1404/02/20
بسم الله الرحمن الرحیم
واجب مطلق و واجب مشروط/اوأمر/مباحث الفاظ
موضوع: مباحث الفاظ/اوأمر/واجب مطلق و واجب مشروط
خلاصه جلسه گذشته: جلسه گذشته بحث دربارهی تعریف "واجب مطلق" و "واجب مشروط" بود.
تعریف واجب مطلق و واجب مشروط
یکی از تعاریفی که برای "واجب مطلق" ذکر کردهاند این است که:
«ما لا یتوقّف تعلّقُه بالمکلَّف علی حصول أمرٍ غیر حاصلٍ.»[1] یعنی واجب مطلق آن است که وجوبش منوط به حصول شرطی که هنوز حاصل نشده نباشد. اگر تمام شرایط واجب حاصل شده باشد، آن "واجب مطلق" خواهد بود. امّا اگر بعضی از شرایط هنوز حاصل نشده باشد، آن را "واجب مشروط" مینامیم.
مثال:
اگر استطاعت برای حجّ حاصل نشده باشد، حجّ "واجب مشروط" است. اما اگر استطاعت حاصل شد، حجّ تبدیل به "واجب مطلق" میشود. همچنین اگر بلوغ حاصل نشده یا وقت ظهر فرا نرسیده باشد، نماز در این حالت واجب مطلق نیست، بلکه واجب مشروط است؛ چون هنوز شرط آن محقّق نشده است.
المطلب الأوّل: الإطلاق و التقیيد من الأمور النسبیّة و الإضافیّة[2] [3] [4] [5] [6] [7] .
واجب مطلق و واجب مشروط، «اضافی و نسبی» هستند. یعنی به نسبت هر شرط و قید، ممکن است یک واجب در جایی مطلق و در جایی دیگر مشروط باشد. همانگونه که یک شخص ممکن است به نسبت پدر خود "فرزند" و به نسبت فرزندش "پدر" باشد، اطلاق و اشتراط نیز نسبی هستند. بنابراین نمیتوان گفت واجب مطلق یا مشروط بهصورت مطلق معنا دارد، بلکه باید دید نسبت به چه شرطی سخن میگوییم.
نتیجه:
اگر شرطی حاصل شده باشد، وجوب نسبت به آن مطلق است. اگر شرطی حاصل نشده باشد، وجوب نسبت به آن مشروط است. مانند بلوغ، عقل، قدرت، وقت، استطاعت و... که هر یک ممکن است شرط وجوب باشد و در صورت تحقق، وجوب نسبت به آن مطلق گردد.
تعریف صحیح واجب مطلق و مشروط
نظر استاد: تعریفی که ما آن را پسندیدیم برای "واجب مطلق" و "واجب مشروط" چنین است:
«أنّ الواجب مع کلّ شیء یُلاحظ معه، إن کان وجوبه غیرَ مشروطٍ به فهو مطلق.»[8] یعنی اگر وجوب واجب، نسبت به آن شرط خاص، مشروط نباشد، آن واجب در آن حیث، "مطلق" خواهد بود. پس واجب مطلق و مشروط نسبیاند: نسبت به بعضی شرایط مطلقاند و نسبت به بعضی دیگر مشروط.
مثال:
• نسبت به بلوغ، تمام واجبات، "مشروط" هستند.
• نسبت به عقل نیز، همه واجبات، "مشروط" به آناند.
• امّا اگر بلوغ، عقل، قدرت یا استطاعت حاصل شد، آن واجبات، نسبت به آن شرایط، "مطلق" میشوند.
این مطلبی را که بیان کردیم، تمامی بزرگان و علما نیز مطرح فرمودهاند؛ از جمله: مرحوم شیخ انصاری، محقق قمی، محقق رشتی و محقق خراسانی، همگی این مطلب را ذکر کرده و در اینجا به تفصیل آن پرداختهاند. ما نیز عبارات این بزرگان را به نگارش درآوردهایم.
المطلب الثاني: تصوير الواجب المشروط في مقام الثبوت و الإثبات .
تفکیک بین فعلیّت و فاعلیّت اراده
از جمله نکاتی که محقّق عراقی در این بحث بیان کرده، تفکیک بین "فعلیّة الإشتیاق و الإرادة" و "فاعلیّة الإرادة" است.
توضیح مطلب:
هر رئیسی وقتی میخواهد دستوری صادر کند، ابتدا مصالح و مفاسد را بررسی میکند، سپس بر اساس آن، "اراده" میکند. گاهی این اراده "مطلق" است؛ یعنی بدون هیچ قیدی میگوید: "همه این کار را انجام دهند. "گاهی نیز "مشروط" است؛ مثلاً میگوید: "افرادی که توانایی دارند، این کار را انجام دهند".
محقّق عراقی تصریح میکند که اراده و اشتیاق، دو مرحله دارد:
1. فعلیّة الإرادة:
فعلیّت اراده نمیتواند مشروط باشد؛ یعنی شارع، بهصورت کلّی و در مقام جعل، ارادهی تشریع میکند. مثلاً میفرماید: «حجّ بجا بیاورید»، «نماز بپا دارید»، «روزه بگیرید»؛ همه اینها فعلیت الاراده دارند و این اراده، عام و کلّی است.
2. فاعلیّة الإرادة:
فاعلیّت اراده میتواند مشروط باشد؛ یعنی این اراده، در مقام تنجّز و فعلیت، متوقّف بر شرایطی است؛ مانند بلوغ، عقل، قدرت، استطاعت و وقت.
نتیجه:
همهی واجبات از حیث فعلیّة الإرادة، فعلیّت دارند؛ یعنی شارع همه را واجب کرده است. امّا از جهت فاعلیة الإرادة، مشروط به تحقّق برخی شرایطاند. یعنی اجرای این اراده در حقّ مکلّف، متوقّف بر بلوغ و استطاعت و عقل و ... است.
خلاصه بحث
1. واجب مطلق و واجب مشروط، اضافی و نسبیاند؛ یعنی یک واجب ممکن است نسبت به بعضی از شرایط مطلق و نسبت به برخی دیگر مشروط باشد.
2. تعریف دقیق واجب مطلق آن است که اگر وجوب آن واجب، مشروط به شرطی خاص نباشد، آن واجب نسبت به آن شرط، مطلق است.
3. در مثالهایی چون حجّ، نسبت به استطاعت، واجب مشروط است، اما پس از تحقق استطاعت، مطلق میشود.
4. محقق عراقی بین دو مرتبه از ارادهی شارع تمایز قائل شده است:
5. فعلیت اراده: شارع همهی واجبات را جعل و تشریع کرده است.
6. فاعلیت اراده: تحقق این اراده در حق مکلّف، مشروط به شرایط خاصی چون بلوغ و قدرت و استطاعت و ... است.
انشاءالله در جلسهی آینده، ثمرات این تفکیک بین فعلیّت و فاعلیّت اراده بهتفصیل بررسی خواهد شد.