درس خارج اصول استاد مهدی هادوی تهرانی
1402/07/23
بسم الله الرحمن الرحیم
خاتمة فی شرائط الاصول العملیة /وجوه شهید صدر برای اثبات اختصاص برائت بعد از فحص /نظر برائت در شبهه موضوعیه و بحث فحص در آن / بحث روایات
موضوع: خاتمة فی شرائط الاصول العملیة /وجوه شهید صدر برای اثبات اختصاص برائت بعد از فحص /نظر برائت در شبهه موضوعیه و بحث فحص در آن / بحث روایات
در برابر مقتضای اصول مؤمِّنه عامّه، روایاتی وجود دارد که حتی مقدار اندک از فحص را لازم نمیداند. حال از این روایات یک قاعده کلی استفاده میکنیم که به طور کلی در شبهات موضوعیه برای اجرای اصول مؤمنه فحص لازم نیست (همان طور که آخوند گفت) یا در مواردی که فقط روایات داریم چنین چیزی را میپذیریم (که طبق گفته آقای صدر تابع ذوق فقیه هست).
اما روایات: در باب استصحاب چند صحیحه از زراره بیان شده که مدرک باب استصحاب هست. در صحیحه دوم زرارة وقتی که امام در سوال زرارة که میگوید: «فهل عليّ إن شككت في أنّه أصابه شيء أن انظر فيه؟ فقال: لا، ولكنّك إنّما تريد أن تذهب الشكّ الذّي وقع في نفسك.»[1]
این حداقل فحص است که امام علیهالسلام میفرماید: (لا، و لكنّك إنّما تريد أن تذهب الشكّ الذّي وقع في نفسك).
در روایت دیگری از مولا امیرالمومنین علیهالسلام هست؛ «ما أبالي أ بول أصابني أو ماء إذا لم أعلم» فقوله: (ما أبالي) واضح عرفا في أنّه لا يتصدّى لأيّ مرتبة من مراتب الفحص.»[2] [3]
این دو روایت را صاحب وسائل در یک باب آورده است. استاد: عنوان باب که فتوا صاحب وسائل است وکتاب وسائل (قبلا گفتیم) کتاب فقه (به ترتیب شرایع) است (نه کتاب حدیث). و روایت ذیل هر باب ادله آن فتوا هستند. در این باب عنوان این است: «بَابُ أَنَّ كُلَّ شَيءٍ طَاهِرٌ حَتَّى يُعْلَمَ وُرُودُ النَّجَاسَةِ عَلَيْهِ وَ أَنَّ مَن شَكَّ فِي أَنَّ مَا أَصَابَهُ بَوْلٌ أَوْ مَاءٌ مَثَلا أَوْ شَكَّ فِي تَقَدُّمِ وُرُودِ النَّجَاسَاةِ عَلَى الِاسْتِعْمَالِ وَ تَأَخُّرِهَا عَنْهُ بَنَى عَلَى الطَّهَارَةِ فِيهِمَا.»[4] اولین روایتی که میآورد (روایات را به ترتیب قوت سند ودلالت ذکر میکند) همین صحیحه زرارة است که در باب استصحاب به آن تمسک میشود.
روایت اول: «محمّد بن الحسن بإسناده عن الحسين بن سعيد، عن حمّاد، عن حريز، عن زرارة قال: قلت له: أصاب ثوبي دم رعاف أو غيره أو شيء من منيّ ـ إلى أن قال ـ فإن ظننت أنه قد أصابه ولم أتيقّن ذلك فنظرت فلم أر شيئاً ثمّ صلّيت فرأيت فيه، قال: تغسله، ولا تعيد الصلاة، قلت: لم ذاك؟ قال: لأنك كنت على يقين من طهارتك ثمّ شككت فليس ينبغي لك أن تنقض اليقين بالشك أبداً . قلت: فهل عليّ إن شككت في أنّه أصابه شيء أن أنظر فيه؟ قال: لا، ولكنك إنما تريد أن تذهب الشك الذي وقع في نفسك، الحديث. ورواه الصدوق في (العلل) عن أبيه، عن عليّ بن إبراهيم، عن أبيه، عن حمّاد، عن حريز، عن زرارة، عن أبيجعفر (عليهالسلام) مثله.»[5] در سوال دوم که زرارة از امام علیهالسلام میپرسد وقتی شک کردم آیا باید نگاه کنم (جستجو کنم)، امام علیهالسلام میفرماید: لازم نیست.
