« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

1404/06/23

بسم الله الرحمن الرحیم

كتاب الصلاة/واجبات الصلاة /فصل 27: فی الرکوع :مسأله 24:شک در الفاظ واعراب در ذکر رکوع/مسأله 25:کیفیة رکوع جلوسی

 

موضوع: كتاب الصلاة/واجبات الصلاة /فصل 27: فی الرکوع :مسأله 24:شک در الفاظ واعراب در ذکر رکوع/مسأله 25:کیفیة رکوع جلوسی

 

خلاصه بحث سابق

عرض کردیم مرحوم آقای خویی آنچه که در نوار فرموده عکس چیزی است که مقرر تقریر کرده. اصل مساله طبق آنچه در تقریرات است. فرع اول که نمیداند عظیم به ظاء است یا ضاد. مرحوم مقرر گفته که میتواند هر دو را رجاءً بگوید به قصد این که صحیح جزء باشد وغلط ذکر باشد. کما این که در فرع بعدی می تواند به سه حرکة اتیان کند

اگر نمیداند ماده کلمه به چه نحوه است با فرض این که معنی تغییر میکند مرحوم آقای خویی فرمود اشکال ندارد ولی در نوار گفت حرف سید درست است. از باب این که عظیم را دوبار تکرار بکند یکی زیاده است و زیاده هم که مبطل نماز است.

در مقابل مثل مرحوم اقای حکیم[1] گفته میتواند رجاءاً اتیان کند که یکی ذکر واجب باشد ودیگری ذکر الله باشد أما مرحوم آقای خویی ادعا کرده که یکی مهمل می شود ومهمل مصداق ذکر الله نیست لذا زیادة است.

مرحوم سید وآقای خویی میگفتند که دعای به ملحوم اشکال ندارد آنچه که باید صحیح باشد ذکر واجب وقرائة است وحتی بعضی دعای فارسی را هم گفته اند که اشکال ندارد بناء بر این مبنا یک فرض عظیم هم ملحون خواندن است لذا این که مرحوم آقای خوئی گفته مهمل میشود وزیاد است درست نیست بر أساس كُلُّ‌ مَا ذَكَرْتَ‌ اللَّهَ‌ عَزَّ وَ جَلَّ‌ بِهِ‌ وَ النَّبِيَّ‌ صَلَّى اللَّهُ‌ عَلَيْهِ‌ وَ آلِهِ‌ فَهُوَ مِنَ‌ الصَّلاَة [2] مهم این است که این لفظ مصداق ذکر خدا باشد. همانطور که ذکر فارسی ذکر الله است اگر عربی غلط هم باشد ذکر الله است

در فرع دوّم مرحوم آقای خویی در صوت فرموده فرق است بین تسبیح و آیه قران. در تسبیح امر سهل است در تسبیح یک کلیّ خواسته که شامل میشود جایی که بگویید سبحان ربی العظیمَ یا عظیمُ. بر خلاف قرائت که باید ما نزل وقرآن صدق کند و ما نزل یکی از این دو است.

آنچه که ایشان درصوت فرموده تمام است وگفتیم که این حرف بلحاظ آخر کلمات قران درست نیست کما این که مرحوم حاج شیخ عبد‌الکریم هم این نکته را دارد که آخر کلمات ما نزل نیست بلکه کیفیت قرائت است. ممکن است پیامبر یک بار با وقف قرائت کرده ویک بار با وصل.

(مساله 25) يشترط في تحقق الركوع الجلوسي أن ينحني بحيث يساوي وجهه ركبتيه و الأفضل الزيادة على ذلك بحيث يساوي مسجده و لا يجب فيه على الأصح الانتصاب على الركبتين شبه القائم ثمَّ‌ الانحناء و إن كان هو الأحوط[3]

در حال نشستن رکوع می‌کند، صورتش باید به جلوی زانوها برسد. البته هر چه بیشتر خم شود، افضل است تا آنکه به محل سجده برسد. در رکوع جلوسی، لازم نیست که روی زانو قرار بگیرد و رکوع کند گرچه احوط است.

مرحوم صاحب جواهر و مرحوم همدانی این بحث را در باب عجز از قیام مطرح کردند.

در اینجا سه نظریه است. یکی مرحوم سید فرمود که متعارف نیز است، مردم نماز جلوسی می‌خوانند و هنگام رکوع سر را به زانو نزدیک می‌کنند. دیدگاه ایشان به لحاظ ادنی است و اگر این مقدار را انجام ندهد، کفایت نمی‌کند. نسبت به عاجز از قیام خطاب داریم که نمازش را جلوسی بخواند. ظاهرا در روایات عنوان رکوع جلوسی بیان نشده است گرچه مرحوم حکیم ادعا کرده چنین چیزی وارد شده. در روایات فرمودند یصلی جالسا که یعنی قرائت و رکوع و سجود در حال جلوس باشد. پس باید رکوع جلوسی انجام دهد و عرف به همین مقدار رکوع جلوسی می‌کنند با توجه به اینکه در موردش تحدید خاصی بیان نشده. و اگر شک شد که اضافه بر این مقدار دخیل است، برائت نفی می‌کند. شاید نتوان به اقتضای اطلاق یرکع جالسا تمسک کرد. بعبارة اخری، بعد از اینکه شارع فرمود نماز رکوع و سجود دارد، و بعد فرمود یصلی جالسا، ظاهر در این است که رکوع جلوسی است و چون حدّی مشخص نکرده، واگذار به عرف کرده و عرف همین مقدار را رکوع می‌داند و بعد از شک، برائت می‌گوید بیش از این واجب نیست.

دیدگاه دیگر از سوی مرحوم همدانی[4] آن است که مقدار بیشتر واجب است و بر خلاف مرحوم صاحب جواهر[5] که فرموده اطلاق داریم ایشان گفته چنین اطلاقی نداریم بلکه مقید نیز داریم. بر اساس قاعده همدانیه گفته وقتی شریعت برای رکوع یک حدی را مشخص کرده، و بعد به جالس فرمود یرکع، یعنی بر اساس حدی که قبلا گفتم. بعبارة اخری، وقتی رکوع قیامی، دارای یک هیئت خاصه‌ای بود و سپس فرمود جالس نیز یرکع، یعنی با همان خصوصیات که قائم رکوع می‌کند. پس باید به آن میزان منحنی شود بحیث که اگر برخیزد، انحناء راکع صدق کند و لذا باید بیش از مقداری که مرحوم سید فرموده خم شود. در رکوع قیامی، حد به مقداری بود که دست به زانو برسد که در جلوسی خود به خود محقق شده، پس در انحناء جلوسی باید شبیه انحناء قائمی باشد که اگر به همین مقدار برخیزد، انحناء قائمی صدق کند و اگر قرار است چنین شود، بیش از مقداری است که مرحوم سید فرموده. بیش از این یعنی انحناء به حدی شود که وجه مکلف با موضع سجده محاذی شود.

مرحوم حکیم[6] فرموده رکوع جالسی عرفی را قبول نداریم ولی اینکه وجه باید موازی محل سجده باشد نیز نادرست است. در حال قیام، هنگام خم شدن، وجه با موضع سجده فاصله دارد و این نکته با اختبار و امتحان واضح می‌شود. یعنی اگر مکلف جالس، بدون گذاشتن دست روی زمین و بدون بلند کردن عجُز، نمی‌تواند سرش را به مسجد نزدیک کند و اگر از دستش کمک نکند، قطعا سقوط می‌کند. لذا در تعلیقه[7] فرموده: الأقوى أنّه يجب أن ينحني بقدر انحناء الراكع قائماً.


logo