1403/12/05
بسم الله الرحمن الرحیم
في مقدمة الوجود و مقدمة الصحة و مقدمة الوجوب و مقدمة العلم/اوأمر/مباحث الفاظ
موضوع: مباحث الفاظ/اوأمر/في مقدمة الوجود و مقدمة الصحة و مقدمة الوجوب و مقدمة العلم
خلاصه جلسه گذشته: جلسه گذشته بحث ما در مبحث "مقدّمه واجب" در تقسیم مقدّمه واجب بود که اقسامی را بیان کردیم. یکی از اقسام مقدّمه، المقدّمة المقارنة و المقدّمة المتأخّرة و المقدّمة المتقدّمة است. از لحاظ زمان، گاهی مقدّمات و شرایط قبل از واجب محقّق میشوند، یعنی مقدّم هستند، گاهی مقارناند و گاهی متأخّرند.
اقسام مقدّمات واجب
۱. مقدّمه متقدّمه: مقدّماتی که مقدّم هستند، مثل وضو و تیمّم. اینها مقدّماند و از شرایط صحّت نماز میباشند.
۲. مقدّمه مقارنه: مثل بلوغ و عقل که در هنگام نماز باید همراه آن باشند؛ یعنی مقارن با نماز، فرد باید بالغ و عاقل باشد. اینها مقدمات مقارنه هستند.
۳. مقدّمه متأخّره: مثل اینکه زن مستحاضه کثیره، که برای صحّت روزهاش در شب باید غسل کند. اگر غسل بکند روزهاش صحیح است، اگر غسل نکند روزهاش باطل است. این مقدّمه، متأخّر است.
در باب معاملات نیز نظیر این اقسام دیده میشود:
• عقد، مقدّمه ملکیت است؛ یعنی ابتدا عقد صورت میگیرد و سپس ملکیت حاصل میشود.
• عقد، مقدّمه زوجیّت است؛ یعنی ابتدا عقد خوانده میشود و بعد زوجیت حاصل میشود.
• عقل، مقدّمه ملکیّت است؛ یعنی بعد از تحقّق عقل، ملکیت نیز تحقّق مییابد.
• اجازه در بیع فضولی، مقدّمه متأخّر است؛ یعنی بعد از انعقاد عقد، اجازه صادر میشود و عقد را تصحیح میکند. اگر اجازه بیاید، عقد صحیح است؛ اگر نیاید، عقد صحیح نیست، بنابر مبنای کاشفیت.
اشکال عقلی در مقدّمات
۱) مقدّمه متأخّره
یک اشکال عقلی در اینجا وجود دارد و آن این است که علّت باید از معلول مقدّم باشد؛ یعنی علّت و معلول باید به گونهای باشند که علّت مقدّم باشد. مانند: حرکة الید و حرکة المفتاح؛ یعنی وقتی کلیدی را برای باز کردن درب حرکت میدهید، حرکت کلید علّت است و باز شدن درب معلول؛ بنابراین، علّت باید مقدّم باشد.
مثلاً غسل لیلی مستحب است و اگر انجام شود، روزه روز قبل صحیح میشود. در اینجا این سوال مطرح میشود که چگونه یک امر متأخّر میتواند شرط صحّت روزهای باشد که پیش از آن انجام شده است؟ این، اشکال عقلی است که در مقدّمه متأخّره مطرح میشود.
۲) مقدمه متقدّم
اشکال دیگری نیز در اینجا مطرح است و آن اینکه در مواردی که مقدمه در متقدم قرار دارد، میان آن و معلول فاصلهای وجود دارد. این چه نوع علتی است؟ به عنوان مثال، وضو جزو شرایط صحت نماز محسوب میشود، اما آیا میتوان آن را علت برای نماز دانست، در حالی که بین آن دو فاصله زمانی وجود دارد؟ قاعده علیت اقتضا میکند که هرگاه علت موجود شود، معلول نیز به دنبال آن تحقق یابد.