این یعنی آن حداقل فحص هم لازم نیست.
روایت دوم: «وعنه ، عن صفوان، عن عبدالرحمن بن الحجاج قال: سألت أباإبراهيم (عليهالسلام) عن رجل يبول بالليل فيحسب أنّ البول أصابه فلا يستيقن فهل يجزيه أن يصب على ذكره إذا بال ولا يتنشف؟ قال: يغسل ما استبان أنه قد أصابه وينضح ما يشكّ فيه من جسده وثيابه ويتنشف قبل أن يتوضّأ . أقول : المراد بالتنشّف الاستبراء وبالوضوء الاستنجاء.»[6]
روایت سوم: «وبإسناده عن محمّد بن علي بن محبوب، عن أحمد، عن موسى بن القاسم، عن عليّ بن محمّد (عليهالسلام) ـ في حديث ـ قال: سألته عن الفارة والدجاجة والحمام وأشباهها تطأ العذرة ثمّ تطأ الثوب، أيغسل؟ قال: إن كان استبان من أثره شيء فاغسله، وإلاّ فلا بأس. ورواه الحميري في كتاب (قربالإِسناد) عن عبدالله بن الحسن، عن جدّه عليّ بن جعفر، عن أخيه موسى بن جعفر (عليهالسلام) قال: وسألته، وذكر مثله.»[7] سند: ظاهرا این علی بن محمد، امام هادی سلاماللهعلیه هست، ولی این غلط هست. در نسخه محقق وسائل گفته است در نسخه دیگر علی بن جعفر هست ولی این علی بن جعفر، آن علی بن جعفر معروف برادر موسی بن جعفر علیهماالسلام نیست. این علی بن جعفر، علی بن جعفر العریضی هست که تعداد روایاتش در کتب اربعه کم نیست. طبق محاسبه درایةالنور در کتب اربعه و وسائلالشیعه ۱۷۱۲ روایت آمده است. این شخص ظاهرا ثقه هست. دلالت: عذره منظور، عذره نجسه هست.
روایت چهارم: «وبإسناده عن محمّد بن أحمد بن يحيى، عن أحمد بن الحسن، عن عمرو بن سعيد، عن مصدّق بن صدقة، عن عمّار، عن أبيعبدالله (عليهالسلام) ـ في حديث ـ قال: كلّ شيء نظيف حتّى تعلم أنه قذر، فإذا علمت فقد قذر، وما لم تعلم فليس عليك.»[8] سند معتبر است. مشهور روایت را تفسیر کردند که اگر چیزی واقعاً نجس باشد وندانید، برای شما (در ظاهر) حکم پاک دارد.
در اینجا صاحب حدائق از این روایت وامثال این روایت استفاده میکند، اصلاً نجاست مادامی که به آن علم پیدا نکنی، اصلاً نجس نیست. تعبیر این است: فإذا علمتَ فقد قذر وما لم تعلم فلیس علیک.
روایت پنجم: «وعنه، عن أبيجعفر، عن أبيه، عن حفص بن غياث، عن جعفر، عن أبيه، عن عليّ (عليهالسلام) قال: ما أُبالي أبول أصابني أو ماء، إذا لم أعلم . ورواه الصدوق مرسلاً.»[9]
شهید صدر سه روایت (دوم، سوم، چهارم) را ذکر نکرده، چون آنها نکتهای را که شهید صدر میخواست نداشتند.
این روایات دلالت دارند که مقدار کم فحص که در شبهات موضوعیه (طبق ارتکاز عقلاء لازم است) لازم نیست. این روایات مربوط به باب طهارت است. از این روایات این مقدار استفاده میشود که در باب طهارت فحص لازم نیست (حتی مقدار کم هم لازم نیست).
