« فهرست دروس
درس حدیث استاد محسن فقیهی

1404/08/21

بسم الله الرحمن الرحیم

زهد/صفات مؤمن /جنود عقل و جهل

 

موضوع: جنود عقل و جهل /صفات مؤمن /زهد

زهد، ورع و خشیت در کلام الهی به حضرت موسی(ع):

در حدیثی از امام صادق (علیه‌السلام) آمده است که خداوند به حضرت موسی (علیه‌السلام) وحی فرمود: «أَنَّ عِبَادِي لَمْ يَتَقَرَّبُوا إِلَيَّ بِشَيْ‌ءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْ ثَلَاثِ‌ خِصَالٍ قَالَ مُوسَى يَا رَبِّ وَ مَا هُنَّ قَالَ يَا مُوسَى الزُّهْدُ فِي الدُّنْيَا وَ الْوَرَعُ عَنِ الْمَعَاصِي وَ الْبُكَاءُ مِنْ خَشْيَتِي قَالَ مُوسَى يَا رَبِّ فَمَا لِمَنْ صَنَعَ ذَا فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ يَا مُوسَى أَمَّا الزَّاهِدُونَ فِي الدُّنْيَا فَفِي الْجَنَّةِ وَ أَمَّا الْبَكَّاءُونَ مِنْ خَشْيَتِي فَفِي الرَّفِيعِ الْأَعْلَى لَا يُشَارِكُهُمْ أَحَدٌ وَ أَمَّا الْوَرِعُونَ عَنْ مَعَاصِيَّ فَإِنِّي أُفَتِّشُ النَّاسَ وَ لَا أُفَتِّشُهُمْ.»[1]

خداوند متعال به حضرت موسی(ع) وحی فرمود: «بندگان من با هیچ چیز نزد من محبوب‌تر نمی‌شوند از سه خصلت.»

موسی عرض کرد: «پروردگارا، آن سه خصلت کدام‌اند؟»

فرمود: «زهد در دنیا، ورع از گناه، و گریه از خشیت من.»

مفهوم زهد در دنیا:

زهد در دنیا به این معنا نیست که انسان از مظاهر دنیوی استفاده نکند، بلکه معنای حقیقی زهد، وابسته نبودن به مظاهر دنیا است. ممکن است انسان در خانه‌ای خوب زندگی کند، از خودرو یا امکانات مناسب بهره ببرد، یا حتی دارای مقام و موقعیت بالا باشد، اما همچنان زاهد باشد.

زاهد کسی است که وابسته به خانه، مال، یا مقام خود نیست؛ بلکه هدف او حق و حقیقت است، نه دنیا و زینت آن.

اگر انسان به دنیا دل ببندد، برای حفظ آن ممکن است دست به خلاف بزند؛ حلال را حرام و حرام را حلال کند. چنین وابستگی‌ای، انسان را از مسیر حق دور می‌کند. انسان باید از نعمت‌های دنیا استفاده کند، اما نباید اسیر آن‌ها شود.

خطر وابستگی به دنیا:

وابستگی به دنیا، انسان را به ورطه‌ی سقوط می‌کشاند. بسیاری از مردم به ظاهر از دنیا دل می‌کنند، اما در دلشان وابستگی شدید دارند.

گاهی شخص برای رسیدن به مقام یا حفظ موقعیت خود، دروغ می‌گوید، رشوه می‌گیرد، یا تهمت می‌زند. این همان جایی است که زهد از بین می‌رود و وابستگی جای آن را می‌گیرد.

گاهی حتی برخی از اطرافیان بزرگان، خود وابسته به دنیا می‌شوند و موجب لغزش دیگران می‌گردند. در حالی که ممکن است خود آن عالم یا مرجع، اهل زهد باشد، اما اطرافیان دنیادوست او را گرفتار کنند.

برای مثال، برخی از مراجع بزرگ پس از وفات، اموالی از خود به جا گذاشتند که چون در زمان حیاتشان توزیع نشد، بعداً به دست افراد نامناسب افتاد و در مسیر صحیح خرج نشد. در حالی که بزرگان حقیقی مانند آیت‌الله العظمی صافی(ره)، اهل زهد واقعی بودند. وقتی مبلغی از وجوهات برای ایشان می‌بردم، می‌فرمودند: «خودت به طلبه‌های نیازمند بده؛ تو بهتر از من می‌دانی کجا باید خرج شود. دیگر سنی از من گذشته و نمی‌دانم در آینده چه می‌شود.»

طمع بی‌پایان انسان:

طبیعت انسان این‌گونه است که هیچ‌گاه سیر نمی‌شود. امروز به دنبال خانه است، فردا ماشین می‌خواهد، پس‌فردا خانه‌ای بزرگ‌تر، سپس ویلایی در شهر دیگر، و بعد آرزوی ملکی در خارج از کشور. این حرص و طمع پایانی ندارد و هرچه بیشتر جمع کند، وابسته‌تر می‌شود.

