« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

1403/10/29

بسم الله الرحمن الرحیم

كتاب الصلاة/واجبات الصلاة /القراءة /تکمیل مسأله 32و 33:/تتمه مسأله 34: القادر علی التعلم اذا ضاق وقته

 

موضوع: كتاب الصلاة/واجبات الصلاة /القراءة /تکمیل مسأله 32و 33:/تتمه مسأله 34: القادر علی التعلم اذا ضاق وقته

 

تکمیل مساله 32

نکته نخست در این جهت است که اگر کسی عن تقصیر تعلم نکرد، آیا اقتدا یا تلقین واجب است یا نه؟ در آنجا فرمودند این حکم بر این مبتنی است که صلاة الجماعة عدل واجب باشد پس ایتمام واجب است و اگر مسقط باشد، واجب نیست.

بر اساس مبنای مسقط، مرحوم خوئی فرمود حتی اگر مسقط باشد، همچنان ایتمام لازم است دفعاً للعقاب المستحق. خود ایشان ادامه داد که اگر مکلف عقاب را دفع نکرد و نماز را فرادی و با قرائت ملحونه اداء کرد، آیا نمازش صحیح است یا نه؟ فرمود نمازش صحیح است چون شک داریم که آیا نمازش در این حال، به قرائت صحیحه مقید است یا اینکه مقید است به اینکه باید با ایتمام اتیان کند یا نه؟ برائت جاری می‌شود.

اما بر اساس مبنای تخییر که ایتمام واجب است، آیا نمازش صحیح است یا باطل؟ مرحوم سید که گفتند نماز تام که جامع بین فرادی و جماعت است، واجب شده و چون نسبت به فرادی قدرت ندارد که تام اتیان کند، ولی نسبت به جماعت قدرت دارد، پس متعین می‌شود. لذا به نظر می‌رسد ظاهر کلام مرحوم سید و لازمه فرمایش قائلین به تخییر این است که اگر فرادی و ناقص اتیان کند، مصداق جامع را نیاورده و مجزی نیست.

شاید در ذهن مرحوم خوئی نیز این بوده که گرچه ایتمام را واجب می‌دانیم اما با قائلین به تخییر تفاوت داریم، چون ما ایتمام را عقلا واجب می‌دانیم دفعا للعقاب، اما آیا نمازش مطلقا واجب است یا مقیدا به جماعت، برائت جاری می‌شود، اما مرحوم سید و قائلین به تخییر می‌گوید نماز تام الجامع بین الفرادی و الجماعة واجب است پس باید جماعت اتیان کند که مصداق واجب را اتیان کرده باشد که اگر نخواند، مصداق واجب را اتیان نکرده است. جامع بر این واجب شده چون قدرت دارد یک طرف را اتیان کند و چون قدرت بر امتثال دارد ولی ملحون را اتیان کرده ظاهر در این است که مجزی نیست.

تکمیل مساله 33

در صدر مساله 33 گفته شده کسی که قدرت ندارد مگر بر ملحون، مرحوم سید فرمود همان ملحون را اتیان کند. این فرمایش اگر مورد اجماع نباشد، مورد شهرت علماء است که حمد را می‌تواند بخواند ولی بعضی کلمات را نمی‌تواند صحیح اداء کند و عاجز است. مثل کسانی که 60 سال نماز غلط خوانده و دیگر قدرت ندارد که زبانش را صحیح قرار دهد که صحیح اداء کند.

اما بعضی[1] مناقشه کرده اند و گفته اند آنچه که واجب و جزء نماز است، قرائت صحیحه است و این مکلف که قدرت بر قرائت صحیحه ندارد، پس به حکم روایات صحیحه عبدالله بن سنان[2] که فرمود اگر نمی‌تواند قرآن را صحیح اداء کند،‌ نوبت به ذکر و تسبیح می‌رسد.باید ذکر وتسبیح بخواند.

در ذهن این قائلین آن است که لم یُحسن یعنی خوب نمی‌تواند اداء کند نه اینکه اصلا بلد نباشد.

