« فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مهدی هادوی‌ تهرانی

1402/10/05

بسم الله الرحمن الرحیم

استصحاب /ادله استصحاب /حجیة استصحاب /سیرة عقلاء

 

موضوع: استصحاب /ادله استصحاب /حجیة استصحاب /سیرة عقلاء

 

استاد: به نظر ما تردید آقای خویی در اصل سیره عقلاء بر حالت سابقه، معتبر است، چون این‌که ما می‌بینیم در بسیاری موارد عقلاء به حالت سابقه است، چون این‌که ما می‌بینیم در بسیاری موارد عقلاء به حالت سابقه اخذ می‌کنند، نمی‌توان گفت واقعاً سیره‌ای بر عمل به حالت سابقه دارند. همان که آقای خویی فرموده علتش گاهی مواقع اطمینان، گاهی ظن، گاهی رجاء، احتیاط، غفلت... است.

ولی آقای صدر چون این سیره را قبول از آن بحث می‌کند که حجیت بر این سیره هست یا نیست.

استاد: همان طور که قبلاً گفتیم سیره عقلاء بما هم عقلاء فی حدّ نفسه حجیت ندارد، مگر این‌که به نحوی امضای شارع را نسبت به آن کشف کنیم.

مهم ترین راهی که برای کشف امضای سیره‌های عقلایی داریم، عدم ردع شارع هست. بگوییم که شارع چنین سیره‌ای را مورد انکار قرار نداده و ردع نکرده، پس امضاء کرده است. و امضاء شارع، آن سیره را به عنوان یک دلیل معتبر کند.

 

آقای صدر می‌فرماید: سیره به سه شکل قابل تصور است: ۱- سیره عقلایی در مسائل تکوینی عقلاء اولاً بوده است. در امور مربوط به زندگی آن‌ها بوده بعد از افعال و اغراض تکوینی آن‌ها به موارد احکام سرایت کرده است. یعنی همان طور که در زندگی عادی خود به حالت سابقه اخذ می‌کردند، در احکام شرعی هم همین کار را کردند. این سیره در مرأیٰ و مسمع معصوم علیه‌السلام بوده و ائمه علیهم‌السلام آ‌ن‌ها را می‌دیدند و نهیی نکردند، و ما از این کشف کنیم که پس این سیره مورد قبول است.

۲- عقلاء در زمینه اغراض تکوینی خودشان به حالت سابقه عمل می‌کردند و در ناحیه احکام شرعی این کار را نمی‌کردند. همین که در زندگی عادی خودشان به حالت سابقه عمل می‌کردند، یک احتمال عقلایی معتنابهی را ایجاد می‌کرد که عقلاء بعدها در زمینه امور شرعی هم همین روش را عمل کنند، پس یک خطری بود که ممکن است عقلا این سیره عقلایی خودشان در امور تکوینی را، به حوزه تشریع سرایت دهند، چون چنین خطری را اگر شارع راضی نبود، می‌بایست ردع می‌کرد، بایست می‌فرمود این سیره نباید به حوزه احکام شرعی سرایت کند، و چون چنین ردعی از شارع به ما نرسیده، بگوییم این سیره امضاء شده است.

۳- سیره‌ عقلاء در باب عمل به حالت سابقه در دایره موالی اعتیادیه (موالی عرفیه) وجود داشته است. مثلا فرزند نسبت به پدر، عبد نسبت به مولا. چون در زمینه مولویات عرفی چنین سیره‌ای بوده، مثلاً اگر پدری چیزی را به پسر دستور داده بوده، بعد پسر شک می‌کرد، بناء را بر حالت سابقه می‌گذاشت یا اگر مولایی به عبدش دستوری داده، و عبد شک می‌کرد، بناء را بر حالت سابقه می‌گذاشت. چون چنین در زمینه مولویات عرفی بود، احتمال داشت که این سیره را در زمینه مولویات شرعی هم سرایت دهند و با وجود چنین احتمال و خطری، شارع (اگر راضی نبود) باید ردع می‌کرد، می‌فرمود این سیره خودتان را به حوزه شرعی سرایت ندهید. و شارع چنین کاری را نکرده است.

آقای صدر می‌فرماید بیان اولی و سومی باطل هستند؛ این‌که بگوییم عقلاء در مولویات عرفی بنائی دارند بر عمل به حالت سابقه، این چنین سیره‌ای معلوم نیست. (بیان سوم) و این‌که عقلاء در زمینه امور تکوینی چنین سیره‌ای داشتند و بعد آن را به امور تشریعی سرایت دادند و شارع هم آن‌ها را منع نکرده، چنین سیره‌ای برای ما ثابت نیست. (بیان اول) چون عقلاء ارتکازاً می‌دانستند که اگر بخواهند در زمینه حوزه شرع کاری کنند باید از شارع سوال کنند، پس آن‌چه در بین خودشان رایج بوده، در زمینه شرع سرایت نمی‌دادند.

