درس خارج فقه استاد مهدی هادوی تهرانی
1403/02/23
بسم الله الرحمن الرحیم
قصاص عین/قصاص الطرف /قصاص
موضوع: قصاص /قصاص الطرف /قصاص عین
«مسألة ۲۳- لو قلع عيناه عمياء قائمة فلا يقتص منه، وعليه ثلث الدية.»[1] عیناً عمیاء قائمة: چشمی که ظاهرش سالم هست، ولی بینایی ندارد.
تعبیر ثلث دیه؛ ظاهر ثلث دیه، یعنی ثلث دیه کامله میباشد. مرحوم صدوق در کتاب مقنع در مورد چشم میفرماید: «و فی العین القائمة اذا طمست ثلث دیتها.»[2] طمست: چشم را از بین ببرد. دیهاش ثلث دیه چشم سالم میباشد. دیه یک چشم نصف دیه کامله هست، ثلث دیه میشود سُدس دیه یعنی یک ششم (1/6). این تعابیر شیخ صدوق برای یک روایتی میباشد.
در کتاب خلاف شیخ طوسی میفرماید: «العين القائمة، و اليد الشلاء، و الرجل الشلاء، و لسان الأخرس، و الذكر الأشل كل هذا و ما في معناه يجب فيه ثلث دية صحيحة.»[3] کل هذا و ما فی معناه: هر عضوی که ظاهرش سالم هست ولی کار نمیکند. «و روي عن أبيبكر أنه قال في العين القائمة ثلث الدية. و عن زيد بن ثابت في العين القائمة مائة دينار.»[4] ثلث دیه ظاهرش دیه کامله هست. مائة دینار، یک دهم دیه کامله میشود. در حالی که اگر ثلث دیه کامله باشد، میشود ۳۳۳ دینار، و اگر ثلث دیه یک چشم باشد، یک ششم میشود.
مرحوم شیخ طوسی در جای دیگر کتاب خلاف فرموده: «مسألة ۹۶: في العين القائمة إذا خسفت ثلث ديتها صحيحة.»[5] در اینجا فرموده ثلث دیه چشم سالم هست که همان سدس (1/6) میشود.
ابن ادریس فرموده: «و في العين القائمة إذا خسف بها ثلث ديتها صحيحة»[6] ثلث دیه چشم سالم منظور هست.
«وفي خسف العين القائمة الذاهبة ثلث دية الصحيحة، وروي نصفها، وروي ربعها.»[7] نصفها: نصف دیه صحیحة ربعها: ربع دیه صحیحة
علامه حلی در کتاب مختلف میفرماید: «مسألة ۶۰: قال الشيخ في (النهاية): و في العين القائمة إذا خسف بها ثلث ديتها صحيحة. و كذا في (الخلاف) و (المبسوط). و نحوه قال الصدوق في (المقنع) و ابن الجنيد و أبوالصلاح و ابن حمزة.»[8] علامه ثلث دیه چشم صحیح را میگوید.
بعد میفرماید: «و قال المفيد: و من كانت عينه ذاهبة و هي قائمة غيرمخسوفة، فلطمه إنسان فانخسفت بذلك، أو كانت مفتوحة فانطبقت، أو كان سوادها باقيا فذهب، فعليه ربع دية العين الصحيحة لذهابه بجمالها، و في العينين إذا أصابهما ذلك ربع ديتهما إذا كانتا صحيحتين.»[9] عینه ذاهبه و هی قائمة غیرمخسوفة: ظاهر چشم سالم هست ولی بینایی ندارد. کانت مفتوحة فانطبقت: چشم باز بوده (سالم بوده) کاری کرده که چشم بسته شده است.
شیخ مفید میفرماید ربع دیه چشم سالم را باید بدهد.
