درس خارج اصول استاد مهدی هادوی تهرانی
1402/10/11
بسم الله الرحمن الرحیم
استصحاب /ادله استصحاب /حجیة استصحاب / روایات /تنبیهات
موضوع: استصحاب /ادله استصحاب /حجیة استصحاب / روایات /تنبیهات
تنبیهات: آقای صدر تنبیهاتی را ذکر میکند: تنبیه اول را ذکر نمیکنیم. (بحث جمله خبری و انشائی هست).
تنبیه دوم: این روایت قاعده مقتضی ومانع هست (قاعده استصحاب نیست). آقای صدر دو بیان (تقریب) دارند: تقریب اول: در روایت یقین به وضوء نسبت داده شده؛ (کنت علی یقین من وضوئک). وضوء عملی هست که انجام میدهیم و تمام میشود، امتداد ندارد. بله، وضوء مقتضی طهارت هست. در اینجا یقین به مقتضی طهارت (وضوء) هست، شک در مانع که نوم هست، داریم. این روایت بر قاعده مقتضی ومانع منطبق هست و ربطی به استصحاب ندارد. وضوء تعبداً طهارت در نظر گرفته شده است. (در فارسی هم این گونه میگوییم که وضوء دارید.)
واگر به آن از جهت طهارت بنگریم، قابلیت بقاء دارد. به همین جهت هست که گفته فلان عمل وضوء را نقض میکند (باطل میکند). منظور طهارت ناشی از وضوء هست. حتی در همین روایت هم، راوی و حضرت علیهالسلام همین طور نگاه میکنند. اگر این طور باشد، قاعده مقتضی ومانع صحیح نیست.
آقای صدر میفرماید اگر این روایت را بر قاعده مقتضی و مانع حمل کنیم باید بگوییم یقین به وضوء دارد (مقتضی)، و شک در خوابیدن (مانع) دارد. (نه شک در مقتضی). در حالی که در این روایت هر دو به وضوء برمیگردد. چون مقصود از وضوء، طهارت هست. حضرت علیهالسلام میفرماید یقین به طهارت با شک در طهارت نقض نمیشود. شک در همان طهارت (وضوء) هست (نه در شک در مانع (خوابیدن)).
«محمد بن الحسن بإسناده عن الحسين بن سعيد، عن حمّاد، عن حريز، عن زرارة قال: قلت له: الرجل ينام وهو على وضوء، أتوجب الخفقة والخفقتان عليه الوضوء؟ فقال: يا زرارة؟ قد تنام العين ولا ينام القلب، والأذن، فإذا نامت العين، والأذن، والقلب، وجب الوضوء، قلت: فإن حرّك إلى جنبه شيء ولم يعلم به؟ قال: لا، حتى يستيقن أنه قد نام، حتى يجيىء من ذلك أمر بيّن، وإلا فإنه على يقين من وضوئه، ولا تنقض اليقين أبدا بالشك، وإنما تنقضه بيقين اخر.»[1]