آقای صدر شاهدی می‌آورد: این‌که عمل به حالت سابقه در بین عقلاء در زمان معصومین علیهم‌السلام، سرایت به حوزه شریعیات کرده است، معلوم العدم هست، شاهدش این است که علماء گذشته استصحاب را حجت نمی‌دانستند، و حتی محدثینشان تصریح کردند که استصحاب حجت نیست، بلکه ادعای اجماع کردند.

آقای صدر می‌فرماید این خیلی بعید است که فرض کنیم در زمان معصومین علیهم‌السلام عقلاء سیره‌ای در عمل به حالت سابقه در امور تکوینی داشتند، این سیره‌ را به امور تشریعی سرایت دادند (در زمان ائمه علیهم‌السلام بود)، ناگهان آن عقلاء منقرض شدند و علمای بعد هیچ کدام قائل به حجیت استصحاب نبودند.

احتمال دوم باقی می‌ماند. عقلاء در امور تکوینی خودشان چنین بنائی داشتند که به حالت سابقه عمل می‌کردند، و چنین بنائی دارند. چون این‌ها در امور تکوینی به حالت سابقه عمل می‌کنند، این احتمال (و خطر) وجود داشته (احتمل معتنابه عقلایی) که این‌ها به حوزه تشریعیات سرایت دهند، بنابراین اگر شارع موافق نبود می‌بایست ردع می‌کرد، پس اگر شارع ردع نکرده، کشف می‌کنیم که امضاء کرده است.

آقای صدر می‌فرماید شارع این سیره را ردع کرده است به همان ادله‌ای که از عمل بدون عمل نهی می‌کند؛ ﴿وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ﴾[1] ، یا ﴿إَنَّ الظَّنَّ لاَ يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا﴾[2] .

مرحوم آخوند می‌فرماید ادّله ناهی از عمل بدون علم، این سیره عقلایی بر استصحاب را ردع می‌کند. در حالی که مرحوم آخوند قبول ندارد ادله ناهی از عمل بدون علم، رادع از سیره عقلاء بر حجیت خبر واحد هستند.

این فرق گذاشتن مرحوم آخوند در سیره استصحاب ادله ناهی از عمل بدون علم ردع می‌کند و در سیره بر حجت خبر واحد ادله نهی از عمل بدون علم ردع نمی‌کند، باعث شده که مرحوم نایینی بر مرحوم آخوند اعتراض کند.

آقای صدر می‌فرماید حرف آخوند درست است و وجوهی را بیان می‌کند.

استاد: فقط وجه اول را می‌گوییم که همان وجه درست و صحیح و مهمی هست که در بحث حجیت خبر واحد گفتیم.

وجه اول: وقتی سیره‌ای وجود دارد (عقلاء روش عملی دارند)، این روش عملی شدت وضعف دارد. برخی جاها این سیره کمّاً و کیفاً خیلی قوی است یعنی از نظر تعداد مواردی که عمل می‌کنند و از نظر میزان التزامی که به آن دارند خیلی قوی است، و در برخی جاها به آن قوت نیست.

در حجیت خبر واحد یک سیره عقلایی خیلی قوی وجود دارد که عقلاء بناء‌ زندگیشان بر همین است که به اخبار افرادی که مورد اعتمادند عمل می‌کنند. وقتی سیره‌ای در این حدّ قوی وجود دارد شارع اگر می‌خواهد ردع کند نمی‌تواند به عبارات کلی و به نحو مطلق اکتفا کند مثلا بفرماید ﴿وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ﴾[3] ، ﴿إَنَّ الظَّنَّ لاَ يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا﴾[4] .

کسانی که قائل به حجیت خبر واحدند اصلاً این دلیل (آیه) را شامل حجیت خبر واحد نمی‌بینند، چون این سیره آن قدر قوی هست و رسوخ دارد که می‌گویند این خبر واحد علم است و این مورد نظر شارع نیست. اگر شارع بخواهد به خبر واحد عمل نکنند باید به صراحت بگوید به خبر واحد عمل نکنید. همانند مساله ربا؛ که بناء عقلاء بر گرفتن ربا بوده و هست، شارع به صراحت در آیات و روایات از آن نهی کرده است. همچنین در مساله قیاس کردن (تمثیل)؛ ذهن عقلاء مأنوس به قیاس هست و سیره آن‌ها قیاس هست. شارع به صراحت از قیاس کردن نهی کرده است. سیره بر خبر واحد یک سیره قوی هست که با ادله کلی ناهی از عمل به غیرعلم ردع نمی‌شود ولی سیره بر عمل به حالت سابقه (استصحاب) یک سیره ضعیف است که با همچنین دلیل کلّی ردع می‌شود.

استاد: این وجه خوب است. ولی گفتیم که ما مثل آقای خویی معتقدیم سیره‌ای بر عمل به حالت سابقه در بین عقلاء نداریم. آن‌چه می‌بینیم در واقع این نیست که آن‌ها به استصحاب عمل می‌کنند که بگویند یقین سابق داشتیم الآن شک داریم. بلکه می‌گویند هنوز هم یقین دارم (یقین عرفی).

 


logo