« فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مهدی هادوی‌ تهرانی

1402/11/09

بسم الله الرحمن الرحیم

استصحاب /ادله استصحاب /حجیة استصحاب / روایات

 

موضوع: استصحاب /ادله استصحاب /حجیة استصحاب / روایات

 

مرحوم آخوند فرموده روایاتی که دالّ بر قاعده حلیّت و قاعده طهارت هستند، آن‌ها هم دلالت بر استصحاب دارند. امام خمینی فرموده قاعده حلیّت و قاعده طهارت، روایات (کلّ شیء طاهر حتّی تعلم انّه قذر)، (الماء کلّه طاهر حتی تعلم انّه نجس)، (کلّ شیء حلال حتی تعلم انه حرام) دلالت بر استصحاب دارند. فرمایش مرحوم آخوند مستند به این روایات هست.

روایت (کلّ شیء طاهر حتی تعلم انّه قذر)[1] در کتاب المقنع شیخ صدوق آمده است. این عبارت در آن‌جا به عنوان روایت مطرح نشده ولی از آن‌جایی که مقنع شیخ صدوق ناظر به روایت بوده، گفته است حتماً روایت هست. سندی هم ندارد. در کتاب ذکری شهید اول این عبارت را از امام صادق علیه‌السلام نقل می‌کند.[2] این عبارت در تهذیب شیخ طوسی آمده، در آن‌جا کلّ شیء نظیف هست. «وبإسناده عن محمّد بن أحمد بن يحيى، عن أحمد بن الحسن، عن عمرو بن سعيد، عن مصدّق بن صدقة، عن عمّار، عن أبي‌عبدالله (عليه‌السلام) ـ في حديث ـ قال: كلّ شيء نظيف حتّى تعلم أنه قذر، فإذا علمت فقد قذر، وما لم تعلم فليس عليك[3] این روایت به لحاظ سندی محل بحث هست. آقای صدر سندش را معتبر ندانسته است.

استاد: ظاهراً سندش مشکل ندارد.

صاحب وسائل هم که از شیخ نقل کرده کل شیء طاهر نقل نکرده است.

 

روایت دوم: «وبإسناده، عن سعد بن عبدالله، عن محمد بن الحسين بن أبي الخطاب، عن أبي داود المنشد، عن جعفر بن محمد، عن يونس، عن حماد بن عثمان، عن أبي‌عبدالله عليه‌السلام قال: الماء كله طاهر حتى يعلم أنه قذر[4]

 

روایت سوم: «محمّد بن علي بن الحسين بإسناده عن الحسن بن محبوب، عن عبدالله بن سنان، عن أبي‌عبدالله (عليه‌السلام) قال: كل شيء فيه حلال وحرام فهو لك حلال أبداً حتّى تعرف الحرام منه بعينه فتدعه.»[5]

مرحوم آخوند بر رسائل تعلیقه‌ای دارد، در آن‌جا می‌گوید کل شیء در (کلّ شیء طاهر) عام است، دلالت بر طهارت اشیاء به عناوین واقعیش می‌کند؛ یعنی همه چیز پاک است. شیء اطلاق دارد. کلّ شیء به عمومش دلالت دارد بر طهارت واقعی اشیاء، و به اطلاقش همه حالات شیء را می‌گیرد، من جمله موارد شک. پس شیئی که طهارتش مشکوک است، پاک است. این طهارت ظاهریه است. پس این طهارت، قاعده طهارت می‌شود. «ذلك انّ قوله (عليه السلام) «كلّ شي‌ء طاهر» مع قطع النّظر عن الغاية بعمومه يدلّ على طهارة الأشياء بعناوينها الواقعيّة كالماء و التّراب و غيرهما، فيكون دليلا اجتهاديّاً على طهارة الأشياء و بإطلاقه بحسب حالات الشّي‌ء الّتي منها حالة كونه بحيث يشتبه طهارته و نجاسته بالشّبهة الحكميّة أو الموضوعيّة تدلّ على قاعدة الطّهارة فيما اشتبه طهارته كذلك»[6] آخوند می‌گوید ذیل روایت که می‌فرماید (حتّی تعلم انّه قذر) دلالت بر استصحاب دارد. یعنی آن حکم کلّ شیء طاهر باقی هست تا زمانی که علم به نجاست پیدا شود. بقاء و استقرار حکم مغیّی به علم (یقین) شده است؛ این استصحاب است.

