« فهرست دروس
درس حدیث استاد محسن فقیهی

1403/11/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 فضیلت علم و عالم/صفات مؤمن /جنود عقل و جهل

 

موضوع: جنود عقل و جهل/صفات مؤمن / فضیلت علم و عالم

 

خلاصه جلسات گذشته: در مباحث قبل به ارزش علم اشاره شد که علم، نور است و «الْعِلْمُ نُورٌ يَقْذِفُهُ اللَّهُ فِي قَلْبِ مَنْ يَشَاءُ»[1] این علم، یعنی علم فقه، اصول، علم معارف، علم احکام. این علم با علم‌های دیگر تفاوت دارد. با جبر و ریاضیات و با علوم دیگر تفاوت دارد. تفاوتش این است که باید بعد معنوی داشته باشید، «الْعِلْمُ نُورٌ»؛ یعنی علم نوری است که «يَقْذِفُهُ اللَّهُ فِي قَلْبِ مَنْ يَشَاءُ»، اگر همراه با نماز شب و عبادت و گریه بر اباعبدالله (علیه‌السلام) توأم شود، دریچه‌های معنوی و علم برای شما باز می‌شود. اما اگر با فساد و گناه و این‌ها همراه بشود، این دریچه‌های علم برای شما بسته می‌شود. عرض کردم که من خودم مشاهده کرده‌ام که برخی از علما دو رکعت نماز می‌خواندند تا در مباحثات علمی بهتر مسائل علمی را بفهمند و بهتر حل کنند.

مراتب مختلف علم و عمل:

هم علم مراتب مختلفی دارد، هم عمل انسان‌ها مراتب مختلفی دارد. باید ما یک معیاری داشته باشیم که خودمان بفهمیم چه کاره هستیم. من خودم متوجه بشوم که واقعاً عالم عامل هستم یا نیستم. این علم، تاثیر مثبتی در من گذاشته است یا نه؟ آیا این علم آدم‌سازی کرده است؟ شیخ صدوق در کتاب «خصال» این روایت را از امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند که فرمودند: «إِنَّ مِنَ الْعُلَمَاءِ مَنْ يُحِبُّ أَنْ يَخْزُنَ عِلْمَهُ وَ لَا يُؤْخَذَ عَنْهُ فَذَاكَ فِي الدَّرْكِ الْأَوَّلِ مِنَ النَّارِ وَ مِنَ الْعُلَمَاءِ مَنْ إِذَا وُعِظَ أَنِفَ وَ إِذَا وَعَظَ عَنَّفَ‌ فَذَاكَ فِي الدَّرْكِ الثَّانِي مِنَ النَّارِ وَ مِنَ الْعُلَمَاءِ مَنْ يَرَى أَنْ يَضَعَ الْعِلْمَ عِنْدَ ذَوِي الثَّرْوَةِ وَ الشَّرَفِ وَ لَا يَرَى لَهُ فِي الْمَسَاكِينِ وَضْعاً فَذَاكَ فِي الدَّرْكِ الثَّالِثِ مِنَ النَّارِ وَ مِنَ الْعُلَمَاءِ مَنْ يَذْهَبُ فِي عِلْمِهِ مَذْهَبَ الْجَبَابِرَةِ وَ السَّلَاطِينِ فَإِنْ رُدَّ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ مِنْ قَوْلِهِ أَوْ قُصِّرَ فِي شَيْ‌ءٍ مِنْ أَمْرِهِ غَضِبَ‌ فَذَاكَ فِي الدَّرْكِ الرَّابِعِ مِنَ النَّارِ وَ مِنَ الْعُلَمَاءِ مَنْ يَطْلُبُ أَحَادِيثَ الْيَهُودِ وَ النَّصَارَى لِيُغْزِرَ بِهِ وَ يُكْثِرَ بِهِ‌ حَدِيثَهُ فَذَاكَ فِي الدَّرْكِ الْخَامِسِ مِنَ النَّارِ وَ مِنَ الْعُلَمَاءِ مَنْ يَضَعُ نَفْسَهُ لِلْفُتْيَا وَ يَقُولُ سَلُونِي وَ لَعَلَّهُ لَا يُصِيبُ حَرْفاً وَاحِداً وَ اللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُتَكَلِّفِينَ فَذَاكَ فِي الدَّرْكِ السَّادِسِ مِنَ النَّارِ وَ مِنَ الْعُلَمَاءِ مَنْ يَتَّخِذُ عِلْمَهُ مُرُوءَةً وَ عَقْلًا فَذَاكَ فِي الدَّرْكِ السَّابِعِ مِنَ النَّارِ.»[2] ، یعنی برخی از علما علم دارند، ولی اخلاق‌شان و رفتارشان با هم متفاوت است. روحیات‌شان فرق می‌کند. شما باید ببینید که روحیه و فکر و اندیشه‌تان به کدام یک از این علما نزدیک است.

