« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

1403/10/09

بسم الله الرحمن الرحیم

كتاب الصلاة/واجبات الصلاة /القراءة /مسأله 25:لا يجب الجهر على النساء/وجوب اخفات بر زنان

 

موضوع: كتاب الصلاة/واجبات الصلاة /القراءة /مسأله 25:لا يجب الجهر على النساء/وجوب اخفات بر زنان

 

خلاصه بحث سابق

بحث در فرع أوّل از مساله 25 این بود که جهر در صلوات جهریه برای زنان واجب نیست. اینکه واجب نیست، ‌مقتضای اصل اولی است که می‌گوید رفع ما لایعلمون وبعد عدم الدلیل علی الوجوب. دلالت دلیل بر وجوب جهر در صلوات جهریه قاصر است؛ یک بیان از سوی مرحوم خوئی است که از مسیر قاعده اشتراک آمد و گفت اینجا این قاعده جاری نیست.

بیان دوم برای قصور مقتضی را قبلا نیز بیان کردیم و گفتیم کاری به قید رجل نداریم و آن را مصلی فرض می‌کنیم. روایت فرمود مصلی جهر فیما لاینبغی الاجهار فیه، ولی این لاینبغی الاجهار فیه این قید ابهام دارد. قبلاً ‌گفتیم این که در کدام نماز اجهار است ‌ابهام دارد و الان می‌گوییم این که برای چه کسی اجهار است ابهام دارد. مصلی جهر کرده در جایی که لاینبغی الاجهار، و مبهم است که چه کسی بوده. بنابراین وقتی به سیره متشرعه مراجعه می‌کنیم متوجه می‌شویم که فقط این قید را برای مردان محقق کردند و نشان می‌دهد که لاینبغی مربوط به مردان است نه زنان کما اینکه در اصل صلوات جهریه و اخفاتیه و فقرات اذان و اقامه به سیره مشترعه مراجعه می‌کنیم. در اینجا نیز سیره زنان بر این بوده که جهر نکنند پس لاینبغی الاجهار نیز شامل آنها نمی‌شود.

مرحوم خوئی[1] نیز گفته سیره متشرعه بر این است که زنان در صلوات جهریه اجهار نمی‌کنند و اگر اجهار بود چون محل ابتلا بوده، مشخص می‌شد. مضافاً که اجماع علماء نیز وجود دارد. لذا به این نتیجه می‌رسیم که جهر برای زنان واجب نیست.

همچنین روایت قرب الاسناد برای این مدعا وجود دارد:

عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ: عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مِثْلَهُ وَ زَادَ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ النِّسَاءِ هَلْ عَلَيْهِنَّ الْجَهْرُ بِالْقِرَاءَةِ فِي الْفَرِيضَةِ قَالَ لَا.[2]

وجوب اخفات بر زنان

اما آیا اخفات برای زنان واجب است؟ یعنی آیا زنان در نماز جهریه مخیر هستند یا اینکه واجب است که اخفات بخوانند؟

بعضی گفتند مخیر نیستند و اخفات واجب است، چون روایت فرموده:

مُحَمَّدُ بْنُ‌ يَعْقُوبَ‌ عَنْ‌ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ إِبْرَاهِيمَ‌ عَنْ‌ هَارُونَ‌ بْنِ‌ مُسْلِمٍ‌ عَنْ‌ مَسْعَدَةَ‌ بْنِ‌ صَدَقَةَ‌ عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ قَالَ‌: قَالَ‌ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ‌ عَلَيْهِ‌السَّلاَمُ‌: لاَ تَبْدَءُوا النِّسَاءَ‌ بِالسَّلاَمِ‌ وَ لاَ تَدْعُوهُنَّ‌ إِلَى الطَّعَامِ‌ فَإِنَّ‌ النَّبِيَّ‌ صَلَّى اللَّهُ‌ عَلَيْهِ‌ وَ آلِهِ‌ قَالَ‌ النِّسَاءُ‌ عِيٌّ‌ وَ عَوْرَةٌ‌ فَاسْتُرُوا عِيَّهُنَّ‌ بِالسُّكُوتِ‌ وَ اسْتُرُوا عَوْرَاتِهِنَّ‌ بِالْبُيُوتِ‌.[3]

عیّ یعنی توان آنها کم است و زن عورت است پس صدای زن نیز عورت است و باید پنهان باشد. در روایت دیگر فرمود زنان باید عورت خود را بپوشانند و ستر عورت نیز به اختلاف موارد تفاوت دارد. گاهی به لباس پوشیدن است و گاهی به صدای خفیف و پایین است. شاید مشهور بین قدماء همین فتوا بوده است.

اما این فرمایش ناتمام است ؛ أوّلاً: این روایت سند ندارد، ثانیاً: با چشم‌پوشی از سند، اینکه باید هر عورتی در نماز پوشیده شود، دلیل ندارد. مثلا پوشاندن وجه و کفین و پا از نامحرم حین نماز وجوب ندارد با اینکه پوشاندن پا در خارج از نماز واجب است. ثالثاً: اینکه صدای زن عورت باشد، معلوم نیست. بلکه سیره بر این بوده که مومنین صدای زن محرم را می‌شنیدند و در آیه نیز فرمود: ﴿وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ﴾[4] دلالت التزامی واضح دارد بر اینکه اگر زنان سخن گفتند، مشکلی نیست.

