1404/08/12
بسم الله الرحمن الرحیم
مباحث الفاظ/اوأمر/مقدّمه واجب/واجب مطلق و واجب مشروط/اطلاق واجب بر واجب مشروط حقیقت است یا مجاز؟
موضوع: مباحث الفاظ/اوأمر/مقدّمه واجب/واجب مطلق و واجب مشروط/اطلاق واجب بر واجب مشروط حقیقت است یا مجاز؟
خلاصه جلسه گذشته: جلسه گذشته بحث در اطلاق «واجب» بر واجب مشروط پیش از تحقّق شرط بود، نظر مرحوم آخوند این بود که مجازی است، چون وجوب هنوز فعلی نیست، ولی نظر شیخ انصاری این بود که حقیقی است، چون وجوب فعلی است.
در مباحث اصول، مسئلهای مطرح است مبنی بر اینکه: آیا اطلاق «واجب» بر واجب مشروط (پیش از تحقّق شرط) حقیقت است یا مجاز؟
برخی اصولیین معتقدند که «واجب» در اصل به واجب مطلق اطلاق میشود و اگر بر واجب مشروط اطلاق گردد، این استعمال مجاز است. این بحث بهصورت مبسوط در کفایة الأصول مرحوم آخوند خراسانی طرح شده است.
القول الأول: أنّ لفظ الواجب مجاز في المشروط[1] [2] [3] [4] [5] [6] .
دیدگاه مرحوم آخوند:
مرحوم آخوند در کفایه تصریح میفرماید که «لا يخفى أن إطلاق الواجب على الواجب المشروط، بلحاظ حال حصول الشرط على الحقيقة مطلقاً، وأما بلحاظ حال قبل حصوله فكذلك على الحقيقة على مختاره قدسسره في الواجب المشروط، لأن الواجب وأنّ كان أمراً استقباليّاً عليه، إلّا أن تلبسه بالوجوب في الحال، ومجاز على المختار، حيث لا تلبس بالوجوب عليه قبله، كما عن البهائي رحمهالله تصريحه بأن لفظ الواجب مجاز في المشروط، بعلاقة الأول أو المشارفة. وأما الصيغة مع الشرط، فهي حقيقة على كلّ حال لاستعمالها على مختاره قدسسره _ في الطلب المطلق، وعلى المختار في الطلب المقيد، على نحو تعدّد الدالّ والمدلول، كما هو الحال فيما إذا أُريد منها المطلق المقابل للمقيد، لا المبهم المقسم.»[7]
توضیح ایشان آن است که واجب مشروط قبل از تحقّق شرط، هنوز واجب نشده است. مثلاً در واجب مشروطِ ﴿أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ﴾، پیش از زوال شمس (مثلاً ساعت ۱۱)، هنوز نماز ظهر واجب نیست. اگر در چنین حالتی بگوییم: «نماز ظهر واجب است»، این اطلاق به نظر آخوند مجاز است، زیرا هنوز وجوبی فعلی برای آن تحقّق نیافته است. امّا پس از زوال شمس (ساعت ۱۲)، وجوب فعلی میشود و در آن زمان، اطلاق واجب بر نماز ظهر حقیقت خواهد بود.
دیدگاه مرحوم شیخ انصاری
در مقابل، مرحوم شیخ انصاری نظر دیگری دارند. ایشان میفرمایند: «الوجوب حالیٌّ و الواجب استقبالیٌّ.» [8] یعنی وجوب از همین حال (قبل از تحقّق شرط) فعلی است، ولی متعلّق آن (واجب) در آینده تحقّق مییابد.
دلیل ایشان:
چون مقدّمات نماز، مثل یادگیری احکام، تحصیل طهارت و حفظ آب برای وضو، پیش از وقت باید فراهم شود. اگر وجوب فعلی نباشد، الزام عقلی به تهیه مقدّمات معنا ندارد؛ پس چون عقل حکم میکند که مقدّمات واجب باید از قبل تحصیل گردد، معلوم میشود که وجوب فعلی است، هرچند عمل در آینده انجام میگیرد. به تعبیر دیگر، اگر کسی بداند که در آینده نماز بر او واجب خواهد شد، اکنون نیز وجوب تعلّم و حفظ مقدّمات بر او فعلی است؛ پس وجوب در حال حاضر موجود است و اطلاق واجب بر آن حقیقت خواهد بود، نه مجاز.
