درس خارج اصول استاد مهدی هادوی تهرانی
1402/11/03
بسم الله الرحمن الرحیم
استصحاب /ادله استصحاب /حجیة استصحاب / روایات
موضوع: استصحاب /ادله استصحاب /حجیة استصحاب / روایات
روایت ششم؛ مکاتبه علی بن محمد قاسانی: «محمد بن الحسن الصفار عن علي بن محمد القاساني قال: كتبت إليه وانا بالمدينة عن اليوم الذي يشك فيه من شهر رمضان هل يصام ام لا؟ فكتب عليهالسلام: اليقين لا يدخل فيه الشك، صم للرؤية وافطر للرؤية.»[1] (کتب الیه): ظاهراً منظور امام جواد علیهالسلام هست.
آقای صدر به دلالت روایت پرداخته است و اشارهای به سند نکرده، وقتی بحث تمام شده فرموده: «وهكذا يثبت تمامية هذه الرواية دلالة لإثبات الاستصحاب ، نعم هي ضعيفة سندا بعلي بن محمد القاساني.»[2] اسمش: علی بن محمد بن شیره القاسانی هست و کنیهاش ابوالحسن است. نجاشی میفرماید: «علي بن محمد بن شيرة القاساني (القاشاني) أبوالحسن كان فقيها، مكثرا من الحديث، فاضلا، غمز عليه أحمد بن محمد بن عيسى، وذكر أنه سمع منه مذاهب منكرة وليس في كتبه ما يدل على ذلك. له كتاب التأديب، وهو كتاب الصلاة، وهو يوافق كتاب ابن خانبه، وفيه زيادات في الحج، وكتاب الجامع في الفقه كبير. أخبرنا علي بن أحمد بن محمد بن طاهر قال: حدثنا محمد بن الحسن قال: حدثنا سعد عن علي بن محمد بن شيرة القاساني (القاشاني) بكتبه.»[3] میفرماید که احمد بن محمد بن عیسی برقاسانی اشکال داشته و گفته که از او مذاهب منکره شنیده میشده، ولی نجاشی میگوید (لیس فی کتبه یدّل علی ذلک). نجاشی درباره ثقه بودنش چیزی نمیگوید. شیخ طوسی در رجالش علی بن محمد بن شیره قاسانی را از اصحاب ابیالحسن علیهالسلام آورده و بعد بلافاصله علی بن محمد قاسانی را به عنوان یکی دیگر از اصحاب ابیالحسن علیهالسلام آورده است. علی بن شیره را ثقه دانسته، ولی علی بن محمد قاسانی را گفته ضعیف است. اولی را صریحاً ثقه گفته و دومی را صریحاً ضعیف دانسته است. چون کاشانی بوده به او اصبهانی (اصفهانی) گفته است.
در رجال برقی هم از اصحاب ابیالحسن علیهالسلام آمده است.
در رجال ابیداود آمده علی بن شیره ثقه هست، از قول شیخ آورده است. بعد علی بن محمد بن شیره را از قول نجاشی آورده که (کان فقیهاً مکثراً فاضلاً). بعد میگوید کلام شیخ طوسی درباره قاسانی اضطراب دارد. قاسانی را یکبار از اصحاب امام رضا علیهالسلام دانسته و گفته ضعیف است و یکبار از اصحاب امام جواد علیهالسلام دانسته و گفته ثقه است.
استاد: ولی در کلام شیخ هر دو از اصحاب امام رضا علیهالسلام گفته شده است.
در کتاب الخلاصه علامه حلی میفرماید: «علي بن محمد القاشاني، اصبهاني، من ولد زياد مولى عبدالله ابن عباس، من آل خالد بن الازهر، ضعيف. قال الشيخ: ومن اصحاب ابيجعفرالثاني الجواد (عليهالسلام)، ثم قال: علي ابن شيرة - بالشين المكسورة، والياء الساكنة المنقطة تحتها نقطتين، والراء - ثقة، من اصحاب الجواد (عليهالسلام). والذي يظهر لنا انهما واحد، لان النجاشي قال: علي بن محمد بن شيرة القاشاني، أبوالحسن، كان فقيها مكثرا من الحديث، فاضلا، غمز عليه احمد بن محمد بن عيسى، ذكر انه سمع منه مذاهب منكرة، وليس في كتبه ما يدل على ذلك، له كتب اخبرنا علي بن احمد بن طاهر، عن محمد بن الحسن، عن سعد، عن علي بن محمد بن شيرة القاشاني بكتبه.»[4]
استاد: در کتابی که از شیخ طوسی به ما رسیده هر دو نفر را از اصحاب امام رضا علیهالسلام دانسته است ولی ابیداود که از رجال شیخ نقل میکند میگوید شیخ یکبار از اصحاب امام رضا علیهالسلام آورده و گفته ضعیفٌ و یکبار از اصحاب امام جواد علیهالسلام آورده و گفته ثقةٌ، و علامه حلی میفرماید شیخ هر دو را از اصحاب امام جواد علیهالسلام آورده است. علامه حلی میفرماید ظاهراً شیخ اشتباه کرده که فکر کرده اینها (علی بن شیره و علی بن محمد القاسانی) دو نفر هستند، در حالی که اینها یک نفر هستند و به کلام نجاشی اشاره میکند.
