« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

1404/02/21

بسم الله الرحمن الرحیم

مقام ثبوت و مقام اثبات «واجب مطلق و واجب مشروط»/اوأمر/مباحث الفاظ

 

موضوع: مباحث الفاظ/اوأمر/مقام ثبوت و مقام اثبات «واجب مطلق و واجب مشروط»

خلاصه جلسه گذشته: جلسه گذشته در خصوص تعریف «واجب مطلق و واجب مشروط» سخن گفته شد.

 

المطلب الثاني: تصوير الواجب المشروط في مقام الثبوت و الإثبات

یکی از نکاتی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که این مسئله را در دو ساحت مقام ثبوت و مقام اثبات بررسی کنیم:

     آیا در مقام ثبوت، واجب مشروط قابل تصویر است یا نه؟

     و آیا در مقام اثبات، خداوند متعال واجب مشروطی جعل فرموده است یا خیر؟

این مسئله به‌ظاهر ساده، دارای عمق قابل توجّهی است و باید پذیرفت که جای بحث و تأمل دارد.

 

مقام ثبوت: آیا واجب مشروط قابل تصویر است؟

در مقام ثبوت، باید از خود بپرسیم که آیا اصولاً می‌توان واجب مشروط را در ذهن تصویر کرد یا نه؟ برای این تصویرسازی، باید به مراتب جعل و تحقّق یک حکم توجه کرد. مراتب چهارگانه جعل حکم عبارت‌اند از:

    1. مرحله علم به مصالح و مفاسد: هر شخص، قبل از صدور یک دستور یا فرمان، ابتدا به بررسی مصالح و مفاسد می‌پردازد.

    2. مرحله اشتیاق: پس از علم به مصلحت، ممکن است اشتیاق نسبت به تحقّق آن مصلحت حاصل شود یا نشود. اشتیاق، لازمه علم به مصالح و مفاسد نیست. بسیاری از انسان‌ها با وجود علم به ضرر، همچنان نسبت به ترک آن اشتیاق ندارند (مانند دکتری که سیگار می‌کشد).

    3. مرحله اراده: پس از حصول اشتیاق، اراده بر انجام آن فعل شکل می‌گیرد.

    4. مرحله امر: نهایتاً، پس از اراده، دستور و امر صادر می‌شود.

این مراتب، حتّی اگر خیلی سریع و در یک لحظه طی شوند، باز هم تحقّق آن‌ها ضروری است. هم در اوامر و هم در نواهی، همین ساختار حکم‌رانی می‌کند.

 

اشکال بر امکان جعل واجب مشروط

حال که مراتب جعل امر، یکی پس از دیگری طی می‌شود و نهایتاً به امر ختم می‌گردد، اگر کسی بگوید که واجب مشروط داریم، پرسش این است:

اگر همه مراتب (علم، اشتیاق، اراده و امر) فعلیّت یافته‌اند؛ دیگر «شرط» چه معنایی دارد؟ چگونه می‌توان برای چنین امری، شرطی در نظر گرفت؟ مثلاً در مورد حجّ؛ خداوند مصلحت حجّ را می‌داند، اشتیاق به آن دارد، اراده بر آن کرده، و امر هم نموده است:﴿وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حجّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا﴾[1] در این صورت، چگونه می‌توان گفت: «اگر پول زیاد داشتی، واجب است»؟ "استطاعت شرعی" غیر از "استطاعت عقلی" است؛ چه‌بسا بتوان با فقر نیز به مکّه رفت. بنابراین، اگر فعلیّت در همه مراتب وجود دارد، دیگر شرط‌گذاری برای آن معنا ندارد.

