« فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مهدی هادوی‌ تهرانی

1402/07/29

بسم الله الرحمن الرحیم

خاتمة فی شرائط الاصول العملیة /وجوه شهید صدر برای اثبات اختصاص برائت بعد از فحص /مقدار فحص، تنبیه دوم / احکام تاسیسی وامضایی

 

موضوع: خاتمة فی شرائط الاصول العملیة /وجوه شهید صدر برای اثبات اختصاص برائت بعد از فحص /مقدار فحص، تنبیه دوم / احکام تاسیسی وامضایی

 

آقای صدر (طبق تقریر آقای حائری (آقای حائری تقریراتش مستند به درس‌هایی است که حاضر بوده وایشان تعبّدی به عبارات آقای صدر دارند وشاید بیشتر عباراتش فرمایشات آقای صدر باشد)) تعبیری دارند؛ فرمودند: وقتی یک کبری مماثلی در اذهان عقلاء در یک موضوعی هست، برای آن دلیل یک ظهور ثانوی سیاقی پیدا می‌شود به حسب فهم عرفی، که این دلیل، دلیل امضائی هست (نه تاسیسی).

«الوجة الأوّل: دعوى تقييد إطلاق دلیل البراءة بالارتكاز، وهذا الوجه لا يجري في المقام، لأنّ هذا الوجه موقوف على أن يجيء الدليل متضمّنا لكبرى لها مماثل مركوز في الأذهان العقلائيّه، فينعقد لهذا الدليل ظهوو ثانوي سياقي بحسب الفهم العرفي في أنّه إمضائي لا تأسيسي فيتبع الممضى سعة و ضيقا.»[1]

چون دلیل امضائی هست، سعه وضیقش تابع آن چیزی هست که امضاء کردند.

تعلیقه استاد: «هذا البیان يقتضی كون اصالة البرائة الشرعیة امضائیة و لیست کذلك، لأن موضوع البرائة العقلیة او العقلائیة هو عدم البیان و موضوع البرائة الشرعیة هو عدم العلم فتأمل.» (مهدي الهادوي الطهراني)

از این بیان آقای صدر استفاده می‌شود که اصالة البرائة شرعی دلیل امضائی هست (نه تاسیسی). (البته گفته شد که ایشان قائل اصالة البرائة عقلی نیست، اصالة البرائة شرعی را قبول دارد). می‌گوید اصالة البرائة عقلایی داریم ودلیل اصالة البرائة شرعی امضائی همان دلیل اصالة البرائة عقلایی هست. (جزو ادله امضائی هست).

استاد: در حالی که موضوع اصالة البرائة عقلی (به نظر ما)، و عقلایی (به نظر آقای صدر)‌ عدم البیان است. مفاد برائت عقلی (عقلایی به نظر آقای صدر) قبح عقاب بلابیان است؛ یعنی آن‌چه که بیان نشده مسئول نیستید. در حالی که موضوع برائت شرعی عدم البیان نیست، موضوع برائت شرعی عدم علم هست؛ رفع ما لایعلمون.

بنابراین این‌که برائت شرعی امضاء برائت عقلائی هست، غلط هست. امضاء وقتی معنا دارد که موضوع دلیل شرعی با موضوع دلیل عقلی (یا عقلایی) یکی باشد. به نظر ما آقای صدر چیزی در ذهنش بوده که آن چیز اصلش یک اشتباه هست وآن هم تصور مشهور است که می‌گویند: احکام یا تاسیسی هست یا امضائی. آقای صدر تصور کرده آن‌جایی که ما ارتکاز عقلایی مماثل با حکم شرعی داریم، در این‌جاها دلیل، دلیل امضایی می‌شود، درحالی که این گونه نیست.

