« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

1404/09/29

بسم الله الرحمن الرحیم

مباحث الفاظ/اوأمر/مقدّمه واجب/واجب مطلق و واجب مشروط/واجب معلّق

 

موضوع: مباحث الفاظ/اوأمر/مقدّمه واجب/واجب مطلق و واجب مشروط/واجب معلّق

 

خلاصه جلسه گذشته: جلسه گذشته بحث درباره «واجب معلّق» (مانند حجّ) بود که آیا مصلحت شرط استطاعت در حجّ، مربوط به خودِ عمل حجّ است یا مربوط به وجوبِ آن؟ دیدگاه مرحوم نائینی: مصلحت در خود عمل است. یعنی اصلِ با استطاعت بودنِ حجّ، فایده‌ی اصلی را تأمین می‌کند. دیدگاه آیت‌الله سبحانی: مصلحت در وجوب است. حجّ برای همه خیر است، امّا شرط استطاعت برای رفع سختی از فقرا گذاشته شده. این اختلاف نظری منجر به دو تعریف فقهی متفاوت می‌شود: اگر مصلحت در وجوب باشد واجب معلّق. اگر مصلحت در خود عمل باشد واجب مشروط.

مراحل اراده تکوینی (اصفهانی): اراده دارای مراحل تدریجی است: محاسبه فایده شوق بررسی موانع کمال شوق عزم اراده تحریک عضلات.

 

در ادامهٔ مباحث اصولی، مسألهٔ «واجب معلّق» و تقریر مرحوم محقّق اصفهانی(ره) دربارهٔ اراده مورد بحث قرار گرفت. آنچه در جلسهٔ گذشته مطرح شد، تفکیک دو قسم اراده، یعنی «ارادهٔ تکوینیّه» و «ارادهٔ تشریعیّه» بود.

ارادهٔ تکوینیّه و مراحل تحقّق آن

مرحوم محقّق اصفهانی(ره) در بیان ارادهٔ تکوینیّه می‌فرمایند: آغاز این اراده، توجّه به منافع است؛ یعنی انسان عاقل هنگام تصمیم‌گیری برای انجام کاری، ابتدا منافع آن را در نظر می‌گیرد. پس از احراز منافع، شوق و رغبت به انجام آن کار در نفس پدید می‌آید. سپس موانع و مضارّ احتمالی بررسی می‌شود؛ اگر مانع یا ضرری وجود نداشته باشد، شوق به کمال خود می‌رسد و پس از آن، عزم و سپس قصد و اراده حاصل می‌شود و در نهایت، تحریک عضلات و انجام فعل محقّق می‌گردد.

مثال: فرض کنید شخصی در فضای مجازی با فواید ترکیب تخم شنبلیله و گشنیز برای بیماری قند آشنا می‌شود. ابتدا منافع آن را می‌سنجد، سپس مضارّ آن را بررسی می‌کند؛ پس از اطمینان از نبود ضرر، شوقش کامل شده، عزم و قصد می‌ورزد و اراده می‌کند، آنگاه بلند می‌شود، به عطّاری مراجعه کرده، دارو را تهیه و مصرف می‌کند. این مراحل، همان فرآیند ارادهٔ تکوینیّه است.

پرسش: آیا میان «شوق» و «تحریک عضلات» فاصله و انفکاک ممکن است؟

پاسخ مثبت است؛ ممکن است شوق وجود داشته باشد ولی تحریک عضلات رخ ندهد. همچنین ممکن است «عزم» تحقّق یابد ولی فعلیّت خارجی پیدا نکند.

امّا دربارهٔ آخرین مرحله -که «اراده» است - قاعدهٔ فلسفی می‌گوید: «تفکیک اراده از مراد محال است». زیرا هنگامی که علّت تامّه (که اراده جزء آخر آن است) کامل شد، معلول (یعنی تحریک عضلات و فعل) بلافاصله محقّق می‌شود. در علل دارای اجزاء، ممکن است اجزای اوّلیه از معلول جدا باشند، ولی جزء آخر -که عین علّیت است - از معلول انفکاک ندارد.