«إِنَّ مِنَ الْعُلَمَاءِ مَنْ يُحِبُّ أَنْ يَخْزُنَ عِلْمَهُ وَ لَا يُؤْخَذَ عَنْهُ فَذَاكَ فِي الدَّرْكِ الْأَوَّلِ مِنَ النَّارِ» بعضی از افراد به دنبال این هستند که علم را فرا بگیرند، یاد بگیرند، خیلی مطالعه می‌کنند، فکر می‌کنند، می‌نویسند، خیلی باسواد می‌شوند، ملا می‌شوند، ولی به کسی یاد نمی‌دهند و از علم‌شان به دیگران نمی‌دهند. این‌گونه بعضی از افراد خیلی چیزها یاد می‌گیرند، ولی به کسی یاد نمی‌دهند. مانند کشتی‌گیری که می‌گفت «من همه فنون را به شما یاد نمی‌دهم، چون می‌ترسم خودم زمین بخورم». بعضی افراد، اینطور هستند که چیزهایی را یاد می‌گیرند ولی به کسی نمی‌گویند. من افرادی را می‌شناسم که مثلاً اگر درگیر بیماری‌ای می‌شوند و دارویی پیدا می‌کنند، به کسی نمی‌گویند. ما به آن‌ها می‌گفتیم اگر دارویی پیدا کردی، به ما هم بگو، ولی نمی‌گفتند و نمی‌خواستند به دیگران کمک کنند.

اما در مقابل، بعضی‌ها به محض اینکه تجربه‌ای از چیزی پیدا می‌کنند، فوراً به دیگران می‌گویند. مثلاً من خودم اینطور هستم که اگر تجربه‌ای از دمنوشی برای پایین آوردن قند خون به دست آورم، بلافاصله به دوستانم می‌گویم که این دمنوش را امتحان کنند. این نشان می‌دهد که روحیه فردی که علم را با دیگران به اشتراک می‌گذارد، متفاوت است. بنابراین، باید خود را بررسی کنیم که آیا ما جزء کسانی هستیم که تجربیات و علوم خود را برای خود نگه می‌داریم یا نه.

در روایت آمده است که «وَ مِنَ الْعُلَمَاءِ مَنْ إِذَا وُعِظَ أَنِفَ وَ إِذَا وَعَظَ عَنَّفَ» برخی از علما علم دارند، ولی در استفاده از علم‌شان، فخرفروشی می‌کنند و مردم را نصیحت می‌کنند در حالی که خودشان ممکن است دچار گناه و فساد باشند. به همین دلیل، باید هنگام نصیحت به دیگران مراقب باشیم که با فخرفروشی صحبت نکنیم. شیخ بهایی می‌فرماید کسی که خود گناه می‌کند، نمی‌تواند دیگران را نصیحت کند. اگر خودت گناه می‌کنی و به دیگران توصیه می‌کنی که گناه نکنند، این نشان‌دهنده ضعف روحی است. وقتی دیگران را نصیحت می‌کند، با فخرفروشی و مباهات، نصیحت می‌کند و وقتی او را موعظه می‌کنند، با عصبانیت برخورد می‌کند. «فَذَاكَ فِي الدَّرْكِ الثَّانِي مِنَ النَّارِ» این افراد در درجه دوم جهنم قرار دارند. لذا در برخورد با مردم هم باید دقت کنیم.

«وَ مِنَ الْعُلَمَاءِ مَنْ يَرَى أَنْ يَضَعَ الْعِلْمَ عِنْدَ ذَوِي الثَّرْوَةِ وَ الشَّرَفِ وَ لَا يَرَى لَهُ فِي الْمَسَاكِينِ وَضْعاً فَذَاكَ فِي الدَّرْكِ الثَّالِثِ مِنَ النَّارِ» برخی از علما با افراد ثروتمند و کسانی که مقام و جایگاه اجتماعی بالاتری دارند، خیلی محترمانه برخورد می‌کنند، ولی با فقرا و کسانی که لباس‌های ساده‌تری دارند، بی‌احترامی می‌کنند. این نوع برخوردها نشان می‌دهد که روحیه فرد، دچار نقص است. این افراد در درجه سوم جهنم قرار دارند. عالم واقعی کسی است که با هر کسی، چه فقیر و چه غنی، با احترام و تواضع برخورد کند.

در روایت آمده که «وَ مِنَ الْعُلَمَاءِ مَنْ يَذْهَبُ فِي عِلْمِهِ مَذْهَبَ الْجَبَابِرَةِ وَ السَّلَاطِينِ فَإِنْ رُدَّ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ مِنْ قَوْلِهِ أَوْ قُصِّرَ فِي شَيْ‌ءٍ مِنْ أَمْرِهِ غَضِبَ‌ فَذَاكَ فِي الدَّرْكِ الرَّابِعِ مِنَ النَّارِ» برخی از علما برای خودشان مقام و فخر می‌سازند و از علم‌شان برای تحقیر دیگران استفاده می‌کنند. اگر قصوری از زیردستشان سر بزند، فریاد می‌زند و عصبانی می‌شود. فکر می‌کند پادشاه و سلطان است. این افراد در درجات چهارم از جهنم قرار خواهند گرفت. عالم واقعی، کسی است که علم خود را برای خدمت به جامعه و هدایت دیگران به کار می‌برد، نه برای فخر فروشی و تحقیر دیگران.

در نهایت، باید به خودمان توجه کنیم که علم دینی باید با نیت پاک و عمل صالح همراه باشد. اگر علم دینی بدون عمل صالح و نیت درست باشد، نه تنها سودی ندارد، بلکه می‌تواند انسان را به درجات پایین‌تر و گمراهی سوق دهد. علم باید در خدمت روح انسان باشد تا او را به تکامل برساند.

 


logo