« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد محمد محمدی‌قائینی

1403/06/25

بسم الله الرحمن الرحیم

تداخل اسباب و مسببات

موضوع: تداخل اسباب و مسببات

مرحوم آخوند فرمودند ظهور قضیه در حدوث جزاء عند حدوث الشرط بسبب الشرط موجب می‌شود که ظهور قضیه در تعلق حکم به طبیعت یا حقیقتا شکل نگیرد یا حکما معتبر نباشد و نتیجه آن عدم تداخل است.

ما عرض کردیم چنین ظهوری محقق نیست و نهایت چیزی که از قضیه شرطیه استفاده می‌شود استقلال هر شرط در تأثیر است به نحوی که در تأثیر آن در تحقق جزاء به انضمام چیز دیگری نیاز نیست اما اینکه سبب باید تأثیر فعلی داشته باشد تا بر اساس آن از ظهور قضیه در تعلق حکم به طبیعت رفع ید شود از ظاهر قضیه شرطیه استفاده نمی‌شود. مفاد قضیه شرطیه چیزی بیش از این نیست که بعد از تحقق شرط، صفحه وجود نباید از جزاء خالی باشد اما اینکه باید هر سبب بالفعل مؤثر در تحقق جزاء باشد از قضیه شرطیه استفاده نمی‌شود بلکه در این مطلب ظاهر نیست.

شاهد هم اینکه وزان شروط متعدد در تکالیف، وزان اسباب متعدد در تکوینیات است. کسی که دو داعی مختلف دارد که هر کدام از آنها به تنهایی برای اراده چیزی کافی باشد مثلا گرسته است که داعی تام و مستقل برای اراده خوردن است و داعی دیگری هم دارد مثلا لذت بردن از خوردن که اگر گرسنگی هم نبود همین داعی هم برای اراده خوردن کافی بود. حال اگر هر دو داعی موجود باشند لازمه‌اش دو اراده بر خوردن نیست تا بعد گفته شود پس باید متعلق اراده فرد باشد نه طبیعت.

در امور اعتباری عقلایی نیز همین طور است. مثلا می‌گوید «اگر همسایه‌ات مریض بود به دیدن او برو»، «اگر مصیبتی به همسایه‌ات رسید به دیدن او برو»، «اگر همسایه‌ات از سفر برگشت به دیدن او برو» آیا متفاهم عرفی این است که اگر همسایه هم مریض شد و هم از مسافرت برگشته بود و هم مصیبتی به او رسیده بود، باید سه مرتبه به دیدن او رفت؟!

یا مثلا می‌گویند «عالم را تعظیم کن»، «هاشمی را تعظیم کن»، «رحم را تعظیم کن» آیا متفاهم عرفی این است که سه نفر را باید تعظیم کرد؟ یا اینکه کسی که هم رحم است و هم هاشمی و هم عالم باید سه مرتبه تعظیم شود؟!

بالوجدان متفاهم عرفی چنین چیزی نیست خصوصا که این عناوین هیچ کدام عناوین قصدی نیستند و بین تعدد تاثیر اسباب و قصدی بودن عناوین تلازم وجود ندارد.

وزان تکالیف شارع، وزان تکالیف و اعتبارات عرفی است.

شاهد دیگر آن هم این است که در برخی تکالیف شرعی همین مساله ذکر شده است. مثلا:

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: إِذَا اغْتَسَلْتَ بَعْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ أَجْزَأَكَ غُسْلُكَ ذَلِكَ لِلْجَنَابَةِ وَ الْجُمُعَةِ وَ عَرَفَةَ وَ النَّحْرِ وَ الْحَلْقِ وَ الذَّبْحِ وَ الزِّيَارَةِ وَ إِذَا اجْتَمَعَتْ‌ عَلَيْكَ‌ حُقُوقٌ أَجْزَأَهَا عَنْكَ غُسْلٌ وَاحِدٌ قَالَ ثُمَّ قَالَ وَ كَذَلِكَ الْمَرْأَةُ يُجْزِئُهَا غُسْلٌ وَاحِدٌ لِجَنَابَتِهَا وَ إِحْرَامِهَا وَ جُمُعَتِهَا وَ غُسْلِهَا مِنْ حَيْضِهَا وَ عِيدِهَا.[1]

در جایی که اسباب متعدد جمع شده‌اند غسل واحد کفایت می‌کند.

این مثال هم مورد حدث نیست تا گفته شود فقط اولین مورد آن موضوع حکم شرعی است و موارد دیگر اصلا موضوع حکم نیستند.

موارد متعددی در شرع وجود دارد که البته تداخل و عدم تداخل در آنها منصوص نیست و در فقه بررسی شده است. مثلا کسی که آیه سجده دار را گوش می‌دهد و به تبع قاری می‌خواند، آیا خارجا شخص خودش را به دو سجده مکلف می‌داند و دو مرتبه سجده می‌رود؟!

ممکن است گفته شود از روایت استفاده می‌شود که شخص هر بار آیه را بشنود باید سجده کند و یا هر بار که بخواند باید سجده کند در حالی که اگر تداخل بود شخص می‌توانست یک سجده برای همه آنها انجام بدهد.

أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّد عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُعَلَّمُ السُّورَةَ مِنَ الْعَزَائِمِ فَتُعَادُ عَلَيْهِ مِرَاراً فِي الْمَقْعَدِ الْوَاحِدِ قَالَ عَلَيْهِ أَنْ يَسْجُدَ كُلَّمَا سَمِعَهَا وَ عَلَى الَّذِي يُعَلِّمُهُ أَيْضاً أَنْ يَسْجُدَ.[2]

پاسخ این است که چون وجوب سجده بعد از خواندن آیه سجده دار فوری است و تاخیر آن عصیان است لذا با هر بار خواندن باید سجده کرد اما اگر کسی معصیت کرد و فوریت را رعایت نکرد، یک سجده کافی است.

بله به نظر ما برخی موارد قرینه عام بر عدم تداخل وجود دارد مثل مواردی است که حکم به عنوان عقوبت و جزا است. متفاهم عرفی در این موارد تعدد و عدم تداخل است. یا مواردی که حکم به عنوان پاداش است.

هم چنین جایی که حکم به عنوان جبران نقصی باشد مثل سجده سهو که ظاهر در این موارد هم این است که هر نقصی جبران مستقل دارد.

اما در موارد تکالیف صرف، حکم به عدم تداخل موجبی ندارد.

به تناسب این بحث اشاره به برخی موارد که در کلمات فقهاء مذکور است و نکته‌ای در آن وجود دارد خالی از لطف نیست.

یکی موارد تحقق اسباب متعدد نماز آیات است. مثلا زلزله‌های متعدد رخ بدهد یا هم خسوف رخ بدهد و هم زلزله و ... در چنین فرضی یک نماز آیات کافی است. آیا از اساس در ارتکاز متشرعی چنین چیزی هست که مثلا اگر صد بار زلزله آمد (که الان به آن پس لرزه می‌گویند) باید صد بار نماز آیات بخوانند؟

بله اگر وجوب نماز آیات فوری باشد مثل سجده واجب قرآن است که اگر هم فرد فوریت را عصیان کند یک نماز کافی است و شاید این مطلب از روایت نیز قابل استفاده باشد و توضیح بیشتر خواهد آمد.


logo