1403/10/24
بسم الله الرحمن الرحیم
أنواع مقدّمة خارجيه/اوامر/مباحث الفاظ
موضوع: مباحث الفاظ/اوامر/أنواع مقدّمة خارجيه
خلاصه جلسه گذشته: جلسه گذشته بحث ما در اینجا در مورد مقدّمه واجب در رابطه با اقسام مقدّمه خارجیه بود.
همانطور که پیشتر بیان شد، مقدّمه خارجیّه دارای اقسامی است؛ از جمله سبب، شرط، مانع، و مقتضی.
تذنيب: في ثبوت النزاع في العلّة التامّة و عدمه
سوال: آیا علّت تامّه داخل در بحث مقدّمه واجب است یا خیر؟ به عبارت دیگر، آیا علّت تامّه جزو مقدّماتی است که در بحث مقدّمه واجب بررسی میشود یا نه؟ این سوالی است که باید به آن پاسخ داده شود.
برای توضیح این مسئله، ابتدا باید توجه داشت که برخی چیزها مقدّمات هستند، امّا علّت تامّه محسوب نمیشوند. در مقابل، برخی چیزها علّت تامّه هستند. برای مثال، وقتی شما غسل ارتماسی انجام میدهید، این غسل ارتماسی علّت تامّه برای طهارت است؛ یعنی با انجام غسل ارتماسی، طهارت حاصل میشود. این رابطه را علّت و معلول مینامند. در اینجا، غسل ارتماسی علّت است و طهارت معلول. حال سوال این است: آیا این رابطه علّت و معلول (غسل و طهارت) داخل در بحث مقدّمه واجب است یا خیر؟
وقتی به شما گفته میشود: «صلّ مع الطهارة»"نماز را با طهارت بخوان"، این دستور به معنای آن است که نماز را با غسل (برای شخص جنب) یا با وضو یا با تیمم بخوانید. این دستور، امر به معلول (نماز) است، امّا آیا این امر به معلول، امر به علّت (طهارت) نیز محسوب میشود؟ یا اینکه علّت و معلول در اینجا واحد هستند و اصلاً از بحث مقدّمه واجب خارجاند؟ برخی از علما معتقدند که این مسئله از بحث مقدّمه واجب خارج است، زیرا علّت و معلول در اینجا واحد هستند و قابل تفکیک نیستند. برای مثال، غسل ارتماسی و طهارت در یک لحظه محقق میشوند؛ غسل علّت است و طهارت معلول، امّا این دو چنان به هم پیوستهاند که تفکیک آنها ممکن نیست.
بنابراین، در اینجا برخی از علما گفتهاند که بحث علّت تامّه (مانند غسل و طهارت) داخل در بحث مقدّمه واجب نیست، زیرا علّت و معلول واحد هستند و قابل تفکیک نیستند. امّا در برخی موارد، علّتتامّه و معلول واحد نیستند؛ یعنی قابل تفکیک هستند. برای مثال، روشن کردن چراغ و ایجاد روشنایی دو چیز جداگانهاند. روشن کردن چراغ علّت است و روشنایی معلول. در اینجا، علّت و معلول دو چیز جداگانهاند، هرچند به هم مرتبط هستند. اینجا سوال این است: آیا در چنین مواردی، امر به معلول (مانند روشنایی) امر به علّت (مانند روشن کردن چراغ) نیز محسوب میشود؟ و آیا این مسئله داخل در بحث مقدّمه واجب است؟
دو قول در اینجا وجود دارد:
القول الأوّل: النزاع في العلّة التامّة إذا کان لکلّ من العلّة و المعلول وجود مستقل و إذا کان هناك وجود واحد معنون بعنوانين طوليين، فلا نزاع في العلة التامة[1] .
دليل القول الأوّل
«إنّ المعلول للعلّة التامّة لیس مقدوراً للمكلّف، كالإحراق، فلايتعلّق به البعث و الإرادة و المقدور هو إيجاد العلّة. و حینئذ فلو فرض تعلّق أمر بمعلول فهو أمر صوريّ لابدّ من إرجاعه إلی العلّة؛ لاعتبار القدرة في متعلّق الأمر، فمع عدم تعلّق الإرادة بالمعلول لامعنی للبحث عن ثبوت الملازمة بین إرادتها و بین إرادة المعلول»، (إنتهی ملخّصاً مع التصرّف).
در اینجا، برخی از علما مانند مرحوم نائینی و دیگران معتقدند که اگر علّت و معلول واحد باشند (مانند غسل و طهارت)، این مسئله از بحث مقدّمه واجب خارج است. امّا اگر علّت و معلول دو چیز جداگانه باشند (مانند روشن کردن چراغ و روشنایی)، آنگاه این مسئله داخل در بحث مقدّمه واجب میشود. برای مثال، وقتی گفته میشود: "زوجیت برای شما واجب است"، این امر به معنای آن است که عقد نکاح نیز برای شما واجب میشود. در اینجا، عقد علّت تامّه برای زوجیت است، امّا این مقدّمه (عقد) داخل در بحث مقدّمه واجب قرار میگیرد، زیرا علّت و معلول دو چیز جداگانهاند.
در نهایت، به نظر ما و برخی از علما معتقدند که این تفکیک بین مواردی که علّت و معلول واحد هستند و مواردی که جداگانهاند، جایگاهی در بحث مقدّمه واجب ندارد. به عبارت دیگر، چه علّت و معلول واحد باشند و چه نباشند، این مسئله از بحث مقدّمه واجب خارج است و نیازی به بررسی ندارد. به نظر این گروه، اگر معلول واجب باشد، علّت نیز به طور قطع واجب است و این مسئله جای بحث ندارد.