احکام شرعی دو دسته‌اند: تاسیسی وامضائی. تاسیسی‌ها دو دسته‌اند: - لیس له مماثل لدی العقلاء کالعبادات. - له مماثل لدی العقلاء کالطهارة. مثال آن دسته تاسیسی‌ها که مماثل عقلایی ندارند؛ موارد عبادات هستند که امور تعبدی وتاسیس شارع هست؛ نماز، روزه، حج... . نقطه مقابل آن امضائيات؛ یعنی آن دسته عقلاء مماثل آن را دارند. مثال معروف آن معاملات هستند که شارع آن‌ها را امضاء کرده است. مثال دیگر امضائی، بحث تقلید است. تقلید مورد نظر آن است که در مساله تخصصی که متخصص نیستید به متخصص مراجعه کنید وطبق نظر آن عمل کنید. به قسمت آخر آن (عمل به نظر متخصص) تقلید می‌گویند. مراجعه کردن تقلید نیست، هنگامی که عمل می‌کنید تقلید هست. این‌ کار عقلائی‌ترین روش هست. تقلید یکی از زمینه‌هایی هست که احکام آن در شرع امضائی هست؛ یعنی شارع در تقلید کار عقلاء را امضاء کرده است. (نه تاسیس).

 

یک دسته‌ای هست که شارع تاسیس کرده ولی عقلاء شبیه آن را داشته‌اند (هرچند آن‌چه که عقلاء داشته‌اند را امضاء نکرده است)، در عین تاسیسی بودن مماثل عقلایی دارد. مثال بحث طهارت. همه عقلاء بعضی چیزها را تمیز وبعضی چیزها را کثیف می‌دانند. این‌ها قبل شرع بوده است. شارع فرموده بعضی چیزها نجس وقذر هستند.

نکته: نجس اصطلاحی است که در فقه واصول متاخراً در این اصطلاح خاص به کار می‌بریم. ﴿إنّما المشرکون نجسٌ﴾[2] در قرآن دلالتی بر نجاست کفار ندارد، چون در آن زمان نجس به این معنا نبوده است. در روایت هم این طور است: کلّ شیء لک طاهر حتّی تعلم أنّه قذر. نفرموده: حتّی تعلم أنّه نجسٌ. گرچه روایت زمان امام صادق سلام‌الله‌علیه هست که زمان زیادی از صدر اسلام گذشته است، ولی باز هم نجس نمی‌گفتند. قذر یعنی ناپاک در حوزه‌ای که شارع تاسیس می‌کند مثلا خون، بول... نجس است، مشابه آن را عقلاء دارند.

بین قذر شرعی (نجس)‌ وقذر عرفی (کثیف) عام وخاص من وجه هست. مثلاً لباسی خون یا بول قابل ملاحظه‌ای هست، عرف می‌گوید کثیف است، شرع هم می‌گوید نجس است. اما مواردی را شرع قذر می‌داند، عرف تمیز می‌داند مثلا قطره‌ای بول. وبالعکس موردی را عرف کثیف می‌داند مثل مقداری گِل، شرع پاک می‌داند.

 

در این قسمت (تاسیسی مماثل عقلاء) عرف ارتکازاتی دارد که در ظهور ادله تاثیر می‌گذارد (با این‌که شارع امضاء هم نکرده است).

استاد: این طور نیست که ارتکازات عقلائی که در ظهور ادله تاثیر می‌گذارند صرفاً در جایی باشند که آن دلیل، دلیل امضائی باشند، ممکن است دلیل تاسیسی باشد که ارتکازات تاثیر می‌گذارند. مثل بحث عصر (فشردن) در هنگام طهارت شیء (شستن) که در فقه اختلافی است وارتکازات عرف استمداد می‌گیرند.

 

در نتیجه ممکن است احکام تاسیسی داشته باشیم (از جمله اصالة البرائة شرعی) که مماثل عقلائی دارند، اصالة البرائة عقلائی (به نظر آقای صدر). یا اصالة البرائة عقلی (به نظر ما) که منشأ ارتکاز عقلاء می‌شود. ظهور آن دلیل شرعی تحت تاثیر این ارتکاز قرار می‌گیرد با این‌که این امضائی نیست (تاسیسی هست).

تحت تاثیر قرار گرفتن از ارتکاز دلیل نمی‌شود که امضائی باشد (ممکن است امضائی باشد یا نباشد)، وممکن است تحت تاثیر قرار بگیرد وتاسیسی باشد.

 

اقسام الحكم الشرعي الحكم الشرعي: ۱- تأسيسي ۲- امضائی. تاسیسی: - ليس له مماثل لدي العقلاء، كالعبادات. - له مماثل لدي العقلاء، كالطهارة. إمضائي: كالمعاملات.

 

استاد: اصالة الطهارة مماثل عقلایی دارد (بخلاف فرمایش آقای صدر که می‌گوید ندارد).

 


logo