ارادهٔ تشریعیّه و ویژگی‌های آن

محقّق اصفهانی در ادامه می‌فرماید:«و امّا الإرادة التشريعيّة فهي على ما عرفت في محلّه إِرادَةُ فِعْلِ الْغَیْرِ»[1] یعنی در ارادهٔ تشریعیّه - مانند دستوری که حاکم یا رئیس‌جمهور صادر می‌کند - نیز همین مراحل (توجّه به منافع و مضارّ، شوق، عزم، قصد و اراده) وجود دارد؛ با این تفاوت که این اراده، «إِرادَةُ فِعْلِ الْغَیْرِ» است؛ یعنی اراده کردن فعل دیگران. خطابات شرعی مانند: ﴿وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ﴾[2] یا ﴿وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حجّ الْبَيْتِ﴾[3] ؛ از این سنخ هستند. در اینجا «بعث» (برانگیختن) و «انبعاث» (برانگیخته شدن) ملازمهٔ ضروری ندارند؛ ممکن است مخاطب، امر را بشنود ولی عمل نکند، زیرا جنبهٔ اختیاری و غیرقهری دارد.

وجوب معلّق و نسبت آن با اراده

مسألهٔ «واجب معلّق» یا «وجوب استقبالی» - که وجوب مشروط به زمان یا شرطی در آینده است - در تقریر محقّق اصفهانی(ره) چنین تحلیل شده است:

در ارادهٔ تکوینیّه، تحقّق اراده مستلزم تحقّق فوری فعل است؛ بنابراین وجوب معلّق در این قلمرو محال می‌نماید. امّا در ارادهٔ تشریعیّه، به جهت امکان تخلّف مخاطب، تفکیک میان وجوب (بعث) و تحقّق فعل (انبعاث) ممکن است و اشکالی ندارد.

مرحوم اصفهانی بر این باور است که «واجب معلّق» (وجوبِ حالی و واجبِ استقبالی) در اراده تکوینی محال است، زیرا اراده باید فوراً به عمل منتهی شود؛ امّا در اراده تشریعی به جهت امکان تفکیک میان بعث و انبعاث، این امر ممکن است.

 

نقد و بررسی دیدگاه محقّق اصفهانی(ره)

به نظر ما این تقریر از چند جهت قابل مناقشه است:

به نظر ما، فرمایشات محقق اصفهانی از جهاتی مورد اشکال است. نخست آنکه در اراده تکوینی نیز امکان تعلق اراده به امری استقبالی وجود دارد؛ یعنی فرد می‌تواند هم‌اکنون عزم و اراده قطعی بر انجام فعلی در ظرف زمانی خاصی در آینده (مثلاً ساعت یا روزی معین برای پذیرایی از مهمان) داشته باشد. در این حالت، تمام مقدمات (لحاظ منافع، دفع مضار، شوق و عزم) اکنون حاصل است، امّا «تَحْرِيكُ ٱلْعَضَلَاتِ» به دلیل محدودیت زمانی، در ظرف خودش (آینده) واقع می‌شود.

بنابراین، به نظر ما تفکیک میان زمانِ اراده و زمانِ فعل، هم در اراده تکوینی و هم در اراده تشریعی امکان‌پذیر است و اشکالی ندارد که وجوب (تصمیم و اراده) حالی باشد، امّا واجب (تحریک عضلات یا عمل) مربوط به آینده (استقبالی) باشد. در نتیجه، این اشکالاتِ وارد بر واجب معلّق، به نظر ما درست و وارد نیستند.

 

خلاصه بحث

۱. اراده به دو قسم تکوینیّه (موجود در افعال اختیاری شخص) و تشریعیّه (ارادهٔ فعل غیر، مانند اوامر شرعی) تقسیم می‌شود.

هر دو اراده دارای مراحل مشترکی‌اند: توجّه به منافع، شوق، بررسی موانع، عزم، قصد، اراده و در نهایت فعل.

در ارادهٔ تکوینیّه، طبق قاعدهٔ فلسفی، ارادهٔ اخیر از فعل جدا نمی‌شود؛ امّا مراحل پیشین (مانند شوق و عزم) می‌توانند بدون تحقّق فعل موجود باشند.

۴. در ارادهٔ تشریعیّه، بعث و انبعاث ضرورتاً ملازم نیستند؛ زیرا مخاطب ممکن است عمل نکند.

۵. به نظر ما، هر دو قسم اراده می‌توانند به صورت استقبالی و معلّق تحقّق یابند؛ یعنی اراده حاصل شود ولی فعل به زمان یا شرط دیگری موکول گردد. بنابراین تفکیک مطلق میان دو اراده در این زمینه مورد اشکال است.


logo