درس خارج فقه استاد مهدی گنجی
1403/03/21
بسم الله الرحمن الرحیم
تتمه روایات تبعیض در سوره ـ سقوط سوره در مرض و استعجال/قراءة /أجزاء وشرائط نماز
موضوع: أجزاء وشرائط نماز/قراءة /تتمه روایات تبعیض در سوره ـ سقوط سوره در مرض و استعجال
بحث در روایاتی بود که تبعیض را تجویز کرده بود. گفتیم بحث مفصل را مرحوم بروجردی مطرح کرده که همه را بیان کردیم. اما یک روایت باقی مانده.
صحیحه فضلاء
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِيٍّ الْحَلَبِيِّ وَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيِّ وَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنِ الْمُثَنَّى الْحَنَّاطِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ كُلِّهِمْ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام فِي الرَّجُلِ يَقْرَأُ فِي الْمَكْتُوبَةِ بِنِصْفِ السُّورَةِ ثُمَّ يَنْسَى فَيَأْخُذُ فِي أُخْرَى حَتَّى يَفْرُغَ مِنْهَا ثُمَّ يَذْكُرُ قَبْلَ أَنْ يَرْكَعَ قَالَ يَرْكَعُ وَ لَا يَضُرُّهُ.[1]
چند نفر که یک روایت را نقل کنند، سند روایت را اعلایی قرار میدهد.
در ذهن زراره این بوده که شاید نخواندن ادامه سوره مضر باشد ولی امام علیهالسلام فرمود لازم نیست و به رکوع برود.
آیا این روایت بر جواز تبعیض دلالت دارد؟ برخی گفتند این روایت بر جواز تبعیض دلالت دارد.
به نظر ما دلالت بر تبعیض ندارد. مکلف یک سوره خوانده ولی یادش رفت و یک سوره دیگر را شروع کرد و تا آخر خواند ولی اولی را یادش آمد.
مرحوم خوئی[2] گفته اینکه نسیان عارض شده یعنی آیات را با هم مخلوط کرده چون بعضی آیات به هم شباهت دارند لذا یک سوره دیگری را ضمیمه کرد نه اینکه سوره دیگر را شروع کرده باشد. لذا یادش آمد که سوره را مخلوط کرده و با آیات مشابه خوانده، پس اگر سوره کامله واجب باشد باید برگردد و سوره را کامل بخواند ولی امام علیهالسلام فرمودند سوره ناقص کفایت میکند چون به هر حال هر دو سوره را ناقص خوانده است. در حالیکه اگر منظور نسیان یک سوره باشد و دوباره یادش آمد، لازم نیست همان سوره را ادامه دهد بلکه میتواند یک سوره دیگر را شروع کند لذا بعد از حمد تا رکوع، مکلف در حالت نسیان باقی مانده و دو سوره را با هم مخلوط کرده است. ثم یذکر نشان میدهد که همان سوره اولی را فارغ شده و در مورد سوره دوم این تعبیر صحیح نیست.
اما به نظر میرسد ظاهر روایت آن است که یقرا ثم ینسی، یعنی نصف دیگر سوره را فراموش کرد نه اینکه مشتبه شده باشد. لذا «فیاخذ» یعنی شروع کرده نه اینکه یک سوره دیگر را به سوره قبلی ضمیمه کرده باشد. «حتی یفرغ منها» یعنی چنین نبود که میان همین سوره جدید یادش بیاید تا برگردد سوره اول را تکمیل کند، لذا همین سوره دوم، مامور به شده و در مورد سوره اولی، چون به قصد جزئیت آورد، شبهه زیاده و قران بین دو سوره دارد، اما امام علیهالسلام فرمودند مشکلی نیست و رکوع کند. پس اگر نگوییم ظاهر روایت همین معناست، لااقل ظاهر روایت آن معنایی نیست که مرحوم خوئی فرموده.
به هر حال روایت تبعیض کثیره هستند و از روایات جواز الاقتصار بر عدم سوره، از نظر دلالت و سند وضعیت بهتری دارند. لذا امر اشکل است و جمعهای قبل مثل حمل مطلق بر مقید در اینجا مجال ندارد مثل حمل بر فرض استعجال یا مرض.
راه منحصر به این است که این روایات با اعراض اصحاب از کار بیندازیم.