اشکال این است که در روایت مسعده[3] که فرمود: لایراد من المحرم ما یراد من العرب، منظور چیست؟

پاسخ داده اند: «لایراد» یعنی از محرم و عجم، قرائت صحیحی که فصیح و عرب می خواند اراده نکرده، اما اینکه چه چیزی را اراده دارد، ساکت است و روایت عبدالله بن سنان می‌فرماید ذکر و تسبیح بگوید. لذا ممکن است در حق این غیر قادر، تسبیح و ذکر را اراده کرده نه ملحون را.

اما به نظر ما هر دو ادعا نادرست است. لو ان رجلا دخل فی الاسلام و لم یحسن، در اصطلاح روایات کلمه لم یحسن، به معنای فارسی نیست که بگوییم خوب بلد نیست بلکه به معنای این است که اصلا بلد نیست. لااقل این احتمال وجود دارد که به معنای مورد ادعا نباشد پس نمی‌تواند به روایت عبدالله بن سنان تمسک شود و بگویند روایت ساقط است، بلکه روایت مجمل می‌شود.

ثانیا اینکه ایشان در مورد روایت مسعده اشکال کرده، به نظر ما دلالتش واضح است. این روایت از جهت مسعدة بن صدقة مشکل سندی دارد ولی به نظر مرحوم خوئی او در سند کامل الزیارات است پس مشکلی ندارد گرچه برخی ادعا کردند در بعضی نسخ کامل الزیارات به جای مسعدة بن صدقة، مسعدة بن زیادة است که توثیق دارد. اما به نظر ما چون کثرت روایت دارد و کثرت روایت اجلاء از او وجود دارد، لذا سند مشکلی ندارد.

اما در مورد دلالت، به نظر عرفی می‌رسد که دلالتش تمام است و متفاهم عرفی از این روایت این است که همان ملحون کافی است و روایت ساکت نیست. اینکه امام علیه‌السلام فرمودند خداوند از محرم و کسی که لکنت زبان دارد، آنچه را از فصیح اراده دارد، نمی‌خواهد، یعنی هرچه که محرم با لکنت زبان می‌گوید برای اتیان تکلیف کافی است. خصوصا که در ذیل روایت،‌ به قضیه اخرس اشاره می‌شود یعنی اخرس را به محرم ملحق می‌کند. البته سیأتی که وضعیت محرم اوسع است.

ادامه مساله 34

مساله 34 چند فرض دارد. اگر کسی قادر بر تعلم است ولی الان نمی‌تواند تعلم کند بر عکس فرع قبلی که اصلا قادر بر تعلم نبود. اینجا قادر بر تعلم است ولی اگر تعلم کند وقت اداء فوت می‌شود. مرحوم سید فرموده هرمقداری که از فاتحة الکتاب می‌داند، بخواند و کافی است. ظاهر این سخن آن است که حتی اگر فقط بسم الله را می‌تواند بگوید، با نیت سوره فاتحه بگوید و برایش کافی است ولی این مقدار بعید است بلکه باید یک آیه یا دو آیه از آن را بخواند که فاتحه عرفی صدق کند. لاصلاة الا بفاتحة الکتاب می‌فرماید نماز بدون فاتحه نمی‌شود ولی این مکلف همه فاتحه را بلد نیست لذا باید مقداری را بخواند که به آن فاتحه گفته می‌شود. اما به چه بیان همین مقدار از فاتحه برای او واجب است؟

چند دلیل ذکر شده است:

اجماع

ادعای اجماع شده و کسانی که گفتند ساقط است، بر خلاف اجماع سخن گفتند. اما ظاهرا مخالف بر مساله نیز وجود دارد.

قاعده میسور

ما لایدرک کله لایترک کله این قاعده محل کلام است. قاعده میسور عام وهمه جا قابل اثبات نیست و بحثش در اصول مطرح است اما در مورد نماز، به نظر می‌رسد قابل قبول و صحیح است. هر مقداری از نماز که میسور مکلف است باید اتیان کند. لذا هر مقداری از فاتحه را که می‌داند باید بخواند.

کــتــاب

آیه شریفه: ﴿فَاقْرَؤُا مٰا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ﴾[4]

قبلا گفتیم معلوم نیست این آیه شامل فاتحه الکتاب در نماز شود. مناسبت متعلق آیه یعنی «ما تیسر» با استحباب است. اصلا ظهور در وجوب برای فاقرؤا منعقد نمی‌شود.


logo