« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

1404/03/10

بسم الله الرحمن الرحیم

مباحث الفاظ/اوأمر/مقدّمه واجب/واجب مطلق و واجب مشروط/آیا قید به مادّه می‌خورد یا به هیئت؟

 

موضوع: مباحث الفاظ/اوأمر/مقدّمه واجب/واجب مطلق و واجب مشروط/آیا قید به مادّه می‌خورد یا به هیئت؟

خلاصه جلسه گذشته: جلسه گذشته بحث ما پیرامون این بود که آیا قید به مادّه می‌خورد یا به هیئت؟(وجوب مقیّد یا واجب مقیّد؟)
به تعبیر دیگر:

     آیا قیود، قید طلب هستند یا قید مطلوب؟

     آیا قید وجوب است یا قید واجب؟

در این مسئله، اختلاف مهمّی میان مرحوم شیخ انصاری و مرحوم محقّق خویی وجود دارد که عده‌ای از علما پیرو نظریه شیخ انصاری‌اند و عده‌ای دیگر از نظریه محقّق خویی تبعیت کرده‌اند.

بیان مسئله با مثال

اگر مولایی امری داشته باشد و برای آن امر، قیدی آورده شود، آیا این قید، قید وجوب است یا قید واجب؟

مثال:

     آیه شریفه: ﴿وَ لِلّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا﴾[1] در اینجا، «من استطاع الیه سبیلا» قید چیست؟

         اگر قید وجوب باشد: معنایش آن است که تا استطاعت حاصل نشود، اصل وجوب بر عهده نیست؛ پس، مقدمات حج هم واجب نیست.

         امّا اگر قید واجب باشد، باید گفت اصل وجوب حج همیشه هست و استطاعت، قید تحقّق واجب است؛ پس، باید مقدمات حج را از قبل فراهم کرد.

مثال دیگر:

     آیه شریفه: ﴿أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ﴾[2] یعنی وقتی وقت ظهر شد، نماز را اقامه کن. در اینجا گفته می‌شود وجوب نماز، مطلق است و باید مقدمات آن از قبل مهیا باشد؛ مثلاً: بدن و لباس و مکان پاک باشند، وضو داشته باشد، قبله مشخص باشد و...

القول الأوّل: رجوع الشرط أو القید إلی المادّة[3]

مرحوم شیخ انصاری بر این باور است که:

خداوند متعال، مصالح کلیه را در نظر گرفته و بر اساس آن‌ها، احکامی همچون نماز، زکات، خمس را واجب فرموده است. این احکام به صورت قضیه حقیقیه جعل شده‌اند، نه قضیه خارجیه. قضیه خارجیه یعنی: اگر مکلّفی دارای شرایطی از قبیل بلوغ، عقل، قدرت و... شد، آن‌گاه آن وجوب به او تعلّق می‌گیرد.

دلیل قول اوّل:

«لا إطلاق في الفرد الموجود منه المتعلق بالفعل حتى يصح القول بتقييده بالزمان أو نحوه فكل ما يحتمل رجوعه إلى الطلب الذي يدل عليه الهيئة فهو عند التحقيق راجع إلى نفس المادة[4]

 

نکته مهم:

این شرایط (بلوغ، عقل، قدرت و...) برای تحقّق خارجی واجب لازم‌اند، نه برای ثبوت و جعل وجوب.

بنابراین از نظر شیخ انصاری:

     وجوب نماز مطلق است.

     مقدمات نماز نیز واجبند و باید از قبل فراهم شوند.

     حتی اگر هنوز وقت نماز نرسیده باشد، وظیفه داریم که مقدمات آن را مهیا کنیم.

این تحلیل مبتنی بر آن است که:

قیدها به واجب برمی‌گردند، نه به وجوب؛ و شارع مصلحت را در فعل دیده و آن را به صورت کلی و مطلق خواسته است.

 

القول الثاني: أنّ الشرط من قیود الهیئة (القید يرجع إلی الهیئة)[5]

مرحوم محقّق خویی می‌فرماید: «انّ ظاهر الجملة الشرطية و الخطاب التعليقي كون الاشتراط راجعا الى مفاد الهيئة، و هو الوجوب، لا الى المادة، و هو الواجب، فانّ مفاد قولنا: ان جاءك زيد فأكرمه، بحسب المتفاهم العرفي أنّ وجوب الاكرام‌ مشروط بالمجي‌ء، لا أنّ الوجوب فعلي متعلّق بالاكرام على تقدير المجي‌ء و هذا الظهور ممّا لا مجال لانكاره بحسب القواعد العربية.» [6]

مرحوم محقّق خویی معتقد است:

     این شرایطی که برای نماز یا حجّ ذکر می‌شود، در واقع قید وجوب هستند، نه قید واجب؛

     یعنی تا وقتی که شرط محقّق نشده (مثلاً اذان ظهر نرسیده، یا استطاعت حاصل نشده)، وجوبی هم در کار نیست؛ در نتیجه، مقدمات آن نیز واجب نخواهند بود. مثال:

     اکرام زید: اگر گفته شود «أکرم زیداً إذا جاء»، یعنی اکرام زید پس از آمدن او واجب است. پس:

         وجوب بعد از آمدن زید است؛

         مقدمات اکرام (مثل تهیه غذا و سفره و...) نیز بعد از آمدن باید فراهم شوند.

محقّق خویی با این بیان، نتیجه می‌گیرد که:

     نمی‌توان گفت مقدمات قبل از تحقّق شرط، واجب‌اند؛

     چرا که ممکن است شرط اصلاً تحقّق پیدا نکند؛

     در این صورت، فراهم کردن مقدمات ممکن است موجب اسراف و عسر و حرج شود.

 

جمع‌بندی و تحلیل نهای

بر اساس دیدگاه‌ها:

دیدگاه شیخ انصاری:

     قیدها قید واجب هستند.

     وجوب مطلق است.

     باید قبل از تحقّق شرط نیز مقدمات واجب را فراهم کرد.

     ملاک، مصلحت کلیه و جعل به صورت قضیه حقیقیه است.

دیدگاه محقّق خویی:

     قیدها قید وجوب هستند.

     وجوب مقیّد به شرط است.

     مقدمات فقط بعد از تحقّق شرط واجب می‌شوند.

     ملاک، تحقّق فعلی وجوب است، نه جعل ابتدایی.

 

خلاصه بحث

در مسئله نسبت قیود با وجوب یا واجب، دو دیدگاه اصلی وجود دارد:

الف) دیدگاه شیخ انصاری:

        1. احکام به صورت قضیه حقیقیه جعل شده‌اند.

        2. قیدها به واجب می‌خورند نه به وجوب.

        3. بنابراین مقدمات واجب باید پیش از تحقّق شرط نیز فراهم شوند.

ب) دیدگاه محقّق خویی:

        1. قیدها قید وجوب‌اند و وجوب مقید به شرط است.

        2. تا شرط نیاید، وجوبی در کار نیست.

        3. در نتیجه مقدمات نیز فقط پس از تحقّق شرط واجب خواهند شد.

این اختلاف، تأثیر مستقیم در فهم ما از وظایف مکلّف پیش از تحقّق شروط واجب خواهد داشت.


logo