1403/05/24
بسم الله الرحمن الرحیم
/اخذ ظن به حکم در موضوع حکم4 /احکام قطع112
موضوع: احکام قطع112/اخذ ظن به حکم در موضوع حکم4 /
○ نهایه الدرایه ج۳ص۷۵س۹
- احکام قطع۱۱۲/ اخذ ظن به حکم در موضوع حکم۴
الف. آخوند ره:
اجتماع حکم واقعی فعلی - از برخی جهات - با حکم ظاهری فعلی محذوری را به دنبال نخواهد داشت.
ب. تفسیری از حکم فعلی از برخی جهات و حکم فعلی از تمام جهات:
مقدمه اول. مراد از حکم فعلی از تمامی جهات، حکم بعثی و زجری (انشاء به داعی جعل داعی و یا جعل زاجر) است.
مقدمه دوم. مراد از حکم فعلی از برخی جهات، انشاء به داعی اظهار شوق به فعل است.
مقدمه سوم. آن حکم بعثی، از سوی این مقدمه (مورد اشتیاق بودنِ ذات فعل) فعلی است.
مقدمه چهارم. میان شوق به ذات فعل و ترخیص در ترک منافاتی نیست. منافات میان تحریک جدّی (بعث) و ترخیص در ترک است.
مقدمه پنجم. با قطع مکلف به انشاء به داعی اظهار شوق و یا قیام حجت، حکم؛ فعلی از تمامی جهات خواهد شد (و حکم بعثی تحقق خواهد یافت) و متنجز خواهد گشت. (ر.ک: نهایهالدرایه ج۴ص۲۳۳و۲۳۴)
ج. نقد تفسیر مزبور:
▪️نقد اول:
مقدمه اول. اراده تشریعی به ازای اراده تکوینی است. میانِ این دو اراده فرقی نیست جز آنکه متعلق اراده تکوینی؛ فعلِ خود شخص مرید است و حال آنکه متعلق اراده تشریعی فعل غیر است. (ر.ک: نهایهالدرایه ج۲ص۲۰۶)
مقدمه دوم. اراده تکوینی، مطلقِ شوق نیست بلکه شوقی خاص است که به درجهای از کمال رسیده باشد که موجب حرکت عضلات به سوی مراد باشد. اگر شوق به این حدّ نرسد؛ مصداق اراده تکوینی نخواهد بود. (ر.ک: نهایهالدرایه ج۲ص۷۳وج۴ص۲۳۴)
مقدمه سوم. اراده تشریعی نیز مطلق شوق به فعل دیگری نیست بلکه شوقی خاص است که تسبّبِ حاکم به آن فعل را با بعث به دنبال داشته باشد. اگر شوق به این حدّ نرسد، مصداق اراده تشریعی نخواهد بود.
مقدمه چهارم. اراده تشریعی که به این حدّ از کمال برسد، منفکّ از انشای به داعی جعل داعی (بعث) نخواهد بود : " أما الإرادة التشريعية فهی إرادة فعل الغير منه اختيارا و حيث إن المشتاق إليه فعل الغير الصادر باختياره فلا محالة ليس بنفسه تحت اختياره بل بالتسبّب إليه بجعل الداعي اليه،و هو البعث نحوه،فلا محالة ينبعث من الشوق إلى فعل الغير اختيارا الشوق إلى البعث نحوه،فيتحرك القوّة العاملة نحو تحريك العضلات بالبعث اليه.فالشوق المتعلّق بفعل الغير إذا بلغ مبلغا ينبعث منه الشوق نحو البعث الفعلي،كان إرادة تشريعية و إلا فلا ". (نهایهالدرایه ج۲ص۷۶)
محقق اصفهانی ره درباره تسببِ شارع مینویسد: "تشريعه-تعالى هو بعثه وزجره و هو عبارة عن التسبّب إلى إيجاد الفعل أو الترك في الخارج فالإيجاد التسبيبي منه-تعالى-تشريع منه-تعالى- ". نهایهالدرایه ج۲ص۳۹۹)
مقدمه پنجم. با عدم انفکاک داعی اظهار شوق از داعی جعل داعی، مجالی برای فرق نهادن میان حکم فعلی از برخی جهات و حکم فعلی از تمام جهات به لحاظِ آن دو داعی نخواهد بود.
