« فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مهدی هادوی‌ تهرانی

1402/10/26

بسم الله الرحمن الرحیم

استصحاب /ادله استصحاب /حجیة استصحاب /روایات

 

موضوع: استصحاب /ادله استصحاب /حجیة استصحاب /روایات

 

روایت سوم؛ صحیحه زرارة احتمال سوم: اصلاً مقصود از یقین، نه آن یقین معنای در استصحاب هست و نه یقین به فراغ (قاعده یقین)، بلکه مقصود این است که سه رکعت را اتیان کرده (طبق نظر آقای صدر ذیل صدر روایت به فرع دوم روایت شک بین سه وچهار مربوط است). و مقصود از شک انضمام رکعت چهارم هست. وقتی بخواهد رکعت چهارم را اضافه کند، آن وقت شک را داخل در یقین کرده (سه رکعت یقینی با یک رکعت مشکوکه خلط شده است). بعد می‌فرماید این احتمال بعید چون با کلمه نقض سازگار نیست؛ (لاتنقض الیقین بالشک)، سه رکعت را با یک رکعت مشکوکه نقض نمی‌شود. گرچه این درست است که اگر چهار رکعت خوانده باشد و یک رکعت اضافه کند باطل می‌شود، ولی این نقض یقین نیست (یقین به این‌که سه رکعت خوانده بود هنوز باقی است، پس نقض یقین نیست).

 

احتمال چهارم: مقصود از یقین، متیقَّن باشد. متیقَّن یعنی آن سه رکعت. معنا این گونه می‌شود: (لا تنقض ما أتيت بها من الركعات، ولا تبطلها بسبب شكّك في الرابعة).[1] بعد می‌فرماید: این هم خلاف ظاهر است. یقین به متیقن تعبیر نمی‌شود. و از طرفی این تاویل در همه فرازها نمی‌آید، در همه عبارات مکرّر نمی‌توان گفت مثلا لاینقض الشک بالیقین را چگونه معنا کنیم.

نهایتاً آقای صدر سه احتمال را ردّ می‌کند و می‌گوید مقصود همان استصحاب هست. نکته اول: عبارات مکرّر ذیل روایت (طبق نظر آقای صدر) مربوط به شک سه وچهار است (نه شک دو وچهار)، که این غلط است.

نکته دوم: آقای صدر معتقد است تمام عبارات چندگانه یک مطلب را بیان می‌کند، که این اشتباه است. همین هم باعث شده ایشان و دیگران در تفسیر روایت به اشتباه رفته‌اند. گفته‌اند همه این عبارات با استصحاب نمی‌سازد، همه عبارات با قاعده فراغ سازگار نیست... . جواب این است که همه این عبارات ناظر به یک معنا نیست. لاینقض الیقین بالشک ناظر به استصحاب است. مثلاً یقین داشتی که دو رکعت یا سه رکعت درست هست، این یقین را نقض نکن. لایدخل الشک فی الیقین: اگر به این معنا باشد که لاینقض الیقین بالشک، همان عبارات قبلی می‌شود، ولی اگر لایدخل الشک فی الیقین با عبارت بعد (لایخلط احدهما بالآخر) یک معنا باشد، منظور امام علیه‌السلام این می‌شود که وقتی شک کردی نمازت را باطل نکن، آن نماز احتیاطی (یک رکعت یا دو رکعت) را که می‌خواهی بخوانی، آن نماز احتیاط را مخلوط با یقین (دو رکعت یا سه رکعت) نکن؛ یعنی آن نماز احتیاط را منفصل بخوان. لکنه ینقض الشک بالیقین: شک در این‌که رکعت چهارم را خواندی (در شک سه وچهار)، یا رکعت سه وچهارم را خواندی (در شک دو وچهار). این شک را با یقین نقض کن؛ یعنی با اتیان آن دو رکعت مشکوکه (نماز احتیاط) یا با یک رکعت مشکوکه (نماز احتیاط). یتم بالیقین فیبنی علیه: یعنی بنا را بر یقین بگذارد،‌ وقتی دو رکعت خواندی و شک بین دو وچهار داری، دو رکعت منفصل ایتان کنی، امام علیه‌السلام می‌فرماید شک را با یقین خلط نکردی و کاری که کردی بنا بر یقین هست. اگر واقعاً چهار رکعت خوانده بود، دو رکعت احتیاط، نماز مستحبی می‌شود، و اگر واقعاً دو رکعت خوانده بود، این دو رکعت احتیاط جایش را می‌گیرد. لایعتد بالشک فی حال من الحالات: بیان این است که شک بعد از بیان این مطالب (با این تفسیری که الآن کردیم) را اعتنا نکن.

البته این اشکال باقی می‌ماند که حضرت علیه‌السلام چرا این طور بیان کرده است؟ بلکه می‌فرمود وقتی شک دو وچهار یا سه وچهار کردی، آن سه رکعت یا دو رکعتی که خواندی یقینی هست و نمازت باطل نیست (لاتنقض الیقین بالشک)، بعد هم به صراحت می‌فرمود دو رکعت (احتیاط) یا یک رکعت (احتیاط) جداگانه (منفصل) اضافه کند. (چرا این گونه نفرموده است؟)

استاد: ما معتقدیم که علت این ‌گونه بیان امام علیه‌السلام، برای تقیه است. زمام امام صادق علیه‌السلام هست که حضرت این طور می‌فرماید؛ یعنی یک سنتی هست که بیش از صد سال وجود دارد. فتوا اهل سنت این هست و هنوز هم همین طور است که در شک دو وچهار، بنا را بر دو (اقل) می‌گذارد، دو رکعت نماز متصل می‌خواند، در شک سه وچهار بنا را بر سه (اقل) می‌گذارد و یک رکعت نماز متصل می‌خواند. حضرت برای این‌که صریح نفرماید تا مخالف آن‌ها شود، به این شکل و عبارات فرموده است، که اگر دقت شود، مراد معلوم می‌شود.

 


logo