« فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مهدی هادوی‌ تهرانی

1402/09/04

بسم الله الرحمن الرحیم

خاتمة فی شرائط الاصول العملیة /ضرر، قاعده لاضرر /هیئت جمله لاضرر / نگرش‌های فقهی لاضرر /نظر مختار شهید صدر در لاضرر

 

موضوع: خاتمة فی شرائط الاصول العملیة /ضرر، قاعده لاضرر /هیئت جمله لاضرر / نگرش‌های فقهی لاضرر /نظر مختار شهید صدر در لاضرر

 

آقای صدر یک بحثی در لاضرر در نظریه مختار خود دارد، که این بیان در تقریر آقای هاشمی (بحوث فی علم الاصول) خیلی خوب آمده و از آن می‌گیریم.

آقای صدر هفت ظهور برای لاضرر مطرح می‌کند: ظهور اول: لاضرر ظهور در نفی دارد (نه نهی). نداریم که لا بر سر اسم بیاید ومعنای نهی بدهد. ظهور دوم: تقدیری نیست، اصل عدم تقدیر است. لاضرر، نفی ضرر هست (نه چیز دیگری که مقدّر باشد مثل حکم ضرری). ظهور سوم: عدم مجازیة در کلمه ضرر هست. اصل این است که مجاز نیست. قرینه‌ای باید باشد تا بر مجازیت حمل کنیم. ظهور چهارم: عنایتی نیست که مثلا نفی موضوع کنند (لاضرر)، و مقصودشان نفی حکم باشد، یعنی حکمی که موجب ضرر باشد، نیست. ظهور پنجم: لاضرر وجود خارجی را نفی می‌کند (نه نفی وجود تشریعی، یا نفی وجود استساغی). ظاهر إخبارات ناظر به واقع وخارج است. ظهور ششم: لاضرر خودش موضوع هست (نه این‌که ضرر یک عنوانی برای حکم باشد به این اعتبار که مسبّب تولیدی حکم است). ظهور هفتم: لاضرر، یعنی مطلق ضرر نیست.

«المختار في لا ضرر: والتحقيق: ان جملة (لا ضرر) لو خليت ونفسها تكون متضمنة لظهورات عديدة كما يلي: ١ ـ ظهورها في النفي دون النهي، بل لعل استعمال (لا) الداخلة على الاسم في النهي لا يصح حتى مجازا. ٢ ـ ظهور الكلام في عدم التقدير وان المنفي هو المذكور صريحا وهو الضرر لا الحكم الناشئ منه الضرر. ٣ ـ عدم المجازية في كلمة الضرر بإرادة الحكم الضرري منه. ٤ ـ عدم العنائية بان يراد من نفي الموضوع نفي حكمه لكونه لازما له، أو غير ذلك من العنايات المتقدمة لنفي الحكم بلسان نفي الموضوع. ۵ ـ ظهور الكلام في ان المنفي هو الوجود الحقيقي للضرر لا التشريعي أو الاستساغي. ٦ ـ ظهوره في أخذ الضرر بنحو الموضوعية لا الطريقية، وهذا ينفي احتمال المحقق النائيني (قده) في المقام حيث جعل الضرر عنوانا للحكم باعتباره مسببا توليديا عنه.»[1] «٧ ـ الظهور الإطلاقي في ان المنفي مطلق الضرر. وهذه الظهورات السبعة لو أريد التحفظ عليها جميعا لزم نفي كل ضرر خارجي في العالم وهو بديهي البطلان كما ذكرنا سابقا فلا بد من رفع اليد عن بعض هذه الظهورات.»[2] اگر همه ظهورات را حفظ کنیم، لاضرر ظهور در نفی وجود حقیقی (خارجی) به نحو موضوعیت به طور مطلق دارد (یعنی هیچ ضرر در عالم خارج نیست).

استاد: که البته چندین بار در لا به لای بحث‌ها گفته شد که این معنا قابل قبول نیست. قطعاً این طور نیست که ضرر در خارج نباشد. همان معنای که مرحوم شیخ انصاری فرمود که حمل بر حقیقت در این‌جا ممکن نیست. پس باید از یک چیزی دست برداشت.

آقای صدر می‌گوید آن‌چه که می‌توان از آن دست کشید ظهور پنجم (که لاضرر ناظر به وجود خارجی) هست.