مقدمه ششم. افزون بر نادرستی فرق مزبور، میان اراده تشریعیِ یکی از دو ضد و اراده تشریعی ضد دیگر منافات وجود دارد همان طور که اراده تکوینی یکی از دو ضدّ با اراده تکوینی ضدّ دیگر منافات خواهد داشت.
مقدمه هفتم. اگر شوقی که حاکم در صددِ اظهارِ آن است، به این حدّ از کمال نرسیده باشد، قطعِ به آن موجب تحریک عبد (بعث و جعل داعی) نیست. پس تنجزِ آن معنا ندارد.
▪️نقد دوم:
مقدمه اول. فعلیتِ هر انشائی، فعلیتِ داعیِ آن انشاء است. (ر.ک: نهایهالدرایه ج۲ص۳۰۷وج۳ص۲۳۴)
مقدمه دوم. اگر مفروض، انشاء به داعی اِظهار شوق باشد و فعلیتِ آن - بعد از حصول قطع مکلف به آن - فعلیتِ بعث و جعل داعی باشد، انقلاب مستحیل لازم خواهد آمد. (ر.ک: نهایهالدرایه ج۳ص۷۲و۹۷وج۴ص۲۳۴)
د. تفسیر محقق اصفهانی ره از حکم فعلی از برخی جهات و حکم فعلی از تمام جهات:
مقدمه اول. حکم واقعی، انشاء به داعی جعل داعی است نه به سایر دواعی ، چرا که [ با توجه به آنکه فعلیتِ هر انشائی؛ فعلیتِ داعیِ آن انشاء است ]، انطباق عنوان بعث و زجر (و فعلیت بعث و زجر) بر دواعی دیگر معقول نیست.
مقدمه دوم. فعلیتِ داعیِ هر انشائی، متقوّم به وصول - به یکی از انحای آن - است. (ر.ک: نهایهالدرایه ج۴ص۳۵)
مقدمه سوم. انشاء به داعی جعل داعی، قبل از وصول، مصداق بعث و زجر فعلی و منشا انتزاعِ آن نخواهد بود.
مقدمه چهارم. انشاء مزبور قبل از وصول، هر چند مصداق بعث و زجر فعلی نیست ولی امری فعلی به معنایی دیگر است. چنین انشائی تمامِ آنچه از سوی مولا تحقق یافته، خواهد بود (= الحکم الفعلی من قبل المولی).
مقدمه پنجم. با حصولِ قطع به آن انشاء و یا قیام حجّت بر آن، انشای مزبور هم بعثی فعلی [ به طور مطلق ] میگردد و منشا انتزاعِ آن خواهد شد و هم تنجز خواهد یافت ( و مخالفت با آن موجب استحقاق عقاب خواهد شد ).
مقدمه ششم. بدون حصول قطع و یا قیام حجّت، آن انشاء نه مصداق بعث فعلی خواهد بود و نه متنجز هر چند ظن به آن حاصل شده باشد.
مقدمه هفتم. تماثل و تضاد فقط میانِ دو بعث فعلی (مصداق فعلی بعث) و یا بعثی فعلی و زجری فعلی (مصداق فعلی بعث و زجر) خواهد بود.
مقدمه هشتم. با توجه به آنکه انشای مزبور - در ظرف حصول ظن به آن - مصداق فعلی بعث و یا زجر نیست، تنافی با حکم فعلی دیگری - که فعلیتِ آن به طور مطلق باشد - نخواهد داشت.
مقدمه نهم. وجه استحاله اجتماع دو بعث فعلی و یا بعثی فعلی و زجری فعلی، عبارت از انقداح دو داعی متماثل و یا متضاد در نفس عبد خواهد بود. (ر.ک: نهایهالدرایه ج۳ص۱۲۳)
▪️یک نکته:
تصویر حکم فعلی از سوی مولا و حکم فعلی به طور مطلق، در مواضعی دیگر از کتاب نیز بیان شده است. (ر.ک: نهایهالدرایه ج۱ص۴۱۵، ج۳ص۲۷، ۵۶، ۹۷ و۱۲۳)
و الحمد لله رب العالمین