« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

1404/07/20

بسم الله الرحمن الرحیم

مباحث الفاظ/اوأمر/مقدّمه واجب/واجب مطلق و واجب مشروط/آیا ایجاب و وجوب (انشاء و منشأ) قابل تفکیک‌اند یا خیر؟

 

موضوع: مباحث الفاظ/اوأمر/مقدّمه واجب/واجب مطلق و واجب مشروط/آیا ایجاب و وجوب (انشاء و منشأ) قابل تفکیک‌اند یا خیر؟

 

خلاصه جلسه گذشته: جلسه گذشته بحث در این بود که آیا قید در اوامر، راجع به مادّه است یا راجع به هیئت؟ به عبارت دیگر، آیا قیود، قیدِ وجوب هستند یا قیدِ واجب؟ و همچنین گفته شده که وجوب بر دو گونه است: وجوب انشائی و وجوب فعلی.
وجوب انشائی آن است که حکم در مقام انشاء و جعل شارع تحقّق یافته ولی هنوز شرایط تحقّق آن در خارج فراهم نشده است؛ یعنی وجوب به مرحله‌ی فعلیّت نرسیده.

امّا وجوب فعلی آن است که پس از تحقّق تمام شرایط و مقدّمات، حکم انشائی فعلیّت پیدا می‌کند و مکلّف بالفعل موظف به امتثال می‌گردد.

پیش از ورود به بحث «وجوب انشائی و وجوب فعلی»، لازم است مقدمه‌ای مطرح گردد و آن اینکه:
- آیا ایجاد از وجود قابل تفکیک است یا خیر؟ گاهی می‌گویند:«ایجاد شد، امّا موجود نشد.» سؤال این است که آیا ممکن است ایجاد تحقّق پیدا کند ولی وجود تحقّق نیابد؟

می‌فرمایند: در تکوینیات، ایجاد و وجود قابل تفکیک نیستند؛ زیرا هرگاه ایجاد واقع شود، وجود نیز حتماً محقّق می‌گردد.

- سؤال بعدی این است که: آیا انشاء از منشأ قابل تفکیک است؟ یعنی آیا ممکن است انشاء صورت گیرد، ولی منشأ تحقّق نیابد؟

در پاسخ گفته‌اند: چون مسئله انشاء و منشأ از مقوله‌ی اعتباریات است نه تکوینیات، بنابراین ممکن است تصور تفکیک در آن مطرح شود. مثلاً کسی وجوب را بر دیگری اعتبار می‌کند (ایجاب) و می‌گوید: «این کار بر تو واجب است»؛ امّا آیا ممکن است ایجاب تحقّق یافته باشد، ولی وجوبِ واقعی (منشأ) نیامده باشد؟

برخی از اصولیون گفته‌اند: چون این امور اعتباری‌اند، امکان دارد ایجاب محقّق باشد ولی وجوب فعلی نباشد. مثلاً نماز واجب شده، امّا بر من واجب نیست؛ زیرا من قدرت ندارم. در نتیجه، ایجاب موجود است ولی وجوبِ فعلی وجود ندارد.

از این‌رو، بحث در این است که:
آیا ایجاب و وجوب (یا به تعبیر دیگر، انشاء و منشأ) قابل تفکیک‌اند یا خیر؟

قول سوّم: عدم امکان تفکیک بین ایجاد و وجود و بین انشاء و منشأ

جمعی از بزرگان فرموده‌اند که انشاء و منشأ از هم قابل تفکیک نیستند؛ همان‌گونه که ایجاد از وجود در تکوینیات جدا نمی‌شود. هرچند این امور اعتباری‌اند، امّا همین که انشاء تحقّق یافت، منشأ نیز تحقّق دارد؛ ولی منشأ ممکن است مطلق باشد یا مقیّد و معلّق. مثلاً شارع می‌فرماید: ﴿أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ﴾[1] ؛ یعنی نماز را به هنگام زوال خورشید به‌پا دار. در این‌جا انشاء وجوب نماز وجود دارد، ولی منشأ آن مقیّد به زمان زوال است. اکنون اگر ساعت ۱۱ باشد، انشاءِ وجوبِ نماز وجود دارد، ولی هنوز ظهر نشده است. آیا در این زمان منشأ وجود دارد یا خیر؟
می‌فرمایند اشتباه نکنید این تفکیک نیست. زیرا انشاء در این‌جا به‌صورت مقیّد تحقّق یافته است. مثل «إِنْ جاءَ زَيْدٌ فَأَكْرِمْهُ»؛ یعنی اگر زید آمد، او را اکرام کن. پس انشاء از ابتدا مقیّد به آمدن زید است، نه اینکه انشاء آمده باشد ولی منشأ نیامده باشد. بنابراین، انشاء و منشأ تفکیک‌پذیر نیستند؛ ولی منشأ گاهی مطلق است و گاهی مقیّد به شرط یا زمان خاص.