استاد: عجیب است، آنچه که از نسخه کتاب شیخ در دست ما هست آنها را از اصحاب امام رضا علیهالسلام دانسته است و یکی را ثقه و یکی را ضعیف گفته است. ولی ابیداود چیز دیگری میگوید و علامه حلی هم چیز دیگر میگوید. با این وصف توثیقی احراز نمیشود. هرچند از کلام نجاشی تجلیل فهمیده میشود (فقیهاً مکثراً فاضلاً). و اشکال احمد بن محمد بن عیسی را هم ردّ میکند.
استاد: نرم افزار درایه (که طبق مبانی آقای شبیری هست) علی بن محمد القاسانی را ثقه دانسته است. ما معتقدیم طبق مبانی ما هم قابل توثیق هست (بنابر إکثار). علاوه بر اینکه نجاشی گفته مکثراً الحدیث ولی روایاتش در کتب ما خیلی زیاد نیست، کلّاً طبق نرم افزار درایة ۳۰۴ روایت دارد. علی بن ابراهیم بن هاشم از علی بن محمد قاسانی ۱۱۹ روایت نقل کرده است. محمد بن الحسن الصفار از او ۶۰ روایت نقل کرده است. محمد بن احمد بن یحیی بن عمران الاشعری از او ۳۲ روایت نقل کرده است. نقل علی بن ابراهیم و محمد بن الحسن الصفار میتواند دلالت بر وثاقت باشد.
استاد: به نظر میرسد که علی بن محمد بن شیره کاشانی ثقه باشد. پس اشکال سندی آقای صدر وارد نیست.
امام خمینی این روایت را که آورده اصلاً به سند آن اشارهای نکرده است. مرحوم شیخ انصاری این روایت را اظهر روایات در این باب از اخبار استصحاب میداند. «قال الشيخ (قدس سره): و الإنصاف أنَّ هذه الرواية أظهر ما في هذا الباب من أخبار الاستصحاب و أنكر بعضهم دلالتها عليه، فضلًا عن أظهريّتها.»[5]
امام خمینی میفرماید: «و الحقّ: أنَّ دعوى الأظهريّة كدعوى عدم الدلالة ممنوعة، بل هي ظاهرة في الاستصحاب، لكن بعض الروايات المُتقدّمة مثل صحيحة زرارة الاولى أظهر منها.»[6]
امام خمینی میفرماید: «أمّا أصل دلالتها عليه، فلأنَّ الظاهر من قوله: (صم للرؤية و أفطر للرؤية) أنّهما تفريعان لقوله: (اليقين لا يدخله الشكّ).»[7]
امام خمینی میفرماید: «الیقین لایدخله الشک...» جز بر استصحاب منطبق نمیشود. یعنی امام علیهالسلام میفرماید تا زمانی که ماه رؤیت نشده، روزه ماه رمضان را شروع نکنید و زمانی روزه ماه رمضان را تمام کنید که هلال شوال رؤیت کنید. و این متفرع بر الیقین لایدخله الشک هست.
آقای صدر میفرماید در دلالت این روایت بر استصحاب خدشه کردند؛ یکی از آنها آقای نایینی هست. آقای نایینی میفرماید شاید مقصود از (الیقین لایدخله الشک) یقین یعنی متیقّن باشد و شک یعنی مشکوک باشد. که مقصود از (الیقین لایدخله الشک) یعنی آن روزی که یقینا ماه رمضان هست، آن روز مشکوک در آن (ماه رمضان) داخل نمیشود. «الأول - ما ذكره المحقق النائيني (قده) من احتمال إرادة المشكوك والمتيقن من الشك واليقين والمعنى لا تدخل اليوم المشكوك في شهر رمضان المبارك ولا تجعله مع أيام هذا الشهر المتيقنة لأن إرادة الاستصحاب منها تتوقف على ان يراد النقض من قوله اليقين لا يدخله الشك وهو خلاف ظاهر هذه المادة.»[8]
آقای صدر بر این مطلب دو اشکال میکند که اشکال اول را کار نداریم، اما اشکال دوم، اشکال آقای خویی است که خیلی درست میباشد. آقای خویی میفرماید طبق تفسیر آقای نایینی معنا این طور میشود که یوم الشک آخر ماه رمضان را در ماه رمضان داخل نکنید. یعنی الیقین که بیست ونهم ماه رمضان هست، در آن مشکوک (سیام) را داخل نکن. پس در یوم الشک آخر ماه رمضان نباید روزه گرفت، در حالی که همه گفتهاند باید در آخر ماه رمضان روزه گرفت. «وثانيا ـ ما ذكره السيد الأستاذ من أن هذا المعنى خلاف ظاهر التفريع (صم للرؤية وأفطر للرؤية) فان هذا التفريع انما ينسجم مع الاستصحاب الّذي يجري في أول الشهر وآخره واما لو أريد منها ما ذكر لزم عدم إدخال يوم الشك من آخر رمضان في شهر رمضان أيضا لأنه مشكوك.»[9]
استاد: اشکال آقای خویی وارد است. اگر تفسیر آقای نایینی درست باشد، نتیجه فقهی آن غلط است. از طرفی دیگر روز بیست ونهم شعبان که یقین دارید شعبان هست، روز سیام که مشکوک هست (لایدخله) در شعبان داخل نکن. یعنی جزو ماه رمضان حسان کن. پس یوم الشک اول ماه رمضان باید روزه گرفت و یوم الشک آخر ماه رمضان نباید روزه گرفت، در حالی که این خلاف مشهور و فتوای مسلّم فقهی هست. پس تفسیر مرحوم نایینی غلط است. تفسیر درست همان استصحاب هست.