« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد محمد محمدی‌قائینی

1403/07/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مفهوم غایت

بخش عمده کلام آخوند و کلام صاحب فصول را بیان کردیم. صاحب فصول در مفهوم غایت تفصیل دادند و گفتند قضیه مشتمل بر غایت وجود حکم مستقل دیگر را نفی نمی‌کند و همین مورد است که آخوند در آن تفصیل دادند و اصلا آنچه محل بحث و نزاع مشهور در مفهوم غایت است همین مقام است اما بعید نیست بتوان ادعا کرد که اطلاق کلام آخوند شامل مقام دوم هم باشد و خروج مقامی که می‌تواند مورد نزاع باشد از اطلاق کلام وجهی ندارد.

در مفهوم غایت هم می‌توان نزاع را در نفی حکم به معنای مصدری تصور کرد و هم به معنای اسم مصدری یعنی هم اینکه واجب چیست و هم اینکه وجوب و حکم چیست؟ پس منظور مرحوم آخوند از اینکه اگر غایت قید الحکم باشد مفهوم دارد دو چیز می‌تواند باشد یکی اینکه وجوب الشیء مغیی بهذه الغایة که یعنی بعد از آن غایت وجوبی نیست و دیگری اینکه واجب مغیی بهذه الغایة که یعنی غیر آن واجب نیست و شاهد اینکه مقصود اعم است این است که برای این موارد به «ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَى اللَّيْل‌» مثال زده‌اند در حالی که اینجا حکم مطلق است و غایت برای تقیید واجب است.

از کلام صاحب فصول مطلب دیگری هم قابل استفاده است که در نزاع در دخول غایت در مغیی یا خروج آن در این است که آیا همه غایت داخل در مغیی است یا اینکه همه آن خارج از مغیی است. مثلا اگر گفتیم غایت داخل در مغیی است روزه تا تمام شب واجب است و اگر گفتیم غایت داخل در مغیی نیست یعنی روزه هیچ بخشی از شب واجب نیست. اگر گفتیم غایت داخل در مغیی است معنای «ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَى اللَّيْل‌» این است که تا نهایت شب روزه بگیرید و اگر گفتیم خارج است معنا این است که تا آخر روز روزه بگیرید.

اما به نظر ما نزاع به معنای دیگری هم قابل تصور است و آن اینکه منظور از دخول غایت در مغیی این باشد که تلبس به غایت داخل در حکم مغیی باشد نه همه آن پس معنای این آیه این است که جزئی از شب هم باید روزه گرفته شود و نه از این باب که مقدمه علمیه است بلکه از جهت جزء واجب است و ثمره آن در نیت روشن می‌شود و گرنه در عالم خارج شاید به ندرت بتوان تصور کرد که افطار دقیقا در اولین لحظه از اتمام روز و ابتدای شب واقع شود.

به لحاظ مقام استعمال نیز هر سه معنا وجود دارد. یعنی در برخی موارد ظاهر از غایت، تمام آن است مثل کسی که می‌گوید از سوره اول تا سوره آخر قرآن خواندم یعنی سوره آخر را هم خواندم.

در بعضی موارد هم همه غایت خارج است مثل اینکه گفته شود «تا خانه شما آمدم اما نبودید» که در این صورت اصلا داخل در خانه نشده است بلکه تا درب خانه آمده است.

در بعضی موارد هم بخشی از غایت داخل است و بخشی از آن خارج است مثل اینکه گفته شود «تا خانه شما آمدم و شما من را مهمان کردید» که منظور این نیست که تا آخر خانه آمده‌ام.

این نسبت به کلام صاحب فصول و انصافا منقح‌ترین بحث در مفهوم غایت در کلام صاحب فصول مذکور است و تصویر دو مقام در نزاع در کلام ایشان به خوبی منقح شده است. یکی اینکه آیا معنای «ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَى اللَّيْل‌» این است که در شب امساک دیگری به حکم مستقل دیگری واجب نیست نه اینکه صرفا این وجوب روزه و این حکم واحد در شب نیست یا معنای آن این نیست و همان طور که وجوب روزه تا شب، وجوب نماز را نفی نمی‌کند، وجوب روزه تا شب، وجوب روزه دیگر در شب را هم نفی نمی‌کند که خود ایشان معتقد شد قضیه مشتمل بر غایت چنین دلالتی ندارد و حکم مستقل دیگر بعد از غایت را نفی نمی‌کند و ما در همین جا گفتیم این نظر صحیح نیست و قضیه مشتمل بر غایت از این جهت با قضیه شرطیه و ... تفاوت ندارد. همان طور که مفاد قضیه شرطیه صرفا نفی این حکم واحد از غیر شرط نیست بلکه مفاد آن این است که هیچ حکم دیگری حتی حکم مستقل که مسانخ و مشابه این حکم باشد در غیر شرط وجود ندارد.

