« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد محمد محمدی‌قائینی

1403/07/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مفهوم حصر

برخی از علماء برای اثبات مفهوم غایت به برخی از روایات استدلال کرده‌اند بر اساس همان ضابطه‌ای که قبلا در استدلال به روایات برای اثبات ظهور بیان کرده‌ایم. یکی از آنها روایت خبر سماعة بن مهران است:

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلَيْنِ قَامَا فَنَظَرَا إِلَى الْفَجْرِ فَقَالَ أَحَدُهُمَا هُوَ ذَا وَ قَالَ الْآخَرُ مَا أَرَى شَيْئاً قَالَ فَلْيَأْكُلِ الَّذِي لَمْ يَسْتَبِنْ لَهُ الْفَجْرُ وَ قَدْ حَرُمَ عَلَى الَّذِي زَعَمَ أَنَّهُ رَأَى الْفَجْرَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- كُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتّٰى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ. (الکافی، ج ۴، ص ۹۸)

در این روایت امام علیه السلام برای حرمت اکل (که مفهوم رخصت در اکل و شرب تا طلوع فجر است) به آیه شریفه استدلال کرده است و این بر دلالت قضیه مشتمل بر غایت بر مفهوم مبنی است.

اما به نظر ما این روایت بر مدعا دلالت ندارد چرا که ممکن است استشهاد به این آیه برای اثبات حرمت اکل بعد از طلوع فجر بر اساس تصریح به مفهوم در ادامه آیه باشد که در آن به اتمام صیام تا شب امر شده است. علاوه که ممکن است امام علیه السلام به این آیه برای جواز اکل کسی که فجر را ندیده است استشهاد کرده باشند که در این صورت استشهاد به منطوق آیه است علاوه که ممکن است استشهاد به مفهوم وصف آیه باشد نه مفهوم غایت یعنی آنچه موضوع حکم است تبین فجر است نه فجر حقیقی و از طرف دیگر آیه در مقام بیان تحدید است و دلالت بر مفهوم (چه مفهوم وصف باشد و چه غایت) به جهت این قرینه است.

د اینجا اشاره به برخی تطبیقات مساله غایت مناسب است. یکی از مسائل عام الابتلاء که به بحث مفهوم غایت مرتبط است حدّ رضاع محرم است. در روایت این طور آمده است:

مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى السَّابَاطِيِّ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ زِيَادِ بْنِ سُوقَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع هَلْ لِلرَّضَاعِ حَدٌّ يُؤْخَذُ بِهِ‌ فَقَالَ لَا يُحَرِّمُ الرَّضَاعُ أَقَلَّ مِنْ رَضَاعِ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ أَوْ خَمْسَ عَشْرَةَ رَضَعَاتٍ مُتَوَالِيَاتٍ مِنِ امْرَأَةٍ وَاحِدَةٍ مِنْ لَبَنِ فَحْلٍ وَاحِدٍ لَمْ يَفْصِلْ بَيْنَهَا رَضْعَةُ امْرَأَةٍ غَيْرِهَا ... (تهذیب الاحکام، ج ۷، ص ۳۱۵)

اینکه رضاع یک شبانه روز یا پانزده مرتبه موجب تحریم می‌شود بر اساس مفهوم است و غایت عدم نشر حرمت و نهایت عدم سببیت رضاع برای تحریم کمتر از پانزده مرتبه است و مفهوم آن این است که بیشتر از آن موجب نشر حرمت است در این صورت دلالت این روایت بر این حکم بر مفهوم غایت مبتنی خواهد بود. دلالت این روایت یا بر اساس مفهوم وصف است یا مفهوم غایت که البته به نظر ما اینجا از مصادیق غایت اصولی است از این جهت که هر چیزی که به امتداد زمانی یا مکانی و استمرار ناظر باشد غایت اصولی است هر چند از نظر ادبی وصف محسوب شود. قبلا هم گفتیم که وصف اصولی با وصف ادبی متفاوت است و ممکن است چیزی وصف ادبی باشد و وصف اصولی نباشد یا وصف ادبی نباشد و وصف اصولی باشد و حتی ممکن است چیزی وصف ادبی باشد اما غایت اصولی باشد، حتی عدد نیز ممکن است غایت باشد مثل مواردی که امتدادی وجود ندارد اما در موارد استمرار و امتداد که می‌توان آن را مدخول «إلی» قرار داد غایت است.

