1404/02/01
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدّمه واجب؛ شرائط تکلیف/اوأمر/مباحث الفاظ
موضوع: مباحث الفاظ/اوأمر/مقدّمه واجب؛ شرائط تکلیف
خلاصه جلسه گذشته: جلسه گذشته بحث در شرایط تکلیف بود؛ اینکه آیا شرط متأخّر داریم؟ آیا شرط متقدّم داریم؟ آیا شرط مقارن داریم؟
القول الثاني: إمتناع تقدّم الشرط في التکلیف[1] [2]
برخی قائلند شرط متأخّر محال است؛ چراکه میگویند علّت باید با معلول همراه و مقدّم بر آن باشد.
محقق ایروانی (رحمة الله علیه) میفرماید: «لا ينبغي الريب في عدم معقوليّة تأخّر الشرط و كذا سائر أجزاء العلّة عن المعلول، بل و كذا تقدّمها عليه. و إنّما الواجب المقارنة بين العلّة بتمام أجزائها و بين المعلول؛ فإنّ ذلك قضيّة إمكان الشيء و فقره المحوّج إلى المؤثّر.»[3]
استدلال قائلین به امتناع
وقتی میخواهید وجود خدا را اثبات کنید، میگویید: هر معلولی نیاز به علّت دارد و این علّت باید بر آن مقدّم باشد. پس اگر شما بگویید علّت میتواند متأخّر باشد، تمام استدلالات اثبات خداوند تخریب میشود. اگر قرار باشد «علّةالعلل» که همان خداوند است، متأخّر بر معلول باشد، یا فاصله داشته باشد، در این صورت مبانی براهین توحیدی از قبیل برهان دور و تسلسل نیز دچار اشکال میشوند. این براهین مبتنی بر این هستند که علّت باید مقدّم بر معلول باشد. لذا باید ملتزم شد که علّت همواره باید مقدّم و متصل به معلول باشد.
پاسخ به اشکال محال بودن شرط متأخّر .
پاسخ اول: تحلیل ساختاری علّت و تأثیر آن
ما وقتی از «علّت» سخن میگوییم، اگر اسم علّت را برداریم و بگوییم: این عامل اثر دارد، این اثر ممکن است در زمانی متأخّر تحقق پیدا کند. چنانکه در اجزای یک مرکب، برخی اجزا مقدّم، برخی مقارن و برخی متأخرند.
مثلاً: نماز شما آخرین جزءش «سلام» است. رکوع و سجود شما در چه صورتی صحیحاند؟ وقتی سلام نماز درست باشد. پس چه اشکالی دارد که اجزای متأخر در صحّت اجزای مقدّم تأثیرگذار باشند؟ این امر در تکوینیات و تشریعیات هر دو ممکن است. مثلاً: العنب إذا غلی، یحرم. وقتی انگور غلیان یابد، حرام میشود. حال آنکه در ابتدا غلیانی در کار نیست، بلکه تدریجاً به آن میرسد.
در این مثال:
• مقدّمات ناقصهای طی میشود تا به غلیان برسد.
• غلیان همان جزء اخیر علّت تامه است که در زمان متأخّر واقع میشود.
اگر کسی شنید که «علّت باید مقارن و مقدّم بر معلول باشد»، منظور این است که جزء اخیر علّت تامه باید متصل به معلول باشد، امّا اجزای مقدّم آن میتوانند فاصلهدار یا متأخّر باشند.
مثلاً: شما برای ورود به مسجد قدمهایی برمیدارید. قدم آخر شما علّت دخول در مسجد است، اما قدمهای قبلی «مُعدّات» هستند، یعنی اقتضا دارند اما کافی نیستند. لذا آنچه واقعاً علّت تامه است، جزء اخیر علّت است، و این همان است که باید به معلول متصل باشد.
پاسخ دوم: تحلیل در اجزا و شرائط
در اجزا نیز همینگونه است. چنانکه بعضی اجزا مقدّم، بعضی مقارن، و بعضی متأخرند. مرحوم آخوند خراسانی (أعلی الله مقامه الشریف) در کفایه نکتهای دارد، ایشان میفرماید: «آمر در مقام امر و تصوّر، تمام شروط را مقارن میبیند.» یعنی: وقتی شارع مقدس امر میکند، تمام شروط را با هم لحاظ میکند، هرچند در مقام تحقق، بعضی مقدّم، بعضی مقارن و بعضی متأخر باشند.
مثلاً: میفرماید: وضو بگیر، نماز بخوان، بعداً غسل کن. یا: زن حائض بعد نماز شب غسل کند.
در مقام ذهنی و تشریعی، همه این شروط مقارن با یکدیگر دیده میشوند، گرچه در واقع متقدم یا متأخر باشند. جواب اصلی این است که همانطور که اجزا ممکن است متقدّم، مقارن یا متأخّر باشند، شروط نیز همینگونهاند. تنها نکته مهم آن است که جزء اخیر علّت تامه باید متصل به معلول باشد، ولی سایر اجزای علّت تامّه و شروط مقدّماتی میتوانند متقدّم یا متأخّر باشند.
تعمیم بحث به سایر ابواب
این نکته تنها در باب تکلیف نیست، بلکه در سایر ابواب نیز جاری است:
• در شرایط وضعی: مثلاً در معاملات، اجازه در عقد فضولی شرطی است که میتواند متأخّر باشد.
• در سایر شروط: برخی شروط متقدّماند و برخی متأخّر، چه در تکالیف، چه در وضع، و چه در معاملات.
خلاصه بحث
شرایط تکلیف ممکن است متقدّم، مقارن یا متأخّر باشند.
اگرچه برخی اصولیون شرط متأخّر را محال دانستهاند، ولی این اشکال با تحلیل دقیق رد میشود.
تأثیر شرط متأخّر همانند تأثیر اجزای متأخّر در صحت اجزای مقدّم قابل فهم است.
در نتیجه، شرط متأخّر در تکوینیات، تشریعیات و حتی در معاملات پذیرفته شده و عرفاً نیز معقول است.
مهم آن است که جزء اخیر علّت تامه باید به معلول متصل باشد، نه اینکه همه اجزای علّت مقدّم یا مقارن باشند.