1404/09/12
بسم الله الرحمن الرحیم
آیه 236/سوره بقره /تفسیر قرآن کریم
موضوع: تفسیر قرآن کریم/سوره بقره /آیه 236
﴿وَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّساءَ ما لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِیضَةً وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَی الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَی الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتاعاً بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَی الْمُحْسِنِینَ﴾[1]
صحبت در تفسیر آیه دویستوسیوششم سوره بقره است.
احکام طلاق قبل از تعیین مهریه و قبل از دخول:
خداوند متعال در این آیه میفرمایند: ﴿وَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّساءَ ...﴾؛ یعنی اگر زنانی را طلاق دادید، گناهی بر شما نیست، در صورتی که هنوز با آنان نزدیکی نکرده باشید و مهریهای هم برایشان تعیین نشده باشد.
صورتهای مختلف طلاق و احکام آن:
در باب طلاق، صورتهای مختلفی وجود دارد که هر کدام حکم خاص خود را دارند:
صورت اول:
اگر مردی زنی را عقد کند، مهریه تعیین شود و دخول هم انجام شود، سپس طلاق دهد، در این صورت تمام مهریه باید پرداخت شود.
صورت دوم:
اگر عقد انجام شود، مهریه تعیین گردد، ولی دخول انجام نشود، در این صورت نصف مهریه باید پرداخت شود.
صورت سوم (موضوع آیه):
اگر مردی زنی را عقد کند، نه مهریهای تعیین شود و نه دخول یا تماس صورت گیرد، و سپس بخواهد او را طلاق دهد، حکم این صورت در همین آیه بیان شده است.
خداوند میفرماید: ﴿وَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّساءَ﴾؛ اشکالی ندارد اگر چنین زنی را طلاق دهید،
﴿ما لَمْ تَمَسُّوهُنَّ﴾؛ مادامی که تماس و دخولی صورت نگرفته باشد،
﴿أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِیضَةً﴾؛ و مهریهای هم تعیین نشده باشد.
بسیاری از مفسرین «أَو» را در اینجا به معنای «واو» گرفتهاند؛ یعنی نه مسّی انجام شده و نه مهریهای تعیین شده است.
حکم این صورت: پرداخت هدیه (متعه)
در این حالت، خداوند متعال میفرماید: ﴿وَمَتِّعُوهُنَّ﴾؛ یعنی هدیهای مناسب به آن زن بدهید. این هدیه جایگزین مهریه است؛ چون: دخولی انجام نشده، مهریهای تعیین نشده، ولی عقد شرعی واقع شده است.
مقدار هدیه چگونه است؟
خداوند میفرماید: ﴿عَلَی الْمُوسِعِ قَدَرُهُ﴾؛ کسی که توان مالی دارد، به اندازه توانش، ﴿وَ عَلَی الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ﴾؛ و کسی که تنگدست است، به اندازه وسع خود. ﴿مَتاعاً بِالْمَعْرُوفِ﴾؛ هدیه باید عرفی، متعارف و شایسته باشد.
آیا این هدیه واجب است یا مستحب؟
در پایان آیه میفرماید: ﴿حَقّاً عَلَی الْمُحْسِنِینَ﴾
اینجا بحث فقهی مطرح میشود: آیا این «حق» دلالت بر وجوب دارد؟ یا اینکه یک استحباب مؤکد است؟
از یک طرف: صیغه امر ﴿مَتِّعُوهُنَّ﴾ و کلمه ﴿حَقّاً﴾ میتواند ظهور در وجوب داشته باشد. اما از طرف دیگر: تعبیر ﴿عَلَی الْمُحْسِنِینَ﴾ (بر نیکوکاران) و اینکه این پرداخت در قالب احسان و هدیه مطرح شده، باعث شده برخی فقها بگویند که وجوب قطعی از آن استفاده نمیشود، بلکه استحباب مؤکد است. این مسئله در فقه و روایات بهطور مفصل بررسی شده و محل اختلاف است.
صورت چهارم:
اگر عقد انجام شود، مهریه تعیین نشود، ولی دخول انجام شود، در این صورت، مهرالمثل باید پرداخت شود.
نکات اخلاقی مستفاد از آیه:
۱. طلاق بدون دشمنی:
از این آیه استفاده میشود که حتی هنگام جدایی، نباید قهر، دعوا و دشمنی حاکم باشد. اگر به هر دلیلی ادامه زندگی ممکن نیست، جدایی باید با محبت، احترام و با جبران عادلانه انجام شود.
۲. عفت در کلام:
تعبیر ﴿لَمْ تَمَسُّوهُنَّ﴾ کنایهآمیز است و نشان میدهد که خداوند حتی در بیان احکام، عفت کلام را رعایت میکند. این یک درس اخلاقی است که انسان در گفتار خود مؤدب و لطیف باشد.
۳. رعایت عدالت و انصاف:
در همه حالات؛ چه مهریه تعیین شده باشد، چه نشده باشد، چه دخول صورت گرفته باشد، چه نگرفته باشد، باید عدالت، انصاف و اخلاق اسلامی رعایت شود.
جمعبندی نهایی:
از مجموع آیه استفاده میشود که: عقد بدون مهریه و بدون دخول، اگر به طلاق منتهی شود، بیمسئولیتی نیست.
حداقل وظیفه مرد، پرداخت هدیهای متناسب با توان خود است.
این دستور، نشاندهنده روح عدالت، اخلاق و کرامت انسانی در شریعت اسلام است.
حتی در زمان اختلاف، اسلام اجازه بیاخلاقی، تحقیر و ظلم را نمیدهد؛ بلکه همواره بر محبت، احسان و انصاف تأکید دارد.