ثمره اختلاف
بنابر نظر آخوند، تا شرط (مانند زوال شمس) حاصل نشود، وجوبی وجود ندارد و لذا مقدّمات آن نیز واجب نیست. امّا بنابر نظر شیخ، چون وجوب فعلی است، مقدّمات واجب نیز در حال حاضر واجباند. ازاینرو، ثمرهی نزاع در مسائلی چون وجوب تحصیل مقدّمات مفوِّته ظاهر میشود.
دلایل قول اوّل: .
الدلیل الأوّل
مرحوم آخوند میفرماید:«بأن لفظ الواجب مجاز في المشروط، بعلاقة الأول أو المشارفة.» [9] یعنی اگر در ساعت ۱۱ بگویید «نماز ظهر واجب است»، این استعمال مجاز است؛ زیرا وجوب هنوز نیامده و تنها به اعتبار آنچه بعداً میآید (بعلاقة الأول أو المشارفة) گفته میشود.
به بیان دیگر، عرف گاهی میگوید «نماز ظهر واجب است»، هرچند فعلاً وقت آن نرسیده، ولی این استعمال عرفی بر اساس «اعتبار ما یؤول إلیه» است، نه وجوب فعلی، و لذا مجاز شمرده میشود.
إشکال في الدلیل الأول
مرحوم شیخ انصاری این تحلیل را نمیپذیرد و میفرماید:«التحقيق أن ذلك مبني على كون التقييد مجازا أو حقيقة فعلى الأول فالواجب المشروط مجاز تقييدي و لا مدخل للأول و المشارفة فيه لأن المدار في صدق المشتق على وجه الحقيقة هو قيام المبدإ بمورده في الحال و الوجوب في الواجب المشروط حالي إلا أن الواجب شيء مخصوص بتقدير خاص و ذلك لا يوجب أن لا يتصف المورد بالوجوب في الحال و على الثاني كما هو الحق فهو حقيقة كما في سائر المطلقات نعم عند تجرّده عن القيود يحمل على أن المورد متصف بالوجوب على جميع التقادير كما في غيره من المطلقات أيضا و لا إشكال في ذلك.»[10]
یعنی «علاقهای از نوع «مشارفت» یا «اعتبار آینده» در کار نیست؛ چون اگر وجوب فعلی باشد، اطلاق واجب بر واجب مشروط حقیقت است.» به عبارت دیگر، اگر قائل شویم که وجوب در واجب مشروط فعلی است ولی مشروط به تحقّق موضوع، دیگر نیازی به توسل به مجاز نیست. پس «وجوب حالیه و واجب استقبالیه»، و مجازیتی در کار نیست.
الدلیل الثاني
مرحوم آخوند میفرماید:«على نحو تعدّد الدالّ والمدلول»[11] یعنی هرگاه دال تعدّد داشته باشد، مدلول نیز تعدّد دارد و در نتیجه، مجازیتی در کار نیست. مثلاً در جملهی «إِن جاءَ زیدٌ فَأکرِمه»، یک واجب مشروط داریم؛ یعنی اگر زید آمد، اکرامش کن. در این واجب مشروط، تعدّد دال و تعدّد مدلول وجود دارد؛ یعنی «إن» در معنای خودش استعمال شده، «جاء» و «زید» نیز در معنای حقیقی خود بهکار رفتهاندو «فَأکرِمه» نیز در معنای حقیقی خود بهکار است؛ بنابراین، مجازی در کار نیست. پس چرا گفته میشود واجب مشروط مجاز است؟ در جملهی «إِنِ استطاعَ فَیجبُ الحَجّ»، همهی الفاظ در معنای حقیقی خود استعمال شدهاند، پس مجازیت وجهی ندارد.