و البته ما در اصل این حکم مفصل بحث کرده‌ایم و به نظر ما یک شبانه روز یا پانزده مرتبه شیر خوردن موجب تحریم نیست و بلکه بر اساس مفهوم حصر موجود در روایات متعدد، فقط رضاعی موجب نشر حرمت است که موجب روییدن گوشت و محکم شدن استخوان کودک شود و به طور کلی روایات مذکور در مورد ده مرتبه یا پانزده مرتبه شیر خوردن ناظر به این است که کمتر از این مقدار موجب نشر حرمت نیست نه اینکه این مقدار موجب نشر حرمت است و این مساله به شدت مورد تقیه بوده به طوری که ائمه علیهم السلام حتی در نزد شیعیان نیز از توضیح آن تقیه می‌کرده‌اند. تنها روایاتی که در مقام اثبات نشر حرمت هستند روایاتی هستند که در آنها گفته شده رضاعی موجب نشر حرمت است که گوشت برویاند و استخوان را محکم کند. تفصیل این مساله را در جای خودش توضیح داده‌ایم.

مرحوم آخوند بعد از این به بحث مفهوم حصر با استثناء اشاره کرده‌اند. حصر گاهی با استثناء است (مفهوم اسمی یا حرفی) و گاهی با غیر آن از سایر ادات حصر مثل «انّما» و «بل».

آیا استثناء مفهوم دارد به این معنا که حکم مستثنی را از مستثنی منه نفی می‌کند؟

مشهور بین محققین همین است و اینکه استثناء بر حصر دلالت دارد و اساس مشروعیت معاملات بر اساس دلالت استثناء بر مفهوم است چرا که بر اساس آیه شریفه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ» (النساء ۲۹) است.

مرحوم آخوند فرموده‌اند در دلالت استثناء بر حصر و مفهوم هیچ شبهه‌ای نیست و بر همین اساس هم اثبات استثناء از نفی اثبات است و استثناء از اثبات نفی است که خودش در حقیقت دو دلیل است و دلیل دیگر ایشان تبادر و انسباق است.

با این حال برخی از علماء در دلالت استثناء بر حصر تردید دارند. به خاطر دارم که مرحوم آقای منتظری در دلالت همین آیه بر مشروعیت معاملات تردید داشتند و اینکه لزوما آیه نسبت به مستثنی نیز در مقام بیان نیست.

همچنین مرحوم نایینی گفته‌اند محل نزاع در جایی است که استثناء وصفی نباشد و گرنه خارج از محل بحث است لذا «لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا» محل بحث نیست. در موارد استثناء وصفی، استثناء قید حکم نیست بلکه وصف موضوع است و لذا این آیه مثل این است که گفته شود اگر آلهه‌ای غیر از خدا در زمین و آسمان بود ...

مرحوم نایینی به نجم الائمه نسبت داده‌ که استثناء در همه جا وصف است و گرنه تناقض است. پس «جاء القوم الا زید» باید به این معنا باشد که قوم غیر زید آمدند و گرنه چنانچه قوم شامل زید هم باشد معنای آن این است که همه قوم که زید هم در آنها بود آمدند مگر زید! و این تناقض ظاهر است پس استثناء همیشه قید مستثنی منه است نه اینکه قید حکم مستثنی منه باشد.

سپس به آن اشکال کرده که این حرف عجیب است و تخیل تناقض به اینجا اختصاص ندارد بلکه در همه موارد تخصیص و تقیید هم جاری است. حلّ آن هم به این است که کلام تا وقتی پایان نپذیرد دلالتی برای آن نسبت به شمول مستثنی منه نسبت به مستثنی شکل نمی‌گیرد پس بین موارد استثنای وصفی و استثنای حصری تفاوت است و این طور نیست که استثناء همه جا وصفی باشد.

مرحوم آخوند سپس فرموده‌اند که برخی از مخالفین مفهوم استثناء را انکار کرده‌اند و گفته‌اند موارد زیادی هست که استثناء بر مفهوم دلالت ندارد و هیچ مجازی هم احساس نمی‌شود. آیا معنای مثلا «لا صلاة الا بطهور» این است که طهور نماز است؟! و غیر طهور هم نماز نیست؟!

این مثال عجیب است و ناشی از عدم فهم فرق بین «لا صلاة الا بطهور» و «لا صلاة الا طهور» است و عجیب است که علماء به این نکته اشاره نکرده‌اند و پاسخ‌های دیگری بیان کرده‌اند که اگر چه ممکن است صحیح هم باشند اما به آنها نوبت نمی‌رسد. البته مرحوم اصفهانی نیز به همین پاسخ اشاره کرده‌اند.

logo