سلّار هم همین ربع را میفرماید. «و قال سلّار: فأمّا من لا يبصر شيئا و عينه قائمة فأذهبها، ففيها ربع دية العينين الصحيحتين، و في كلّ واحدة نصف ذلک. و قال ابن إدريس: و في العين القائمة إذا خسف بها ثلث ديتها صحيحة.»[10]
علامه حلی نظر خودش را میفرماید: «و الأولى عندي أنّ في القلع و الخسف ثلث ديتها.» ثلث دیه چشم سالم هست. «فأمّا إذا كانت عوراء و العور من اللّه تعالى، فلا خلاف بين أصحابنا أنّ فيها ديتها كاملة خمسمائة دينار.»[11]
علامه در عوراء و عور من الله میفرماید ۵۰۰ دینار، در جایی دیگر ۱۰۰۰ دینار فرموده است. اصحاب دیه کامله گفتهاند.
استاد: شاید مقصود علامه این بوده که اگر یک چشم مادرزاد هست، آن یک چشم کورش را، جانی دربیاورد. اگر آن یک چشم کورش را از بین ببرد باید خمسمائة دینار بدهد. اگر علامه چشم سالم یک چشم را خمسمائة دینار میگوید، این خلاف مشهور هست چون مشهور دیه کامله (هزار دینار) میگویند، و اگر به چشم کورش نظر دارد و میگوید خمسمائه دینار، مشهور خمسمائه دینار نمیگویند، یا گفتهاند ثلث، یا نصف یا ربع یا صد دینار، ولی همه قبول دارند که خمسمائه دینار نیست.
در آخر علامه حلی میفرماید: «و هذا كلّه اضطراب و قلّة تأمّل و قلّة تحصيل، اقتضاه عدم قوّته المميّزة.»[12]
روایات: عنوان باب وسائل الشیعة: «۲۹- باب دية خسف العين العوراء، والعين الذاهبة القائمة تفقأ.»[13] در جایی که صاحب وسائل در عنوان باب فتوای صریح نمیدهد، ظاهرش این است که صاحب وسائل نمیتوانسته فتوا دهد، تردید داشته است.
«محمد بن يعقوب، عن محمد بن يحيى، عن موسى بن الحسن، عن محمد بن عبدالحميد، عن أبيجميلة، عن عبدالله بن سليمان، عن عبدالله بن أبيجعفر، عن أبيعبدالله عليهالسلام في العين العوراء تكون قائمة فتخسف، فقال: قضى فيها علي بن أبيطالب عليهالسلام نصف الدية في العين الصحيحة.»[14] یک چشمی هست که ظاهر دو چشم او سالم هست ولی یکی از آنها نمیبیند. و جانی آن چشم نابینایش را خسف میکند.
سند روایت: چهار نفر محل بحث هستند. محمد بن عبدالحمید، ابی جمیله، عبدالله بن سلیمان، عبدالله بن ابیجعفر. بعضی سه نفر اول را ثقه میدانند. ولی عبدالله بن ابیجعفر مجهول هست و کسی قائل به وثاقت او نیست. در هر حال روایت ضعیف هست هر چند سه نفر اول را توثیق کنیم یا نکنیم.
«وعن علي، عن أبيه، عن أحمد بن محمد بن أبينصر، عن أبيجميلة مفضل بن صالح، عن عبدالله بن سليمان، عن أبيعبدالله عليهالسلام في رجل فقأ عين رجل ذاهبة وهي قائمة، قال: عليه ربع دية العين.»[15] مضمون این روایت همان فتوا شیخ مفید وسلّار هست.
سند: ابیجمیله مفضّل بن صالح محل اختلاف هست. ظاهراً ثقه هست. استاد: قبلاً توثیقش را اثبات کردیم. عبدالله بن سلیمان هم محل اختلاف هست ولی بعضی از بزرگان قائل به وثاقتش هستند، و میتوان وثاقت او را اثبات کرد.
اگر این را بپذیریم این روایت صحیحه میشود. پس یک روایت صحیحه داریم که میفرماید عین عمیاء قائمة دیهاش ربع دیه یک چشم هست؛ یک چشم دیهاش نصف هست و یک چهارم از نصف میشود یک هشتم (یک هشتم از هزار دینار). ظاهراً تا اینجا فتوای صحیح که مستند معتبر دارد فتوای شیخ مفید و سلّار بن عبدالعزیز هست که ربع دیه را گفتهاند. هرچند شیخ مفید به این روایت اشاره نکرده است.