شهید صدر میگوید: روایتی در باب پنیر وارد شده است:
«وعن أحمد بن محمد الكوفي، عن محمد بن أحمد النهدي، عن محمد بن الوليد، عن أبان بن عبدالرحمن، عن عبدالله بن سليمان، عن أبيعبدالله (عليهالسلام) في الجبن، قال: كلّ شيء لك حلال، حتّى يجيئك شاهدان يشهدان أنّ فيه ميتة.»[10]
«فهذه العبارة لا يبعد- أيضا- أن يكون لها ظهور في أنّه إن جاءك شاهدان و أنت في مكانك بلا حاجة إلى أن تفحص أنت، فحينئذ يحكم بالحرمة والنجاسة، و ما لم يصل إليك الواقع لم يكن عليك شيء في ترك الاجتناب، إلّا أنّ هذا- أيضا- وارد في خصوص الميتة، فلا يشمل المائع المشكوك خمريّته مثلا.» [11]
(استاد: قبلا گفتیم که برای تهیه پنیر از مایه پنیرهای استفاده میشد که آن مایه پنیر از حیوان گرفته میشد که اگر آن حیوان مذکی نبود، آن مایه پنیر هم نجس بود.)
این روایات را صاحب وسائل در بابی جمع کرده است وفتوا داده: «باب جواز أكل الجبن ونحوه مما فيه حلال وحرام ، حتى يعلم أنه من قسم الحرام بشاهدين.»[12]
روایات: روایت اول: «محمد بن يعقوب، عن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن (أبي أيّوب)، عن عبدالله بن سنان، عن عبدالله ابن سليمان قال: سألت أباجعفر (عليهالسلام) عن الجبن؟ فقال: لقد سألتني عن طعام يعجبني، ثمَّ أعطى الغلام درهماً، فقال: يا غلام ابتع لنا جبناً، ثمَّ دعا بالغداء، فتغدّينا معه، فأتي بالجبن، فأكل وأكلنا، فلمّا فرغنا من الغداء قلت: ما تقول: في الجبن؟ قال: أو لم ترني آكله؟ قلت: بلى، ولكنّي أُحبّ أن أسمعه منك، فقال: سأُخبرك عن الجبن وغيره، كلّ ما كان فيه حلال وحرام فهو لك حلال، حتّى تعرف الحرام بعينه فتدعه. ورواه البرقي في (المحاسن) عن ابن محبوب، عن عبدالله بن سنان مثله.»[13]
روایت دوم: «وعن أحمد بن محمد الكوفي، عن محمد بن أحمد النهدي، عن محمد بن الوليد، عن أبان بن عبدالرحمن، عن عبدالله بن سليمان، عن أبي عبدالله (عليهالسلام) في الجبن، قال: كلّ شيء لك حلال، حتّى يجيئك شاهدان يشهدان أنّ فيه ميتة.»[14] ظاهراً همان روایت باشد. که در اینجا عبدالله بن سلیمان از امام صادق علیهالسلام نقل میکند.
روایت سوم: «أحمد بن أبي عبدالله البرقي في (المحاسن) (عن أبيه)، عن ابن أبي عمير، عن عبيدالله الحلبي، عن عبدالله بن سنان، قال: سأل رجل أباعبدالله (عليهالسلام) عن الجبن؟ فقال: إنَّ أكله ليعجبني، ثمَّ دعا به فأكله.»[15] ظاهراً همان روایت اول است فقط در این سوال عبدالله بن سنان است (نه عبدالله بن سلیمان) و از امام صادق سلاماللهعلیه هست (نه امام باقر سلاماللهعلیه).
ممکن است یکی باشند، یا قضیه دوبار رخ داده است.