بعضی از روایات نیز دلالت بر این دارد که شنیدن صدای زن مشکلی ندارد. در روایت ابن یقطین سوال می‌کند که زنها چه مقدار صدای خود را بلند کنند، فرمود به مقداری که خودش بشنوند:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْن‌ عِيسَى الْعُبَيْدِيِّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْمَاضِي عَلَيْهِ‌السَّلاَمُ‌ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ تَؤُمُّ النِّسَاءَ مَا حَدُّ رَفْعِ صَوْتِهَا بِالْقِرَاءَةِ وَ التَّكْبِيرِ فَقَالَ بِقَدْرِ مَا تَسْمَعُ.[5]

سند روایة صحیح است. مرحوم صاحب حدائق[6] گفته اگر تَسمع باشد، دلیل بر اخفات است نه اینکه دلیل بر عدم سماع نامحرم شود. بله اگر تُسمع باشد دلیل بر حد صوت برای اسماع است.

اما به نظر می‌رسد از این روایت به دست نمی‌آید که صدای زن برای نامحرم عورت نیست که ولو مرد حضور داشته باشد، بتواند صدایش را بلند کند. متعارف این است که زنان بدون حضور مرد نماز می‌خوانند. این روایت دلیل بر این نیست که صدای زن عورت است و قطعا صدای زن برای زنان عورت نیست. دلیل بر حرمت نداریم و شک داریم که جایز است یا نه، أصالة البرائة می‌گوید جایز است.پس صدای زن عورت نیست که اخفات بخواند.

ثانیاً: بر فرض اینکه عورت باشد، دلیل بر پوشاندن هر عورتی نداریم، ثالثاً: اگر دلیل بر ستر باشد، از اجنبی است. همچنان نتیجه نمی‌دهد که باید زن نمازش را اخفاتی بخواند. بلکه احوط مرحوم سید را می‌گوییم که اگر اجنبی می‌شنود، زن اخفاتی بخواند.

رابعا اگر قبول کردیم که صدای زن عورت است و باید بپوشاند و اگر نپوشاند، جهرش حرام است. حال اگر جهر حرام شد، نمازش باطل است یا نه؟

مرحوم نائینی[7] بر خلاف ذوق فقهی خودش گفته اینجا ترکیب، انضمامی است. در اینجا بلندی صوت، عرض قرائت است و عرض و معروض دو تا هستند. قرائت است که به جهر یا اخفات متصف می‌شود و عرض و معروض دو تا هستند. محال است که عرض عین معروض باشد.

اما به نظر می‌رسد که قرائت نیز عرض است و اگر به دقت عقلیه قبول کنیم که اخفات و جهر بر این عرض، عارض می‌شوند، اما در نظر عرف در باب اجتماع امر و نهی، اخفات و جهر برای قرائت، حد محسوب می‌شوند نه عرض. عرفیت ندارد که بگوید قرائت واجب است ولی جهر حرام است. وقتی که عرض قرائت وجود پیدا می‌کند، تارة به نحو جهری و اخری به نحو اخفاتی و اینها یک وجود هستند نه دو وجود.

نتیجه این بحث آن است که اگر در یک جایی، زن جهر در قرائت کرد تا اینکه اجنبی را جذب کند، در این صورت این قرائت باطل است. چون قرائت جهریه منهی عنها است و نهی در عبادت موجب فساد می‌شود.

حاصل الکلام، در اینکه مرحوم سید فرمود یتخیرن بین الجهر و الاخفات، صحیح است چه اجنبی بشنود یا نشنود. البته احتیاط مستحب آن است که اگر اجنبی حضور دارد، جهر نکند. البته ظاهر کلام مرحوم سید، احتیاط وجوبی است که ظاهرا برآمده از یک شهرت است.

اخفات برای زنان

و أما في الإخفاتية فيجب عليهن الإخفات كالرجال و يعذرن فيما يعذرون فيه‌.

مرحوم اردبیلی[8] و من تبعه گفتند دلیلی نداریم که در نمازهای اخفاتیه، زن هم باید اخفاتی بخوانند. دلیل عبارت بود از روایت زراره که دلالت برای زنان نداشت. قاعده اشتراک که مجال ندارد چون احتمال خصوصیت وجود دارد. همانطور که برای مردان، جهر را واجب کرده و برای زنان واجب نکرده، شاید در مورد نمازهای اخفاتی نیز آنان را آزاد گذاشته نه اینکه واجب باشد.

اما به نظر میرسد که از صحیحه زراره به دست می‌آید که اخفات برای زنان در صلوات اخفاتیه واجب است. چون در این روایت مفروغ آن است که مصلی باید در یک موارد اخفات بخواند. البته ابهام دارد و وقتی به سیره مراجعه می‌کنیم مشخص می‌شود که زنان در صلوات اخفاتیه، اخفات می‌خوانند و لذا لاینبغی الاجهار فیه شامل زنان نیز می‌شود.

مضافاً که ارتکاز سیره متشرعه بر این بود که در اخفات فرقی بین رجل و مرأة نیست. قاعده اشتراک مبتنی بر اطمینان و عدم فرق است. اینکه اخفات برای مردان وجوب داشته باشد ولی برای زنان واجب نباشد، بعید است.

همچنین زنان در مواردی که مردان معذور هستند، مضافاً بر صحیحه زراره که دلیل عذریه است، یقین داریم که امر در مورد زنان سخت‌تر از مردان نیست.


logo