پاسخ

مرحوم محقّق عراقی می‌فرماید:«بانه لا مانع حينئذ من الالتزام بفعلية الاشتياق والارادة في الواجبات المشروطة قبل حصول شرطها في الخارج فانه بعد ما علم منوطا بفرض القيد و لحاظه في الذهن بوجود المصلحة في المتعلق فقهرا بمقتضى التبعية المزبورة منوطا بفرض القيد ولحاظه يتوجه نحوه الاشتياق والارادة ايضا من دون حالة منتظرة في البين اصلا كما لا يخفى. نعم فاعلية مثل هذه الارادة المنوطة ومحركيتها نحو المراد لا تكون الا في ظرف تحقق القيد خارجا الذي هو ظرف اتصاف المتعلق بالمصلحة، فيفكك بين فعلية الارادة وفاعليتها بجعل فعليتها في ظرف الانشاء وفاعليتها في ظرف تحقق القيد في الخارج الذي هو ظرف الاتصاف بالمصلحة، ونتيجة فعلية الارادة حال الانشاء انما هي لزوم تحصيل بعض المقدمات المفوتة التي لا يمكن تحصيلها في ظرف تحقق قيد المصلحة في الخارج. ... وبعبارة اخرى: ان كنت مولاك فافعل ذلك حيث جعل المنوط به في المثال نفس الفرض لامكن دعوى فعلية الارادة المنوطة حتى مع القطع بعدم حصول القيد في موطن الخارج، ... نعم مع الشك في ذلك امكن تعلق الارادة به رجاء تحقق المنوط به في الخارج ولكن مثل هذا الفرض غير متصور في الاحكام الشرعية بالنسبة إلى الشارع الذي لا يكاد يتصور في حقه الجهل. وكيف كان فمن التأمل فيما ذكرنا يظهر لك عدم تمامية ما عليه المشهور من المشروط في القضايا الشرعية الطلبية من عدم فعلية الارادة والطلب الا في ظرف تحقق المنوط به في الخارج.»[2]

ایشان در مقام پاسخ به این اشکال، تفکیکی دقیق ارائه کرده است:

     فعلیّت اراده (فعلیة الإرادة(: اراده خداوند نسبت به حجّ برای همه مردم فعلی است و "مشروط" نیست.

     فاعلیّت اراده (فاعلیّة الإرادة): تحقّق اراده و فعل، منوط به وجود شرایطی مانند استطاعت است. این "مشروط" است.

یعنی خداوند، فعلیّت اراده به حجّ را دارد، ولی فاعلیّت اراده فقط در صورتی تحقّق می‌یابد که استطاعت حاصل شود.

مثال توضیحی:

فرض کنید می‌دانید که آب تا ساعت ۱۲ در دسترس است، ولی نماز را باید پس از آن بخوانید. آیا باید آب را نگه دارید؟ اگر بگویید فعلیّت اراده خدا نسبت به نماز از قبل موجود است، پس باید مقدمات آن ـ از جمله آب ـ را نگه دارید، گرچه فاعلیّت آن در آینده محقّق می‌شود. بنابراین:

     فعلیّت اراده: بر نماز در وقت خودش هست، حتی اگر هنوز وقت نرسیده باشد.

     فاعلیّت اراده: مربوط به زمانی است که نماز واجب‌الاداء می‌شود.

پس اگر فعلیّت اراده موجود است، تمام مقدّمات باید فراهم گردد؛ ولو هنوز فاعلیّت آن نرسیده باشد.

بنابراین طبق نظر محقّق عراقی:

     فعلیّت اراده الهی مطلق است و مشروط نیست.

     آنچه مشروط است، فاعلیّت اراده است.

پس، در واجب مشروط، تفاوت بین این دو لحاظ می‌شود و مشکلی در تصویرسازی یا تحقّق آن به‌وجود نمی‌آید.

 

خلاصه بحث

     در مقام ثبوت، واجب مشروط قابل تصویر است، اگر میان فعلیّت اراده و فاعلیّت اراده فرق بگذاریم.

     در مقام اثبات نیز می‌توان واجب مشروط را پذیرفت، اگر اراده الهی نسبت به اصل واجب مطلق دانسته شود و تحقّق آن مشروط به فراهم‌شدن شرایط خاص تلقی گردد.

     بر این اساس، فراهم‌نمودن مقدمات واجب مشروط در صورت فعلیّت اراده، واجب است؛ گرچه فاعلیّت آن در آینده حاصل شود.

     نظر محقّق عراقی با این تفکیک، اشکال را پاسخ داده و موجب حفظ انسجام نظریه واجب مشروط در اصول فقه گردیده است.


logo