استاد: در واقعه که پیغمبر اکرم این لاضرر را بیان داشتند، حضرت در صدد بیان حقیقت واقع که نبودند، شأن حضرت بیان تشریعات هست؛ بنابراین لاضرر که می‌فرماید ناظر به لوح تشریع هست. پس در کلام پیغمبر (ولو در حالت عادی لاضرر ظهور در وجود خارجی دارد) ظهور در وجود تشریعی دارد. پس لاضرر نفی وجود ضرر در لوح تشریع می‌کند (لا نفی هست). استاد: آقای صدر از این بیان آ‌ن‌چه قصد می‌کند این است؛ می‌گوید: نظر درست نظر شیخ انصاری و مرحوم آخوند هست. (یعنی از آن سه نگرش فقهی، نگرش اول درست است، ولی با این بیان که لاضرر، نفی ضرر در لوح تشریع می‌کند پس حرف شیخ انصاری درست است. شارع می‌فرماید: حکمی که ضرر ایجاد کند، نداریم). (طبق نظر آقای صدر دو احتمال دیگر (تحریم ضرر، و نفی ضرر غیرمتدارک) کنار می‌رود).

استاد: ولی آن‌چه ما از امام خمینی به نقل از آقای حائری یزدی گفتیم، به نظر ما آن نگرش صحیح ودقیق‌تر است.

با توجه به ظهورات هفتگانه که گفته شد (از ظهور پنجم دست کشیدیم)، همان فرمایش مرحوم شیخ عبدالکریم حائری یزدی درست است؛ که این نفی ضرر در لحاظ تشریع و حومه سلطان شریعت هست. یعنی وقتی صاحب شریعت می‌فرماید در تشریع اسلامی ضرر نیست، یعنی حکمی که منشأ ضرر باشد، نیست (نظر اول). یعنی مجوّز اجازه ضرر بر دیگران هم نیست (نظر دوم). و اگر ضرر زدید باید تدارک کنید (نظر سوم).

بنابراین لاضرر به یک معنیی جامع این سه رویکرد ونگرش فقهی هست. با توضیحاتی که قبلاً دادیم وتوضیح آقای صدر را در لاضرار پذیرفتیم؛ معنای لاضرر این می‌شود که نمی‌توانید مال، جان، آبرو دیگری را نقصان وارد کنید. حکمی هم که لازمه آن، این موارد باشد، در شریعت نیست. تمام احکامی که در موارد خاصی موجب اضرار باشند، با لاضرر برداشته می‌شوند. لاضرر، حاکم بر همه آن احکام هست. و همچنین ضرری که زدید باید جبران کنید. و همچنین ضرار به تعبیر آقای صدر تقصّد ضرر بود به این معنا که کسی بخواهد به توسط مجوزهای شرعی بخواهد بر دیگری ضرر بزند، لاضرار این ضرر را هم نفی می‌کند.

بنابراین نتیجه این می‌شود که لاضرر ولاضرار، بر فرض صدور روایت (قبلاً گفتیم که یک روایت صحیح داریم، و صدور آن روایت برای ما احراز شده) پیغمبر اکرم این چنین می‌فرماید که در تشریع اسلامی حکمی که موجب ضرر باشد یا مجوّز ضرر بر غیر باشد، یا مجوّز بر عدم تدارک ضرر بر غیر باشد، نداریم (همان فرمایش آقای حائری یزدی).

لاضرار هم به همان معنایی که آقای صدر فرمود (تقصّد ضرر) (که گفتیم فرمایش آقای صدر از امام خمینی دقیق‌تر است)، یعنی سوء استفاده از مجوزهای شرعی برای اضرار به غیر، لاضرار آن را نفی می‌کند.

اصل بحث لاضرر ولاضرار تمام شد.

در انتها نکته ابتدایی بحث را یادآوری می‌کنیم: مستند لاضرر در بین فقهاء ما و اهل سنت همین روایات هستند. طوری بحث شده که این مساله نیاز به یک روایت دارد. ولی بخشی از مفهوم لاضرر (نه همه آن) ارتکاز عقلایی است. وآن همان است که گفتیم ارتکاز عقلاء این است که تشریعات به نحو عمومی (هر تشریع وقانونی) در واقع نوعی صیانت از حقوق شهروندان و افرادی که تحت پوشش آن قانون قرار دارند. بنابراین طبیعت قانون این نیست که به کسی ضرر وارد کند واگر چیزی ضرر به نظر می‌رسد، در واقع ضرر نیست، مثلاً در تمام تشریعات مالیات داریم، در اسلام هم داریم (خمس وزکات). یا تشریعی نیست که بگوید وقتی به شما حمله شد، دفاع نکنید، یا در مقابل خطر ایستادگی نکنید. جهاد دفاعی قدر متقین در هر تشریعی وجود دارد. این‌ها از منظر عقلاء ضرر نیست.

 


logo