طلبه‌ای ممکن است در ابتدا بگوید: «اگر فقط یک خانه کوچک داشته باشم، دیگر چیزی نمی‌خواهم.» اما وقتی خانه را به دست آورد، خواسته‌هایش آغاز می‌شود: «ماشین هم لازم است، بعد خانه بهتر، بعد مقام بالاتر...» این همان وابستگی است که زهد را از بین می‌برد.

نشانه‌های وابستگی:

وقتی انسان برای پول یا مقام، از حق و باطل غافل شود، یا از ترس از دست دادن جایگاه، سخنی ناحق بگوید یا ظلمی کند، یعنی به دنیا دل بسته است. وابستگی به دنیا، انسان را از دین و آبرو و آخرت محروم می‌سازد.

خداوند می‌خواهد انسان از دنیا استفاده کند، اما وابسته‌ی آن نباشد. اگر پول در اختیار داری، در مسیر خیر و انفاق خرج کن. اگر مقام داری، شکرگزار باش و اگر از تو گرفته شد، ناراحت نباش.

ورع از معصیت:

دومین خصلتی که خداوند به موسی(ع) فرمود، ورع از معصیت است؛ یعنی دوری از گناه. ورع به معنای ترک هرگونه خلاف شرع است؛ نه دروغ، نه تهمت، نه غیبت، نه خوردن مال حرام، نه ظلم به دیگران. کسی که اهل ورع است، در کوچک‌ترین موارد نیز دقت دارد تا نافرمانی خدا نکند.

گریه از خشیت خدا:

سومین خصلت، بکاء من خشیت الله است؛ گریه از ترس و محبت خدا. انسانی که معرفت الهی در قلبش رسوخ کرده، عظمت خدا و کوچکی خود را درک می‌کند و از شدت محبت و خشیت، اشک می‌ریزد.

گریه، نشانه‌ی زنده بودن قلب و معرفت حقیقی است. کسی که ایمانش سطحی است، شاید گناه نکند، اما اشک در چشمش نمی‌آید؛ چون معرفت هنوز به عمق دلش نرفته است. وقتی انسان بزرگی خدا و محبت او را بفهمد، و خطاهای خود را در برابر آن ببیند، اشک جاری می‌شود. این گریه، نشانه‌ی حضور قلب و عمق ایمان است.

نمونه‌ای از اهل عشق و خشیت:

مادر اینجانب از زنان مجتهده و اهل تهجد بود. شبی دیدم گریه می‌کند. در سن بالای 80 سال، پرسیدم: «مادر، چرا گریه می‌کنی؟» فرمود: «دیشب مهمان داشتیم، نتوانستم نماز شب بخوانم، حالا دلم گرفته و اشک می‌ریزم.» در حالی که او هر شب دو جزء قرآن تلاوت می‌کرد و چند ساعت نماز شب می‌خواند. گریه‌اش نه از ترس عذاب، بلکه از دوری از لذت مناجات با خدا بود؛ این همان مقام عشق و خشیت است.

پاداش سه گروه:

حضرت موسی(ع) عرض کرد: «پروردگارا، پاداش کسانی که دارای این سه خصلت‌اند چیست؟»

خداوند فرمود: زاهدان در دنیا، جایگاهشان در بهشت است.

ورع‌کنندگان از گناه، در روز قیامت مورد تفتیش و بازخواست قرار نمی‌گیرند.

گریه‌کنندگان از خشیت خدا، در «رفیع الاعلی» خواهند بود؛ بالاترین مقام بهشت که کسی در آن شریک آنان نیست. اما آنان که گناه نمی‌کنند، خداوند می‌فرماید من مردم را تفتیش می‌کنم ولی کسانی که از معاصی دوری می‌کنند را تفتیش نمی‌کنم. جزئیات و خطاهای حزئی را خداوند می‌بخشد و تفتیش نمی‌کند.

نتیجه‌گیری:

این سه خصلت، راه رسیدن به قرب الهی‌اند:

زهد در دنیا (عدم وابستگی به مظاهر دنیا)

ورع از معاصی (دوری از گناه)

گریه از خشیت خدا (شناخت عظمت پروردگار و کوچکی خود)

اگر انسان در مسیر زهد حرکت کند، گناه را ترک نماید و خشیت در دلش جای گیرد، به قرب الهی می‌رسد و اگر محبت اهل‌بیت (علیهم‌السلام) در قلبش باشد و از سر عشق به آنان اشک بریزد، آن اشک همان گریه از خشیت خداست که او را به «رفیع الاعلی» می‌رساند.


logo