در کفایه همین بحث را مطرح کرده و گفته یکی از ادله استصحاب همین روایات (کلّ شیء طاهرحتّی تعلم انّه نجس)، (کل شیء حلال حتّی تعرف انّه حرام) هستند.

مرحوم آخوند در حاشیه رسائل سه ادعا کرده بود، ولی در کفایه یکی از آن‌ها را کم کرده است. در حاشیه‌اش فرموده بوده صدر این سه روایت به عموم خود دلالت بر حکم واقعی دارد، به اطلاقش دلالت بر حکم ظاهری دارد (یعنی قاعده طهارت و قاعده حلیّت). و به غایتش دلالت بر استصحاب دارد.

در کفایه فرموده صدر روایت دلالت بر حکم واقعی دارد، ذیل روایت (غایت) دلالت بر استصحاب دارد. بنابراین اصلاً به این شکلی که آخوند فرموده، این روایات دلالتی بر قاعده طهارت یا قاعده حلیت ندارند. در واقع آخوند در کفایه قاعده طهارت و قاعده حلیت را از این روایات که دلالتی داشته باشند، نفی کرده است.

امام خمینی فرموده که آخوند در کفایه گفته است که صدر روایت دلالت بر حکم واقعی دارد، ذیل (غایت) روایت دلالت بر استصحاب دارد. و در تعلیقه‌اش بر رسائل گفته است که صدر روایت دلالت بر حکم واقعی دارد و قاعده طهارت وقاعده حلیت، و ذیل روایت (غایت) دلالت بر استصحاب دارد. امام بیان آخوند را توضیح داده و بعد اشکال کرده است. اشکال اول: نجاست و حرمت اموری هستند که شارع آن‌ها را جعل می‌کند. ولی طهارت و حلیت واقعی از احکام مجعوله نیست. اگر فرض شود که نجاست و حرمت برای اشیائی جعل شود، و طهارت و حلیت برای اشیاء دیگری جعل شود، لازم می‌آید که اشیائی باشند که به هیچ یک از دو جعل قبل تعلّق نگیرند نه پاک و نه نجس، و نه حلال و نه حرام باشند، و این در ارتکاز متشرعه واضح البطلان هست. پس نتیجه این است که طهارت و حلیت امر مجعول نیستند، نجاست و حرمت امور مجعول شارع هستند.

امام خمینی می‌فرماید اعیان خارجیه به دو دسته تقسیم می‌شوند: دسته‌ای که عرف آن‌ها را کثیف می‌داند و دسته‌ای را که کثیف نمی‌داند. مثلا گِل ولای، آب بینی، خون... عرفاً کثیف هستند. مواردی را هم عرف کثیف نمی‌داند مثل آب زلال، دیوار، سنگ... . امام می‌فرماید دسته دوم که کثیف نیستند اگر با دسته اول ملاقات کنند، در این صورت عرفاً کثیف می‌شوند. مثلاً سنگی گِلی شود. عرف تطهیر را این می‌داند که سنگ گِلی را به حالت اول برگرداند یا لباس گلی را به حالت اول برگرداند. «والتطهير عرفاً عبارة عن إزالة التلوّث بالغسل، وإرجاع الشي‌ء إلى حالته الأصلية غير المستقذرة، لا إيجاد شي‌ء زائد على ذاته، به يكون طاهراً»[7]

بعد امام می‌فرماید شارع همین نگاه عرف را پذیرفته است، نهایتاً موارد قذر (کثیف) را یک سری موارد خاص می‌داند (که شاید با عرف اختلاف داشته باشد).

استاد: بین قذر عرفی و قذر شرعی عام وخاص من وجه هست.

امام خمینی می‌فرماید: شارع نیامده جعل خاصی از این جهت کند، همان فضای عرفی را پذیرفته، ولی نهایتاً در مصادیق قذر تصرفاتی کرده است. امام درباره حلیت هم همین را می‌فرماید. چیزی که مفسده‌ای ندارد، حلال است، ولو این‌که مصلحتی نداشته باشد. حلیت یعنی این‌که مفسده‌ای نداشته باشد، لازم نیست حتماً مصلحتی داشتی باشد. «فلاتكون الطهارة والحلّية من المجعولات الواقعية. نعم، الطهارة والحلّية الظاهريتان مجعولتان»[8] یعنی چیزی که شک دارید پاک یا حلال هست، شارع بگوید پاک یا حلال است. این جعل شرعی هست.

 


logo