مرحوم خوئی[3] دفاع کرده ما که اعراض را مضر نمیدانیم با اینکه اصلا اعراض ثابت نیست و شیخ طوسی این روایات را نقل کرده و علمای متأخر این را بیان کردند. اما ظاهرا مرحوم شیخ طوسی به وجوب سوره کامله فتوا دادند و قول متأخرین اثر ندارد.
همچنین ایشان فرموده چطور اعراض مشهور میتواند این همه روایات را ساقط کند با اینکه رواة آنها اجلاء اصحاب هستند؟
اما این فرمایش نیز صحیح نیست. چون در طرف مقابل نیز روایات کثیره توسط اجلاء نقل شده و علمای بزرگ به صراحت به وجوب سوره کامله فتوا دادند. به ضم اینکه این روایات تبعیض را غیر از مرحوم شیخ طوسی، اجلاء اصحاب نقل نکرده و فتوا ندادند. البته چون مرحوم شیخ طوسی بنا داشته که حل تعارض کند لذا نقل کرده و همه را بر استعجال و مرض و تقیه حمل کرده ولی به آنها عمل نکرده. پس به این نتیجه میرسیم که روایات معرض عنه است.
به هر حال اینکه این روایات با اینکه در دسترس محدثین بوده ولی نقل نشده و کسی که نقل کرده همه را توجیه کرده، نشان مهمی از اعراض اصحاب است. همانطور که هر چه سند معتبرتر باشد، اعراض شکنندهتر است، کذلک تعداد زیاد روایات و عدم نقل آنها نیز باعث وهن بالایی میشود. همچنین مذهب عامه نیز تبعیض است که باعث تقویت این مطلب میشود. چه بسا اعراض اصحاب بیشتر ناظر به محتوا و مضمون روایت بوده که گفتند من جراب النورة، نه اینکه از نظر سند مشکل داشتند.
حاصل الکلام، حجت نسبت به وجوب بعض سوره تمام است و مشکلی نیست، مشکل در مورد سوره کامل است و این روایات در حال نفی کامل هستند، لذا اگر کسی گفت نسبت به بعض فتوا میدهیم که واجب است، و در مورد سوره کامله، فتوا به احتیاط میدهیم، با او هم نظر هستیم.
سقوط سوره در مرض و استعجال
إلا في المرض و الاستعجال فيجوز الاقتصار على الحمد
مرحوم سید در ادامه فرموده سوره کامله واجب است مگر اینکه مرض یا استعجال باشد که در این صورت اقتصار بر حمد جایز است.
دلیل این دو قید را قبلا بیان کردیم. صحیحه عبدالله بن سنان در مورد مرض بود و صحیحه حلبی به قید عجله اشاره کرده.
در فرض مرض و استعجال که سوره ساقط میشود، بحث این است که آیا این سقوط، عزیمت است یا رخصت؟ ظاهر روایت رخصت است. روایت حلبی که میگفت سوره را بخوان مگر اینکه عجله و خوف باشد، با این مناسبت ندارد که بفرماید در فرض عجله، باید ترک کنی و اگر بخوانی، زیاده در نماز محسوب میشود. لذا ظاهر این روایات توسعه و امتنان است.
مرحوم خوئی[4] فرموده در فرض استعجال و مرض روایت میگوید سوره واجب نیست ولی اگر مکلف به قصد جزئیت اتیان کرد، در اینکه مکلف میتواند بیاورد، سخنی نیست ولی عزیمت یعنی به عنوان جزء نمیتواند اتیان کند. یعنی در فرض مرض و استعجال، سوره جزء نیست و مکلف در این فرض نمیتواند به قصد جزء اتیان کند چون روایات در غیر این فرض، جزء قرار ندادهاند.
اما به نظر میرسد ولو مکلف عجله دارد باز میتواند سوره را به قصد جزئیت اتیان کند. اینکه مرحوم سید بر خلاف موارد دیگر، در اینجا بحث عزیمت و رخصت را مطرح نمیکند به دلیل این است که از روایات، عزیمت استفاده نمیشود. مرحوم سید میفرماید سوره جزء نماز است ولی واجب نیست که اتیان شود. ایشان جزء مستحب را قبول دارد و روایات اصل وجوب را میبرد نه اصل جزئیت را. لذا ارتکاز همین است که هنگام عجله، میتواند سوره را ترک کند و امتنان است ولی اگر به عنوان جزء صلات اتیان شد، مشکلی نیست.