۳) مقدمه مقارن
اشکال دیگر این است که در مقدّمه مقارن نیز همین مسئله مطرح میشود. در جایی که مقدمه مقارن با معلول است، باز هم مسأله فاصله به نوعی دیگر رخ میدهد؛ مثلاً عقد بیع مقارن با تحقّق ملکیّت است یا عقد نکاح مقارن با زوجیّت است. با این حال، در اینجا نیز مشاهده میشود که "بعتُ" علّت برای ملکیّت است، در حالی که با معلول خود فاصله دارد. همچنین، در نکاح نیز "أنکحتُ" مقدّم است و در اینجا نیز پرسش از چگونگی علیّت و ارتباط زمانی آن مطرح میشود.
پاسخ به اشکالات
در پاسخ باید گفت:
۱. در اعتباریات تقدّم و تأخّر حقیقی لحاظ نمیشود.
در اعتباریات آن چیزی که دخیل در حُسن عمل است لحاظ میشود مثلاً در نماز، مصلحت این است که تکبیرهالاحرام در ابتدا باشد، رکوع در وسط و سلام در انتها. اینها در جایگاه خود باید باشند تا مصلحت نماز محقّق شود. بنابراین، به نظر ما مقدّمه متأخّره در دایره اعتباریات اشکالی ندارد.
تفکیک میان علّت ناقصه و علّت تامّه
نکته دوّم آن است که علل ناقصه با علّت تامّه تفاوت دارند. علّت ناقصه آن است که بهتنهایی برای تحقّق معلول کافی نیست، بلکه تنها جزئی از فرآیند علیّت را تشکیل میدهد.
مثلاً در ایجاب و قبول، "بِعتُ" یا "أنکحتُ" بهتنهایی علّت تامّه برای تحقّق بیع یا نکاح نیستند، بلکه وقتی که "قبلتُ" نیز تحقّق پیدا کند، علّت تامّه شکل میگیرد. در واقع، تا زمانی که قبول طرف مقابل محقّق نشود، عقد کامل نمیشود، امّا با گفتن قبول، علّت تامّه با تمام شرایطش محقّق میشود.
عدم لزوم معیّت علّت ناقصه و معلول:
علّت ناقصه لازم نیست همزمان با معلول باشد، بلکه میتواند در گذر زمان زمینهساز تحقّق آن باشد. بسیاری از مقدّمات، حتی با وجود فاصله زمانی، در فرآیند تحقّق یک پدیده تأثیرگذارند. علّتهای ناقصه مُعدّات و مقتضیّات هستند که شرایط لازم را برای تحقّق معلول فراهم میکنند، امّا علّت تامّه آن علّتی است که در کنار معلول واقع شده و بدون واسطه موجب تحقّق آن میشود.
تأثیر مقدّمه متأخّر بر متقدّم:
مثال روشن این مسئله در فقه، سلام نماز است؛ اگرچه "السلام علیکم و رحمة الله" در پایان نماز قرار دارد، امّا نبود آن موجب بطلان کل نماز میشود. بنابراین، در امور اعتباری تقدّم و تأخّر حقیقی مطرح نیست و متأخّر میتواند بر متقدّم تأثیرگذار باشد.
در نهایت، این اشکال که علّت باید همیشه مقدّم بر معلول باشد، در حوزه اعتباریات قابل پذیرش نیست. در بسیاری از موارد، متأخّر میتواند بر متقدّم اثر بگذارد و این مسئله هیچ اشکالی ندارد، چرا که این امور تابع مصالح شرعی و اعتباریاند، نه تابع ترتّب حقیقی علّی و معلولی.
نتیجهگیری
بنابراین، اشکال مطرحشده در مقدّمه متأخّره، اشکال قویای نیست. زیرا در حوزه اعتباریات، تقدّم و تأخّر تابع مصالح است و در بحث علّت و معلول نیز باید میان علّت ناقصه و علّت تامّه تفکیک قائل شد. لذا، مقدّمه متأخّره نیز میتواند در جای خود قابل پذیرش باشد.