درس نهایة الدرایة استاد محمد غیاثی
1403/01/14
بسم الله الرحمن الرحیم
/قیام اماره مقام قطع طریقی و موضوعی12 /احکام قطع75
موضوع: احکام قطع75/قیام اماره مقام قطع طریقی و موضوعی12 /
○ نهایه الدرایه ج۳ص۵۶س۱
- احکام قطع۷۵/ قیام اماره مقام قطع طریقی و موضوعی۱۲
الف. کلام محقق نائینی ره در مساله قیام اماره مقام قطع:
یک. در این مساله سه قول مطرح است:
۱) قیام اماره و اصول محرزه مقام قطع طریقی محض فقط.
۲) قیامِ آن مقام تمامی اقسام قطع.
۳) قیامِ آن مقام قطع طریقی محض و قطع موضوعی طریقی. این قول مختار شیخ انصاری ره و میرزای شیرازی بوده و مختار ما است.
دو. اشکال جمع میان لحاظ آلی و استقلالی، مبتنی بر آن است که حجیت به معنای تنزیل (تنزیل مودّی بر واقع و یا اماره بر قطع) بوده و جعل حکم حقیقی صورت گیرد.
سه. در نگاه صحیح، حجیت به معنای تنزیل نیست و جعل حکمی حقیقی مورد تعقل نخواهد بود. این ادعاء با سه مقدمه قابل توضیح است:
مقدمه اول - علم دارای مراتبی است و هر مرتبه از آن مقولهای از مقولات عرضی خواهد بود.
مرتبه اول - استعداد نفس و تاثرِ آن از معدّات برای ایجاد صورتی در صقعِ خود. این مرتبه، جهت انفعال از علم است.
مرتبه دوم - ایجاد صورتی توسط نفس در صقعِ آن. این مرتبه، جهت فعل از علم است.
مرتبه سوم - اتصاف نفس به واجدِ آن صورت بودن (جهت کیف).
مرتبه چهارم - اضافهی آن صورت - که معلوم بالذات برای نفس است - به آنچه که در خارج است (یعنی معلوم بالعرض).
یک نکته: دو مرتبهی نخست، اموری تکوینی بوده که قابل جعل تشریعی نخواهند بود. مرتبه سوم ، در صفت قطع؛ ذاتی و غیر قابل جعل تشریعی است ولی در غیرِ آن - همچون امارات - قابلِ آن جعل خواهد بود.
مقدمه دوم - تنجیز و تعذیر از لوازم عقلی حجیت خواهند بود.
مقدمه سوم - معنای جعل تشریعیِ اضافه (مرتبه سوم)، اعطای صفت طریقیت و کاشفیت به اماره و اعتبار محرِز بودن اماره به طور شرعی خواهد بود.
اگر واقع - با اعتبار شارع - محرَز باشد، تمامی اثارِ واقع بر آن مترتب میگردد بدونِ آنکه جعل حکم و یا توسعهی موضوع حکم واقعی - همچون موارد حکومت واقعی - لازم آیند.
چهار. در اعطای صفت طریقیت به اماره، چنین نیست دو فرد برای واقع (حقیقی و جعلی) و یا دو فرد برای علم (علم به واقع حقیقی و علم به واقع جعلی) تحقق یابند.
پنج. مجعول در باب امارات، خودِ طریقیت است نه آنکه طریقیت به تبع و به عرضِ منشا انتزاع، مجعول گردد همان طور که شیخ انصاری ره قائل به آن بود [ که جعل به طور حقیقی به احکام تکلیفی تعلق میگیرد و به طور مجازی به امور وضعی انتزاع شده از آن احکام، اسناد داده میشود. ]
ب. محقق اصفهانی:
یک. دو مقوله عرضی فعل و انفعال در نگاه محقق اصفهانی ره دارای ماهیت و حقیقتیاند که مغایر با دیدگاه محقق نائینی ره است. به طور نمونه به عبارات زیر توجه شود:
نمونه اول - محقق اصفهانی ره در تحفه الحکیم چنین به نظم آورده است که:
الفعل كون الجوهر الجسماني
مؤثرا آنا عقيب آن
و الانفعال حالة التأثر
آنا فآنا لا قبول الاثر
نمونه دوم - " ميزان المقولتين المتقابلتين:أن يكون هناك شيئان:لأحدهما حالة التأثير التجدّدي، و للآخر حالة التأثّر التجدّدي،كالنار و الماء؛فإنّ النار في حال التسخين لها حالة التأثير التجدّدي آناً فآنا في الماء بإعطاء السخونة،و الماء له حالة التأثّر و القبول التجدّدي للسخونة. و أما نفس السخونة الحادثة في الماء،فهي من مقولة الكيف " . (نهایهالدرایه ج۱ص۳۱۰)
نمونه سوم - " مقولة الفعل-المقابلة لمقولة الانفعال-عبارة عن حال التأثير التجدّدي للمؤثر،كما أنّ مقولة الانفعال هي حالة التأثّر التجدّدي،كحالتي النار و الماء في التأثير في الحرارة و التأثّر بها،فما دام النار مشغولة بإيجاد الحرارة في الماء يكون لها حالة التأثير التجدّدي،و للماء حالة التأثّر، و أما الأثر فهو من مقولة الكيف،فليس كلّ فعل عرفي فعلا مقوليا " . (نهایه الدرایه ج۲ص۳۵۹)
نمونه چهارم - " نسبة النفس إليها (ای الی افعال القلب) بالتأثير و الإيجاد لا بالتّكيّف بها،فكيف تكون كيفا لها و أنه ليس هنا أمران لهما حالتان تدريجيّتان بالتأثير و التأثّر كالنار و الماء من حيث حالتي التسخين و التسخن التدريجيتين،فلا معنى لأن يكون من مقولة الفعل المقابلة لمقولة الانفعال " . (نهایه الدرایه ج۳ص۴۰۳)
دو. اضافهی علم به آنچه که در خارج است، درست نیست. علم نه اضافه مقولی به خارج دارد و نه اضافه اشراقی. (ر.ک: نهایه الدرایه ج۳ ص۵۰)