روایت چهارم: «وعن أبيه، عن صفوان، عن منصور بن حازم، عن بكر بن حبيب، قال: سئل أبوعبدالله (عليهالسلام) عن الجبن، وأنّه توضع فيه الأنفحة من الميتة، قال: لاتصلح، ثمَّ أرسل بدرهم، فقال: اشترِ من رجل مسلم، ولا تسأله عن شيء.»[16] بکر بن حبیب توثیق ندارد، روایت سنداً معتبر نیست، ونمیتوان به مقتضای این روایت به تنهایی فتوا داد. این روایت با روایات دیگر تفاوت دارد. روایات قبل میگفت پنیر را بخور ولی این روایت میگوید: صلاح نیست. ولی ظاهراً در روایت که میگوید (فیه انفحه من المیتة)، کانّه میداند که میته هست.
روایت پنجم: «وعن أبيه، عن محمد بن سنان، عن أبيالجارود، قال: سألت أباجعفر (عليهالسلام) عن الجبن، فقلت له: أخبرني من رأى أنّه يجعل فيه الميتة ؟ فقال: أمن أجل مكان واحد يجعل فيه الميتة حرّم في جميع الأرضين؟! إذا علمت أنّه ميتة فلا تأكله، وإن لم تعلم فاشترِ وبع وكل، والله إنّي لأعترض السوق، فأشتري، بها اللحم والسمن والجبن، والله ما أظنُّ كلّهم يسمّون هذه البربر وهذه السودان.»[17] ابیجارود محل اختلاف است؛ مشهور میگویند ضعیف است. رییس فرقهای از زیدیها هست که طبق روایتی که کشّی هست میگوید کور مادرزاد بود. عقیدهاش باطل است (زیدی است). ما (استاد) میگوییم ثقه هست.
روایت ششم: «وعن محمد بن علي، عن جعفر بن بشير، عن عمر بن أبيشبيل، قال: سألت أباعبدالله (عليهالسلام) عن الجبن؟ قال: كان أبي ذكر له منه شيء فكرهه، ثمَّ أكله فإذا اشتريته فاقطع، واذكر اسم الله عليه وكل.»[18] سند: محمد بن علی ابوثمینه تضعیف شده است. عمر بن ابیشبیل توثیق ندارد. روایت سنداً ضعیف است.
استاد: اگر روایت معتبر بود میگفتیم پنیر کراهت دارد. اگر روایت صحیح باشد احتمال زیاد تقیه است. (که وقتی پنیر را میخواهی بخوری بسم الله بگو وبخور...)، این حرف اهل سنت است که میگویند اگر حیوانی را هنگام ذبح بسم الله نگفتند، موقع خوردن بسم الله بگو حلال است.)
روایت هفتم: «وعن اليقطيني، عن صفوان، عن معاوية بن عمّار، عن رجل من أصحابنا قال: كنت عند أبيجعفر (عليهالسلام)، فسأله رجل عن الجبن؟ فقال أبوجعفر (عليهالسلام): إنّه لطعام يعجبني، فسأخبرك عن الجبن وغيره، كلُّ شيء فيه الحلال والحرام فهو لك حلال، حتّى تعرف الحرام، فتدعه بعينه.»[19] سند: روایت سنداً مشکل دارد. این روایت احتمالاً همان روایت عبدالله بن سلیمان باشد.
دو دسته روایت خواندیم؛ دستهای مربوط به طهارت بود، دسته دوم هم گرچه مربوط به طهارت بود اما نه از آن بابی که در دستهای اول بود. (دسته اول بحث شک در نجس شدنش بود، دسته دوم مربوط چیزی است که احتمال میدهیم از نجس درست شده است). در اینجاها گفتهاند فحص لازم نیست. در این موارد که در روایات آمده، قدر متیقن هست ولی آیا در موارد دیگر هم میتوان از این روایات استفاده کرده که فحص لازم نیست؟ بعضی از این روایات فراتر استفاده کردهاند وگفتهاند کلّا در شبهات موضوعیه هیچ مقداری از فحص لازم نیست، ولی این مقدار که قدر متیقن هست قطعاً از این روایات استفاده میشود.
نتیجه: در بخشی از شبهات موضوعیه اصلاً فحص لازم نیست، بخشی دیگر اقلّ فحص لازم است که بیاعتنایی به حکم مولا محسوب نشود.