همین‌که منشأ دارای قید است، به معنای نبود منشأ نیست. بلکه انشاء وجود دارد و منشأ نیز وجود دارد، ولی منشأ دارای قید است؛ مثلاً زمان خاصی برای فعلیّت آن لازم است. پس تفکیک انشاء از منشأ محقّق نیست.

نظر مرحوم آخوند:

مرحوم آخوند خراسانی در کفایة الأصول فرموده‌اند:«این سخن همان حرف ماست با تعبیری دیگر؛ زیرا ما گفتیم حکم انشائی داریم و حکم فعلی.» مثلاً وجوب نماز پیش از زوال (در ساعت ۱۱) به نحو انشائی است و بعد از زوال (در ساعت ۱۲) به نحو فعلی. پس وقتی زمان برسد، همان حکم انشائی به فعلیّت می‌رسد.

نظر مرحوم محقّق نائینی:

مرحوم نائینی، با اینکه از شاگردان مرحوم آخوند است، با این مبنا مخالفت دارد و می‌فرماید:«ليس للحكم نحوان من الوجود يسمّى بالإنشاء تارة، و بالفعلي أخرى، بل الحكم هو عبارة عمّا يتحقّق بتحقّق موضوعه، و هذا هو الّذي أنشأ أزلا قبل خلق عالم و آدم.» [2] یعنی ما دو حکم (انشائی و فعلی) نداریم، بلکه یک حکم بیشتر نیست.»

توضیح این مطلب:

خداوند متعال هنگامی که بخواهد حکمی جعل کند، نخست مصالح و مفاسد را در اشیاء لحاظ می‌کند. اگر مصلحت موجود و مانعی در کار نباشد، اراده الهی بدان تعلّق می‌گیرد. پس از تحقّق اراده، آن اراده را اظهار می‌کند، و این اظهار همان حکم واقعی الهی (انشائی و فعلی) است.

به تعبیر خود مرحوم نائینی:

«بل الحكم هو عبارة عمّا يتحقّق بتحقّق موضوعه، و هذا هو الّذي أنشأ أزلا قبل خلق عالم و آدم.»[3] یعنی آغاز حکم همان است که با تحقّق موضوعش فعلیّت می‌یابد، و آن همان چیزی است که خداوند از ازل، پیش از آفرینش عالم و آدم، انشاء فرموده است.

ایشان می‌فرماید: خداوند قبل از خلقت انسان و جهان، مصالح و مفاسد احکام را در علم ازلی خود لحاظ کرده بود. مانند پدری که هنوز فرزندی ندارد، ولی در ذهن خود برای آینده‌ی او برنامه‌ریزی می‌کند و می‌گوید: اگر فرزندی داشته باشم، برایش چنین و چنان می‌کنم.

به همین قیاس، خداوند پیش از خلقت عالم، مصالح افعال انسان را در علم خود ملاحظه نمود و بر اساس آن مصالح، حکم را جعل کرد. سپس بعد از آفرینش عالم و انسان، آن اراده را اظهار نمود و فرمود: «نماز بخوانید»، «روزه بگیرید» و مانند آن.

بنابراین، به نظر مرحوم نائینی، حکم الهی واحد است؛ و آن عبارت است از همان اراده‌ی ازلی خداوند بر اساس مصالح و مفاسد موجود در اشیاء.
پس تعبیر به «حکم انشائی» و «حکم فعلی» نادرست است، بلکه هر دو اشاره به همان حقیقت واحد دارند که در مرتبه‌ی اظهار، در قالب خطاب شرعی ظاهر می‌شود.

 

خلاصه بحث

 

    1. در تکوینیات، ایجاد و وجود قابل تفکیک نیستند.

    2. در اعتباریات نیز، انشاء و منشأ قابل تفکیک نیستند؛ منشأ گاهی مطلق است و گاهی مقیّد.

    3. مرحوم آخوند خراسانی این تفاوت را به حکم انشائی و حکم فعلی تعبیر کرد.

    4. مرحوم نائینی منکر دوگانگی حکم شد و فرمود: حکم واحد است و همان اراده‌ی ازلی خداوند است که در هنگام تحقّق موضوع اظهار می‌شود.


logo