درس خارج اصول استاد مهدی هادوی تهرانی
1402/07/18
بسم الله الرحمن الرحیم
خاتمة فی شرائط الاصول العملیة /وجوه شهید صدر برای اثبات اختصاص برائت بعد از فحص /طوائف گوناگون آیات وروایات دال بر وجوب تعلّم وتفقّه در کلام شهید صدر / استفاده شهید صدر از آیه نفر برای وجوب فحص
موضوع: خاتمة فی شرائط الاصول العملیة /وجوه شهید صدر برای اثبات اختصاص برائت بعد از فحص /طوائف گوناگون آیات وروایات دال بر وجوب تعلّم وتفقّه در کلام شهید صدر / استفاده شهید صدر از آیه نفر برای وجوب فحص
طائفة رابعة: آن روایاتی است که دلالت دارد که اگر کسی خلاف واقع انجام داد واین ارتکاب از جهت نپرسیدن وعدم فحص هست، مستحق عقاب هست. در اینجا آقای صدر به روایاتی اشاره میکند که مرحوم آخوند هم فقط به این روایت (این طائفه چهارم) اشاره کرده است. «مسعدة بن زياد قال سمعت جعفر بن محمد عليهالسلام و قد سئل عن قول اللَّه تعالى «فلله الحجة البالغة» فقال عليهالسلام: انّ اللَّه تعالى يقول للعبد يوم القيامة عبدي أ كنت عالما فان قال: نعم، قال: أ فلا عملت بما علمت و إن قال كنت جاهلا قال له: أ فلا تعلمت حتى تعمل؟ فيخصمه و ذلک الحجة البالغة لله عزّوجلّ في خلقه.»[1]
آقای صدر میفرماید این روایت دلالت بر مطلوب میکند وآن اینکه قبل فحص اگر کسی احتمال تکلیف منجز دهد، باید فحص کند. میفرماید این روایات اشکال طائفه سوم (اختصاص به جایی دارد که اگر جستجو کند امکان دستیابی دارد (مثلا زمان حضور)) را هم ندارد. بعد میفرماید قریب به این مضمون روایات دیگری هم هست به همین مضمون آمده است.
فرمایش آخوند ناظر به طائفه چهارم است، لذا نه اشکال آقا ضیاء به او وارد است که گفت این روایات مخصوص به علم اجمالی است، چون آخوند فرموده «لقوة ظهورها في أن المؤاخذة و الاحتجاج بترک التعلم فيما لم يعلم لا بترک العمل فيما علم وجوبه و لو إجمالا.»[2] و نه این اشکال که اختصاص به زمان حضور معصوم دارد یا اشکال اینکه ربطی به مساله فحص در موارد شبهه ندارد.
استفاده شهید صدر از آیه نفر برای وجوب فحص در انتهای بحث آقای صدر عبارت مختصری دارد که میفرماید از آیه نفر هم میتوان برای وجوب فحص استفاده کرد. «و يمكن ان يستدل على وجوب الفحص و السؤال أيضا بفحوى مثل آية النفر الدالة على إيجاب النفر و التفقه في الدين على طائفة من المؤمنين دائما من أجل إنذار أقوامهم، فان هذا يدل بالالتزام عرفا على إيجاب الفحص على الباقين و عدم جوازهمالهم لذلک.»[3] ﴿وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّة فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴾[4] میفرماید: این آیه شریفه دلالت میکند که یک عدهای برای تعلم باید نفر ومهاجرت کنند، این به التزام دلالت دارد بقیه که نرفتند، آنها هم باید فحص کنند، بپرسند.
استاد: (عدم جوازهما لهم لذلک) ظاهرا ضمیر جوازهما به نفر وتفقه برمیگردد. یعنی اینکه اینها برایشان نفر وتفقه جایز نیست، علتش این است که فحص برایشان واجب است. این عبارت مقداری واضح نیست. ولی آنچه که قاعدتاً بایست میگفتند (شاید از این عبارت برنیاید) اگر فحص واجب نبود، و میتوانستیم بدون فحص اصول مؤمِّنه را جاری کنیم، پس چرا خدای متعال فرموده بروید تفقه کنید بعد بیایید انذار دهید. ولی اگر اصول مؤمنه بدون فحص حجت باشد؛ همه اصل مؤمِّن جاری میکنند. این آیه نشان میدهد که فحص قبل اجرای مؤمِّنه واجب است. بعد میفرماید تعلم بر همه واجب نیست، یک طائفه یاد بگیرند کافی هست.
استاد: ولی این توضیح از تقریرات آقای صدر برنمیآید. قاعدتاً باید چنین چیزی در ذهن ایشان بوده باشد.
این بحث در شبهات حکمیه تمام میشود، نوبت به شبهات موضوعیه میرسد. مرحوم آخوند در لابه لای کلامش (بدون استدلال) فرمود در شبهات موضوعیه فحص لازم نیست.