مقام دیگر این بود که قضیه مشتمل بر غایت، استمرار این حکم را در بعد از غایت نفی می‌کند و که ایشان خودشان این دلالت را پذیرفتند و عرض ما این است که چه بسا این مقدار از دلالت مورد پذیرش همه علماء باشد و شاید اصلا اندراج آن در مفهوم واضح نباشد.

مرحوم آقای خویی بعد از بیان تفصیل مرحوم آخوند در مفهوم غایت گفته‌اند (محاضرات فی اصول الفقه، ج ۵، ص ۱۳۸ به بعد) این نسبت به مقام ثبوت است اما در مقام اثبات کدام موارد قید حکم است و کدام موارد قید موضوع و متعلق است؟

ایشان گفته‌اند گاهی حکم مفاد هیئت است که در این موارد ظاهر غایت تعلق به ماده و متعلق حکم است نه هیئت. پس ظاهر از مثل آیه وجوب روزه، این است که روزه تا شب واجب است نه اینکه وجوب روزه تا شب است. بین اینکه وجوب روزه مغیی به تا شب باشد و اینکه روزه تا شب واجب باشد خیلی تفاوت است. از نظر ایشان در جایی که حکم با هیئت انشاء شده باشد ارجاع قید به موضوع به قرینه نیاز دارد.

سپس فرموده‌اند ارجاع قید به ماده نیز نه به خاطر این است که وضع در حروف و هیئات از وضع عام و موضوع له خاص است بلکه حتی اگر وضع و موضوع له هیئات و حروف را هم عام بدانیم با این حال مدلول هیئت و حرف مدلول تبعی است و ظاهر کلام تعلق قید به مدالیل استقلالی کلام است.

اما اگر حکم با مفهوم اسمی انشاء شده باشد در این صورت چنانچه متعلق حکم ذکر نشده باشد، ظهور کلام این است که غایت قید حکم است مثل اینکه گفته شود «تحرم الخمر الی ان یضطر المکلف» که ظاهر آن این است که اضطرار حدّ حرمت است و بعد از اضطرار حرمت نیست. اما اگر متعلق حکم ذکر شده باشد مثل آیه وجوب روزه، رجوع غایت به حکم معلوم نیست. ظاهر کلام ایشان این است که در این موارد کلام مجمل است چون دو چیز وجود دارد که قید می‌تواند به آن تعلق بگیرد، یکی حکم (که فرضا با مفهوم اسمی بیان شده است) و دیگری متعلق (که آن هم مفهوم اسمی است) و هیچ کدام نسبت به دیگری برتری ندارد.

مرحوم آخوند بعد از بیان تفصیل در مفهوم غایت به مقام دوم پرداخته‌اند و اینکه آیا غایت داخل در مغیی است یا خارج از آن؟ ایشان فرموده‌اند اظهر این است که غایت در حکم منطوق که برای مغیی ذکر شده است داخل نیست و از آن خارج است و دلیل آن تبادر است چرا که غایت حدّ است و ظاهر از حدّ این است که خارج از محدود است و حتی جزئی از آن هم داخل در مغیی نیست.

سپس عبارتی آورده‌اند که موجب اجمال در کلام ایشان شده است و لذا ایشان تلاش کرده در حاشیه کفایه آن را توضیح دهند. ایشان فرموده‌اند: «ثمّ لا يخفى أنّ هذا الخلاف لا يكاد يعقل جريانه فيما إذا كانت قيدا للحكم، فلا تغفل‌»

به این کلام ایشان اشکال شده است که چه تفاوتی هست که غایت قید موضوع باشد یا حکم؟ در هر صورت می‌توان بحث کرد که غایت داخل در مغیی هست یا نه؟

ایشان در حاشیه این طور گفته‌اند: «حيث إنّ المغيّى حينئذ هو نفس الحكم لا المحكوم به ليصحّ أن ينازع في دخول الغاية في حكم المغيّى أو خارج عنه، كما لا يخفى. نعم، يعقل أن ينازع في أنّ الظاهر هل هو انقطاع الحكم المغيّى؟ بحصول غايته الاصطلاحيّ- أي مدخول إلى أو حتّى- أو استمراره في تلك الحال؟ و لكن الأظهر هو انقطاعه، فافهم و استقم‌»

یعنی وقتی غایت، قید حکم باشد معنا ندارد بحث شود که آیا غایت مندرج در حکم مغیی هست یا نه؟ مغیی خود حکم است پس معنا ندارد گفته شود آیا غایت داخل در حکم مغیی هست یا نه؟ بله نزاع به معنای دیگری قابل تصور است و اینکه آیا حکم با حصول غایت منقطع می‌شود یا اینکه تا آخر غایت مستمر است؟

آنچه گفتیم همه بحث در مساله غایت بود و شاید در جلسه بعد به برخی از مثال‌ها نیز اشاره کنیم.

logo