به همین دلیل، از آن تعبیر میشود به تعدّد دال و مدلول؛ یعنی هر لفظی در معنای حقیقی خود بهکار رفته و مجاز وجود ندارد. مثلاً در «إن جاء الأسد» اگر مقصود زید باشد، مجاز است، چون «أسد» در معنای غیرحقیقی (انسان شجاع) استعمال شده است؛ امّا در مثال ما چنین نیست. بنابراین، واجب مشروط همانند واجب مطلق، استعمال حقیقی دارد؛ مثلاً «صلّ» واجب مطلق است و اگر بگوییم «صلّ لدلوک الشمس» میشود واجب مشروط؛ میبینیم که در هیچکدام مجاز وجود ندارد.
الإشکال الأوّل
اشکالی در اینجا مطرح میشود که درست است که در «إن جاء زید فأکرمه» مجازیتی نیست، امّا اگر بگوییم «اکرام زید واجب است»، این استعمال مجاز است؛ زیرا اکرام زید تنها در صورت آمدن او واجب میشود. پس اطلاق وجوب بهصورت مطلق، پیش از تحقّق شرط، استعمال مجازی است. بهعبارتدیگر، اگر وجوب مقیّد را لحاظ کنیم، حقیقی است؛ امّا اگر وجوب مطلق را بر آن بار کنیم، مجازی میشود. پس واجب مشروط و واجب مطلق هر دو در جای خود استعمال حقیقی دارند، امّا اطلاق وجوب مطلق بر واجب مشروط، مجازی است.
الإشکال الثاني
نکتهی دوّم آنکه گاه شرط در لفظ ذکر نشده ولی در معنا مستتر است؛ مثلاً در «أکرِم العادل»، در ظاهر شرطی وجود ندارد، امّا معنای آن این است: «أکرِم الرجل إن کان عادلاً»؛ یعنی شرط در مفهوم «عادل» نهفته است.
ثمره بحث:
اگر قول شیخ را بپذیریم، اطلاق وجوب در همهی موارد حقیقی است؛ ولی طبق نظر مرحوم آخوند، اطلاق وجوب بر واجب مشروط مجاز خواهد بود.
بنابراین، اگر در روایتی گفته شود «چیزی واجب است»، تا زمانی که قیدی ذکر نشده، ظاهر آن وجوب مطلق است؛ امّا اگر قید آمد، میگوییم واجب مشروط است؛ لذا تا زمانی که در آیات و روایات قیدی بر واجب نیامده باشد، ظاهر اطلاق، واجب مطلق است. امّا اگر قیدی ذکر شده باشد، واجب، مشروط خواهد بود.
خلاصه بحث
در مباحث اصولی، این پرسش مطرح است که آیا اطلاق لفظ «واجب» بر «واجب مشروط» (پیش از تحقق شرط) حقیقت است یا مجاز؟
• دیدگاه آخوند خراسانی (کفایة الاصول): اطلاق «واجب» بر واجب مشروط، قبل از تحقق شرط، مجاز است. زیرا وجوب، فعلیت ندارد. مثلاً قبل از زوال، نماز ظهر "واجب" نیست و اطلاق این لفظ فقط به اعتبار آینده (به علاقه «اول» یا «مشارفت») است.
• دیدگاه شیخ انصاری: این اطلاق حقیقت است. زیرا وجوب، امری حالی (فعلی) است، اگرچه خودِ عمل (واجب) در آینده (استقبالی) محقق میشود. دلیل این است که عقل، حکم به وجوب تهیه مقدمات (مانند یادگیری احکام) میکند و این، مستلزم وجوب فعلی است.
• ثمره عملی اختلاف:
بر اساس نظر آخوند، قبل از تحقق شرط، وجوبی وجود ندارد؛ بنابراین واجب بودن مقدمات (مانند تحصیل آب برای وضو) منتفی است. امّا بر اساس نظر شیخ، چون وجوب فعلی است، تهیه مقدمات نیز از هم اکنون واجب است.