«وعنه، عن أبيه، وعن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد جميعا، عن ابنمحبوب، عن هشام بن سالم، عن أبيبصير، عن أبيجعفر عليهالسلام قال: سأله بعض آل زرارة عن رجل قطع لسان رجل أخرس؟ فقال: إن كان ولدته امه وهو أخرس فعليه ثلث الدية، وإن كان لسانه ذهب به وجع أو آفة بعد ما كان يتكلم فان على الذي قطع لسانه ثلث دية لسانه، قال: وكذلك القضاء في العينين والجوارح، قال: وهكذا وجدناه في كتاب علي عليهالسلام.»[16] امام علیهالسلام حکمی را که برای زبان بیان فرمودند، برای چشمها و دیگر جوارح هم جاری میدانند. یعنی اگر ظاهر چشم سالم هست ولی مادرزادی کور بود یا به آفت الهی بود باید ثلث دیه چشم را بدهد (یعنی یک ششم). فتوای مفید و سلّار ربع (یک چهارم دیه چشم) بود یعنی یک هشتم، ولی این روایت یک سوم دیه چشم را میفرماید.
سند این روایت صحیحه هست.
این روایت و روایت ربع (که معتبر هست) و روایت نصف دیه (که معتبر نبود). این روایت با روایت ربع دیه تعارض پیدا میکنند و این روایت به عمل اصحاب ترجیح مییابد. بنابراین قول شیخ طوسی، ابن ادریس... ترجیح مییابد.
«وبإسناده عن محمد بن أحمد بن يحيى، عن يوسف بن الحارث، عن محمد بن عبدالرحمن العرزمي، عن أبيه عبدالرحمن، عن جعفر، عن أبيه عليهماالسلام أنه جعل في السن السوداء ثلث ديتها، وفي اليد الشلاء ثلث ديتها، وفي العين القائمة إذا طمست ثلث ديتها، وفي شحمة الاذن ثلث ديتها، وفي الرجل العرجاء ثلث ديتها، وفي خشاش الانف في كل واحد ثلث الدية.»[17]
همان تعابیری که مقنع شیخ مفید و خلاف شیخ طوسی آمده بود ظاهراً به این روایت بوده است. مضمون این روایت با روایت قبل یکسان هست. سند این روایت یوسف بن حارث و محمد بن عبدالرحمن العرزمی هستند که توثیق ندارند. پس سندش معتبر نیست.
«أَخْبَرَنَا عَبْدُاللَّهِ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدٌ حَدَّثَنِي مُوسَى قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ أَنَّ عَلِيّاً علیهالسلام قَضَى فِي الْعَيْنِ الْقَائِمَةِ إِذَا أُصِيبَتْ بِمِائَةِ دِينَارٍ. »[18] روایتی درباره صد دینار داریم که از کتاب محمد بن محمد اشعث هست به نام جعفریات یا اشعثیات، که کتابش متواتر نیست، سندش قابل اعتماد نیست و در کتب اربعه نیامده است.
ظاهراً این روایت کتاب جعفریات موافق فتاوا اهل سنت هست. بنابراین در تعارض با دیگر روایت از باب اینکه موافق اهل سنت هست کنار گذاشته میشود. (حتی اگر سنداً معتبر بود).
نتیجه: ظاهراً آن چیزی که صحیح است در عین عمیاء قائمة، ثلث دیه یک چشم را دارد (نه ثلث دیه کامله). بنابراین عبارت امام خمینی که ثلث دیه دارد باید تصحیح شود یعنی ثلث الدیة العین الصحیحة.
در مساله ۲۰ هم که مربوط به گوش شل بود آن هم مقصود از ثلث دیه، ثلث دیه اذن صحیحه هست (نه ثلث دیه کاملة).