر آقای هاشمی به مرحوم آخوند نسبت داده نشده است).
استاد: حال این فرمایش برای مرحوم آخوند باشد یا نباشد، ولی طبق مبانی مرحوم آخوند در بحث قبلی هست. در بحث قبلی این سوال که آیا اصل مثبت در مورد امارات حجت هست، در مورد اصول عملیه حجت نیست، به چه دلیل هست؟ گفته شد یک عده مثل نایینی معتقدند که تفاوت بین امارات واصول عملیه، ثبوتی هست، یک عده مثل مرحوم آخوند معتقدند که تفاوت اثباتی هست. و آقای صدر هم جزو کسانی هست که معتقد است تفاوت ثبوتی هست. ما (استاد) هم قبول داریم.
بنابراین بحث طبق مبنای آخوند صحیح است چون مرحوم آخوند تفاوت بین استصحاب (اصول عملیه) و امارات را، تفاوت اثباتی میداند؛ تفاوت را به دلیلی میداند که حجیت استصحاب را ثابت کرده است. میزان مدلول ادله حجیت امارات بیش از مدلول ادله حجیت استصحاب هست.
آقای صدر در اینجا فرمایشی را از مرحوم نایینی نقل میکند که مرحوم نایینی گفته اگر اثرُ الاثر اثرٌ، اگر همهاش تکوینی باشند یا همهاش شرعی باشند، ولی اگر بعضی از آثار تکوینی باشد و بعضی شرعی باشد، آن موقع اثرُ الاثر لیس باثرٍ. آقای صدر میگوید ما منظور آقای نایینی را درنیافتیم. بعد احتمالی مطرح میکند و میفرماید لابدّ منظورش این است. (که ما متعرض نمیشویم).
آقای صدر مطلبی دیگر دارد ومیخواهد مساله را طوری دیگر حل کند. میفرماید: از ادله استصحاب تنزیل فهمیده نمیشود؛ اینکه گفته میشود استصحاب تنزیل شک بعد از یقین منزله یقین هست، از کجای ادله استصحاب فهمیده میشود. کجا فرموده شک بعد الیقین یقینٌ. فقط فرموده لاتنقض الیقین بالشک، یقین خود را با شک نقض نکنید. حال یا ارشاد به نفی هست یا نهی هست، در هر صورت تنزیل نیست. آثاری که بر استصحاب مترتب میشوند دو دستهاند: یک دسته اثر مباشر هست یعنی اثر مستقیم استصحاب هست، و یک دسته آثار غیرمباشر هست.
مرحوم نایینی معتقد بودند که حکم یک مرحله جعل دارد و یک مرحله مجعول دارد. مرحله جعل آن جایی هست که شارع آن را به نحو کلی جعل میکند و مرحله مجعول آن مرحلهای هست که موضوع این حکم در خارج پیدا میشود مثلاً شارع میگوید شراب حرام هست، این جعل هست. وقتی در خارج شرابی پیدا شد این مرحله مجعول هست. و وقتی مرحله مجعول تحقق یافت آن موقع تنجیز پیدا میشود (منجّز میشود.)
آقای صدر به این فرمایش نایینی معتقد نیست، ایشان میفرماید حکم یک مرحله بیشتر ندارد و آن مرحله جعل هست. موضوع خارجی مرحلهای برای حکم نیست، یک مصداق هست که در خارج یک شرابی پیدا شد و بالا از آن اجتناب کرد، چون شارع فرموده: الخمر حرامٌ. استصحاب در واقع میآید این موضوع یا آن حکم را منقّح میکند. مثلا وقتی حکم را با استصحاب درست میکنیم، مصداق را خارجاً بالوجدان داریم، در نتیجه اثر مترتب میشود. بنابراین ترتب اثر نتیجه احراز حکم هست از طریق مثلا استصحاب، ومصداق از طریق وجدان. (این از آثار مباشر (مستقیم) بر یک استصحابی مترتب میشود.) مثلا مقلَّد من شرایط را دارا بود ومیتوانستیم از او تقلید کنیم، حال شک در دارا بودن شرایط را میکنیم، استصحاب میگوید دارا هست. مقلَّد شرایطش با استصحاب احراز میشود، جواز تقلیدش را هم میدانیم؛ هر کسی این شرایط را داشته باشد میتوان از او تقلید کرد. حکم بالوجدان محرز هست. مصداق حکم که این مقلَّد هست با استصحاب احراز میشود، نتیجه اینکه میتوان از او تقلید کرد.
آقای صدر میگوید در آثار شرعی غیرمباشر همین نکته تکرار میشود؛ یعنی وقتی گفته میشود این غذا نجس هست، این آبی که قبلا پاک میدانستیم الآن شک در طهارتش داریم، استصحاب میگوید پاک هست، این آب طهارتش بالاستصحاب ثابت شد، حال با این آبی که طهارتش بالاستصحاب ثابت شده این غذا نجس را تطهیر میکنیم، مصداق آب پاک با استصحاب ثابت شد، اینکه آب پاک طاهر (پاک کننده) هست این بالوجدان میدانیم. الآن که با آب پاک تطهیر کردیم، از آن طرف میدانیم که وقتی چیزی نجس هست با آب پاک تطهیر شود یا پاک میشود. در نتیجه این غذا پاک هست پس میتوان آن را خورد. پس در واقع استصحاب در مواردی که اثر غیرمباشر هست، در واقع از قبیل احراز حکم یا موضوع هست، از طریق ترکیب بالوجدان واستصحاب؛ یعنی قسمتی را بالوجدان احراز کردند و قسمتی را با استصحاب، نتیجتاً حکم منجز شده است.
بعد آقای صدر میگوید شاید آن تعبیری که آقای نایینی گفت که اگر اثر الاثر اثرٌ، برای وقتی هست که همهاش تکوینی باشد که علة العلة علةٌ در فلسفه گفتند، یا همهاش تشریعی باشد. که همهاش تشریعی هست در واقع این فرایندی که توضیح دادیم اتفاق میافتد یعنی میدانیم که آب پاک طاهر هست، این را بالوجدان میدانیم و اینکه این آب پاک هست را با استصحاب ثابت میکنیم، حال با این آب پاک غذایی را که نجس هست تطهیر میکنیم، میدانیم که وقتی نجسی با آب پاک تطهیر شد، پاک میشود. حالا که غذا پاک شده خوردنش مشکلی ندارد.